نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟


حسابداری Accounting

چکیده
منتقدان تئوری مالی مدرن اعتقاد دارند كه برخی از استثناهای مشاهده شده در بازارهای مالی، احتمالاً نسبت به هر مدلی عقلایی در مورد ریسك و بازده، غیرعادی هستند (باربریز و تالر 2002). در مقابل، برخی طرفداران تئوریمالی مدرن، بر این باورند كه در بازار می‌تواند استثناهایی وجود داشته باشد، اما مشاهده این استثناها، نه شاهدی بر رفتار غیرعقلایی عوامل اقتصادی است و نه نقضی بر كارایی بازار، بلكه بیشتر به دلیل جمع‌آوری و تحلیل نادرست اطلاعات و یا تعریف نادرست ریسك سیستماتیك است (هان و تانكز2003). از طرف دیگر آنان معتقدند كه چنانچه تعداد زیادی آزمون در مورد یك نظام پیچیده انجام گیرد، بدیهی است كه یكسری نتایج غیرعادی و خلاف قاعده به دست آید. در حالی كه برخی دیگر از طرفداران تئوری مالی مدرن از جمله ایوجین فاما كه خود از بنیان‌گذاران این تئوری بوده است، نسبت به نظریه‌های ارایه نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ شده در این تئوری ابراز تردید نموده‌اند. به هر حال، بررسی‌های دقیق علمی توسط اندیشمندان مالی همچنان ادامه دارد و هر روز این ایده كه قیمت‌ها در بازار بیشتر تحت تأثیر عوامل روانی تعیین می‌شوند، قوت بیشتری می‌گیرد و بنابراین مطالعه روان‌شناسی و هیجانات بازار اهمیت بیشتری پیدا كرده است. یکی از مهمترین این نظریه¬ها، نظریه بازار کارا است که در ادامه به توضیح آن پرداخته می شود.

فرضیه بازار كارا
بررسی رفتار قیمت دارایی‌های فیزیكی و سرمایه‌ای از آغاز شكل‌گیری بازارها مورد توجه سرمایه‌گذاران بوده است و تحقیقات علمی و تجربی متعددی در این زمینه انجام شده است.
از اوایل قرن بیستم، اعتقاد گروهی از دست‌اندركاران بازارهای اوراق بهادار، بر این بود كه مطالعه تاریخی قیمت‌ها، حاوی اطلاعات مفیدی برای پیش‌بینی قیمت‌ها در آینده است، لذا با بدست آوردن روند قیمت‌ها، الگوی تغییرات شناخته می‌شود. از دهه 1930 مطالعات دیگری كه در نقطه مقابل این دیدگاه قرار داشت، آغاز شد. تمركز اصلی این تحقیقات روی تصادفی بودن رفتار قیمت سهام بود. نتایج این مطالعات به صورت یك جریان فكری و نظری قوی وارد مباحث اقتصاد و سرمایه‌گذاری گردید (سینایی 1372). برای اولین بار برنشتین اظهار داشت كه نمی‌توان رفتار آینده قیمت را پیش‌گویی كرد. مدتی بعد رابرتز با استفاده از جدول اعداد تصادفی، تغییرات قیمت‌ها را برای مدت 52 هفته بررسی نمود. وی نتیجه گرفت كه رفتار سری زمانی قیمت‌ها مشابه اعداد تصادفی است (رابرتز 1959).
نتایج مطالعات دیگر موجب شد تا محققین به سمت فرضیه گشت تصادفی روی آورند. تا اینكه ایوجین فاما رساله دكتری خود را در سال 1965 به این موضوع اختصاص داد. وی با استفاده از تغییرات لگاریتم قیمت‌های 30 سهم و با استفاده از ضریب همبستگی به این نتیجه رسید كه همبستگی بسیار ضعیفی بین تغییرات متوالی قیمت‌ها وجود دارد و الگوی با اهمیتی در تغییرات متوالی قیمت سهام مشاهده نمی‌شود. لذا با تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته قیمت، نمی‌توان آینده آن را پیش‌بینی نمود. نظریه فاما بازار سرمایه آمریكارا تكان داد. زیرا برای اولین بار به سرمایه‌گذاران حرفه‌ای، سفته‌بازان و تحلیل‌گران اوراق بهادار گفته می‌شد كه نمی‌توان حركات قیمت‌ها را پیش‌بینی نمود. وی بیانكرد كه اگر برخی سرمایه‌گذاران یا تحلیل‌گران، به سود دست یافته‌اند، بر مبنای شانس بوده است. بر اساس این نظریه، هیچكس نمی‌تواند در بلندمدت به طور سیستماتیك بیشتر از میزان ریسكی كه متحمل شده است، بازده كسب كند. در چنین بازاری، قیمت سهام انعكاسی از اطلاعات مروط به آنهاست و تغییرات قیمت‌ها دارای الگوی خاص و قابل پیش‌بینی نیست (فدایی‌نژاد 1375).
در دنیای مالی، سه نوع كارایی در بازار سرمایه وجود دارد:
1- كارایی اطلاعاتی
2- كارایی تخصیصی
3- كارایی عملیاتی
در ادامه به توضیح هر یک از آنها پرداخته خواهد شد.

كارایی اطلاعاتی
وجود اطلاعات كافی در بازار و انعكاس سریع آن بر قیمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با كارایی بازار دارد. در بازار كارا، اطلاعاتی كه در بازار پخش می‌شوند به سرعت بر قیمت تدثیر می‌گذارند. در چنین بازاری قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزدیك است. بازار كارا باید نسبت به اطلاعات جدید، حساس باشد. اگر اطلاعات جدیدی به اطلاع عموم برسد، قیمت‌ها متناسب با اطلاعات جدید تغییر خواهند كرد. كارایی اطلاعاتی خود به سه شكل ضعیف، نیمه‌قوی و قوی تقسیم می‌شود.
شكل ضعیف نشانگر گشت تصادفی بوده و هیچ‌كس نمی‌تواند با استفاده از پیگیری تاریخی قیمت‌ها، بازدهی غیرمعمول بدست آورد و بدین ترتیب تحلیل تكنیكی در بازار سودمند نخواهد بود. در شكل نیمه قوی فرض می‌شودكه قیمت‌ها در هر لحظه از زمان تمامی اطلاعات منتشره قابل دسترس را در خود منعكس می‌كنند، از این رو تحلیل بنیادی منجر به كسب سود غیرمعمول نخواهد شد. در شكل قوی نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ گفته می‌شود قیمت ها در هر زمان، تمامی اطلاعات عمومی و خصوصی را منعكس می‌كنند و كاربرد آن چنین خواهد بود كه مبادله بر اساس اطلاعات نهانی سود غیرمعمول ایجاد نخواهد كرد (تلنگی 1383).

كارایی تخصیصی
یكی از عمده‌ترین پیامدهای كارایی بازار این است كه از منابع موجود به بهترین حالت و به شكل بهینه و مطلوب بهره‌برداری می‌شود. یكی از وظایف مهم بازار سرمایه، باید تأمین مالی شركت‌ها و نهادها باشد. بازارهایی دارای كارایی تخصیصی می‌باشندكه در آنها پروژه‌های سرمایه‌گذاری با بهره‌وری نهایی سرمایه، تأمین مالی می‌شوند. تخصیص هنگامی بهینه است كه بیشترین بخش سرمایه متوجه سودآورترین فعالیت شود.

كارایی عملیاتی
كارایی عملیاتی اشاره به تسهیل و سرعت مبادله در بازار دارد كه از طریق آن بازارهای سرمایه امكان ملاقات خریداران و فروشندگان را ممكن می‌سازند. این نوع كارایی منجر به افزایش سرعت نقدشوندگی دارایی‌ها می‌شود. بازاری از نظر عملایتی كارا محسوب می‌شود كه هزینه انجام مبادلات در آن در حداقل ممكن باشد.

ویژگی‌های بازار كارا
به طور كلی ویژگی‌های بازار كارا عبارتند از (هاگن 1385):
1- قیمت اوراق بهادار در برابر اطلاعات جدید به صورتی سریع و دقیق واكنش نشان دهد.
2- تغییر در بازده مورد انتظار بر اساس صرف ریسك و نرخ بهره متعلق به دوره‌3- های زمانی گذشته مورد توجه قرار می‌4- گیرد.تغییر در قیمت سهم بر اساس سایر رویدادهای تصادفی مورد بحث قرار می‌5- گیرد.
6- هیچ قاعده داد و ستدی نمی‌7- تواند از طریق تجربیات شبیه سازی شده،8- بازده بهتری بدست آورد.
9- سرمایه‌10- گذاران متخصص نمی‌11- توانند به صورت فردی یا گروهی به بازدهی‌12- های برتر یا بیشتر دست یابند.
در مورد هر كدام از ویژگی‌های بالا تحقیاقت بسیاری انجام شده است. مطالعات انجام شده در مورد اولین ویژگی بازار كارا یعنی واكنش سریع و دقیق به اطلاعات جدید بخش مهمی از نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ دانش مالی را تشكیل می‌دهد. فاما، فیشر، جنسن و رال واكنش قیمت سهم در برابر تجزیه سهام را مورد بررسی قرار دادند. آنان با استفاده از داده‌های ماهانه در مورد تجزیه سهامی مطالعه كردند كه از 1929 تا 1959 در بورس نیویورك انجام شده بود. نتیجه بررسی آنان با الگوی بازار كارا سازگار بود (فاما و سایرین 1969). رندل من، جونز و لاتان واكنش قیمت سهم به اعلام سود خالص را مورد بررسی قرار دادند. آنان به این نتیجه رسیدند كه قیمت سهم در برابر سود خالص با یك دوره 90 روزه پس از افشای اطلاعات، به طور كامل واكنش نشان نخواهد داد. از این رو، نتایج حاصل با شكل نیمه‌قوی بازار كارا هم سازگار نیست (رندل من و سایرین 1982).
دومین ویژگی بازار كارا مربوط به تغییر تصادفی قیمت سهم است. اگر بازار كارا باشد، قیمت كنونی سهام باید همه اطلاعات را منعكس سازد و تنها در برابر دریافت اطلاعات جدید (كه نمی‌توان آنها را پیش‌بینی كرد) واكنش نشان دهد. این نوع اطلاعات از نظر ماهیت، به صورت تصادفی وغیرقابل پیش‌بینی وارد بازار می‌شوند. از آنجا كه قیمت سهم پس از ورود این اطلاعات به صورت آنیو دقیق واكنش نشان می‌دهند، بنابراین تغییر در قیمت سهم در طول زمان باید به صورت تصادفی باشد. از نظر آماری تصادفی بودن به معنی ثابت بودن توزیع احتمال تغییرات قیمت سهم است. برای اینكه این نوع تغییرات با ویژگی‌های بازار كارا سازگار باشد، باید بهترین برآورد مربوط به تغییرات مورد انتظار در قیمت سهم، برای فردا با تغییراتی كه در قیمت سهم، در هر زمانی از گذشته رخ داده است، هیچ رابطه‌ای نداشته باشد. محققینی كه در گذشته در مورد ویژگی تصادفی بودن قیمت سهام مطالعه نموده‌اند، بر دوره‌های زمانی نسبتاً كوتاه‌مدت متمركز شده‌اند. در زمان كنونی مدارك و شواهد مهمی وجود دارد مبنی بر اینكه اگر تغییرات درصدی در قیمت سهام، برای دوره‌های زمانی بلندمدت محاسبه شوند، تغییرات درصدی متوالی در قیمت سهام دارای همبستگی منفی بسیار بالایی می‌باشند. در مورد ویژگی‌های سوم و چهارم بازار كارا، در ادامه به تفصیل بحث خواهد شد.

شواهد تجربی عدم تأیید كارایی نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ بازار
در سال‌های اخیر، در مورد گسترهه یا میزان كارایی بازارهای اوراق بهادار پرسش‌های زیادی مطرح شده است. یافته‌هایی مانند اثر آخر ماه، اثر ژانویه، معمای صندوق‌های سرمایه‌گذاری، اثر عرضه اولیه سهام و. تحت عنوان استثناها در بازار، شبهات جدید را درباره فرضیه بازار كارا و نظریه قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای و در كل، تئوری مالی مدرن مطرح كردند.
اگرچه پژوهشگران بسیاری با ارایه شواهد تجربی، صحت مدل بازار را زیر سؤال بردهبودند و شواهدی ارئه داده بودند كه بازار از كارایی برخوردار نیست، ولی ارایه مقاله فاما و فرنچ تأثیر شگرفی بر دیدگاه دست‌اندركاران بازار داشت. همان‌گونه نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ كه قبلاً اشاره شد، فاما به عنوان نظریه‌پرداز فرضیه بازار كارا معروف گشت. وی در زمان ارایه مقاله خود در سال 1965 انقلابی در بازار سرمایه ایجاد كرد. او در ایجاد نظریه قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای نیز، نقش به سزایی داشت. ولی پس از آنكه رأس مدل قیمت‌گذاری آربیتراژ را در سال 1976 ارئه دادف فاما و فرنچ نظریات رأس را مورد تأیید قرار دادند و اعتبار مدل بازار شارپ را زیر سؤال بردند. آنان بتای مدل بازار را معیار اشتباهی برای ریسك قلمداد نمودند و پس از اعلام نتایج تحقیقات خود، اظهار داشتند كه یا بازار سرمایه كارا نیست و یا اینكه مدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای فاقد اعتبار است و یا هر دو صادق است. (فاما و فرنچ 1992).
از آنجا كه یك نظریه‌پردازف نظریه خود را مورد انتقاد جدی قرار می‌دهد، این مقاله انقلاب دیگری در بازار سرمایه ایجاد كرد كه به انقلاب دوم فاما شهرت یافت.
علاوه بر آن محققان بسیاری شواهد تجربی عدم كارایی بازار، مانند واكنش قیمت سهام به اطلاعات جدید، تفاوت بازده شركت‌های كوچك و بزرگ، تفاوت بازده سهام در ماه‌های خاصی از سال و همچنین روزهای خاصی از هفته و سودآوری راهبردهای سرمایه‌گذاری را گزارش كرده‌اند. با مشاهده این شواهد تجربی، عده زیادی فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران را مورد تردید قرار داده و نتیجه گرفته‌اند كه فرضیه بازار كارا فاقد اعتبار است. چرا كه فاما به دو فرض بسیار مهم اشاره می‌كند:
سرمایه‌گذاران در تصمیم‌گیری‌های خود در بازار دارای رفتار منطقی هستند.
آنها بر اساس آخرین اطلاعات و اخبار اقدام به خرید و فروش می‌كنند و جهت تعیین منصفانه بودن قیمت اوراق بهادار درایت كافی دارند (عبده تبریزی و گنابادی 1375). همان‌طور كه ملاحظه می‌گردد فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران از اركان عمده فرضیه بازار كاراست. لذا در ادامه به تشریح بیشتر این فرض می‌پردازیم.

فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران
شاید هیچ موضوعی در ادبیات مالی بحث‌برانگیزترین از این سؤال نباشد كه آیا سرمایه‌گذاران در تعیین قیمت سهام، منطقی عمل می‌كنند یا خیر؟ یكی از مهم‌ترین مفروضات نظریه بازار كارای سرمایه ومدل قیمت‌گذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، وجود سرمایه‌گذاران منطقی و عقلایی است.
سرمایه‌گذار منطقی دو نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ ویژگی مهم دارد: اولاً هنگامی كه وی اطلاعات جدیدی دریافت می‌كند، عقاید خود را بهدرستی و بر اساس قانون بیز به روز می‌كند. ثانیاً، چنین سرمایه‌گذاری با توجه به عقایدش دست به انتخاب‌هایی می‌زند كه با مفهوم مطلوبیت مورد انتظار سازگار است، یعنی همواره به دنبال حداكثر كردن مطلوبیت مورد تصمیمات انتظار خود است (باربریز وتالر 2002).
فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران مورد انتقاد محققان بسیاری قرار گرفته است. شواهدی از ادبیات روانشناسی شناخت، آشكار می‌سازد كه افراد تصمیمات خود را بر اساس قانون بیز به صورت ضعیف انجام می‌دهند. به عنوان مثال آنها در محاسبه احتمالات و تركیب آنها با اطلاعات در دسترس جهت تجدیدنظر در عقاید یا پیش‌بینی‌هایشان ناتوان هستند (گریدر 1980). در برخی مدل‌ها نیز، عوامل اعتقادات درستی دارند ولی انتخاب‌هایی انجام می‌دهند كه با بیشینه‌سازی مطلوبیت مورد انتظار سازگار نیست.
كاهنمن و تیورسكی بیان می‌كنند كه افراد به اطلاعات جاری وزن بیشتری می‌دهند، بدون اینكه اطلاعات قبلی را مورد بررسی قرار دهند و یا اینكه مبنای تهیه اطلاعات را مورد توجه قرار دهند (كاهنمن و تیورسكی 1973). برخی اعتقاد دارند كه وضعیت بازارها بسیار پیچیده‌تر از تعاریفی است كه در نظریه‌های موجود در بازارهای مالی وجود دارد (نیكولاس 1993). برخی نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ دیگر معتقدند كه فرض منطقی بودن سرمایه‌گذاران، واقعی به نظر نمی‌رسد، چرا كه همه سرمایه‌گذاران از اطلاعات دریافت شده برداشتع یكسانی ندارند و نسبت به روندها واكنش یكسانی نشان نمی‌دهند. آنها بیشتر بر اساس اطلاعات گذشته تصمیم‌گیری می‌كنند. نظریه‌های موجود در بازارهای مالی بر مبنای روابط خطی بنا نهاده شده‌اند، در حالی كه تصمیمات افراد، ماهیتی غیرخطی دارند (پیترز 1991).
منابع
الف) منابع فارسی
1- راعی، رضا و فلاح پور، سعید(1383)، "مالیه رفتاری رویكردی متفاوت در حوزه مالی"، تحقیقات مالی، شماره 18
2- عبده تبریزی، حسین و گنابادی، محمود(1375)، "تردید در اعتبار مدلهای مالی"، مجله حسابدار، شماره 115
3- هاگن، رابرت(1385)، ترجمه علی پارسائیان، " تئوری نوین سرمایه گذاری"، جلد دوم، انتشارات ترمه.
4- صادقی، محسن(1386)" بررسی سودمندی استراتژیهای مومنتوم و معکوس در بورس اوراق بهادار تهران "، دانش مدیریت، شماره ١٧9

۵) تئوری حسابداری مالی اسکات ترجمه علی پارساییان فصل ۴

ب) منابع لاتین
[1] Barberis, N and Thaler, R.(2002)."Behavioral Finance", Working Paper.
[2] Berges, A. Mcconnell, I, J. and Schlarbaum. (1984). "An Investment of turn-of-the Year Effort, the Small Firm Effect and the tax-Loss-Selling Pressure Hypothesis in Canadian Stock Returns", Journal of Finance, 39, 185-192.
[3] Pompian, M.(2006). "Behavioral Finance and Wealth Management", John Wiley & Sons inc.USA.
[4] Shefrin, H. (2005)."A Behavioral Approach to Asset Pricing", Elsevier Academic Press Publications.

مدیریت و دانش مالی در هزاره سوم

نقد تئوری‌های مدرن سرمایه‌گذاری در سال‌های اخیر پدیده‌ای رایج در مقالات جدید مدیریت مالی است. بحث‌های مالی رفتاری در دوره‌های مختلف مدیریت مالی در دانشگاه‌های دنیا تدریس می‌شود. در دهه‌های اخیر پژوهشگران به اثر‌گذاری رفتار انسان در تصمیم‌گیری‌های مالی اشاره دارند و اعتقاد دارند که سرمایه‌گذاران در اتخاذ تصمیم‌های مالی خود به مقولة ریسک و قیمت‌های آینده سهام و بازدهی آنها به گونه‌ای کاملا متفاوت از تئوری‌های مدرن نگاه می‌کنند. محققین اخیر معتقدند که بازارها ناکارآ هستند و یا حداقل از آن کارآیی که تئوری‌ها بر آن بنا شده‌اند، برخوردار نیستند، دوم این‌که رفتار سرمایه‌گذاران فردی در انتخاب سبد اوراق بهادار بسیار از هم متفاوت است. نکتة سوم این است که رابطة معروف بین ریسک و بازده (بازده بیشتر مستلزم پذیرش ریسک بیشتر است) لزوما برقرار نیست.

پروفسور رابرت هاگن از نویسندگان شهیر دانش مدیریت مالی است که در نوشته‌های اخیر خود تئوری بازارهای کارآ را به نقد کشده است و در این راستا به شواهد تجربی و تحقیقات بسیاری اشاره کرده است. وی در کتاب The New Finance به همین موضوعات پرداخته و به دنبال یافتن پارادایم‌های جدید دانش مدیریت مالی است.. هاگن در این کتاب و در دوکتاب معروف دیگر خود، "جانوری در وال استریت" و " بازار سهام ناکارآ: چه عایداتی و چرا؟" مجموعه جامع و سازمان‌یافته‌ای از شواهد و استدلال‌هایی ارایه داده است که نشان‌دهنده رفتار ناکارآی بازار سهام است.

ترجمه کتاب The New Finance تحت عنوان "نظریه‌های مالی نوین" و به کوشش دکتر غلامرضا اسلامی بیدگلی، شهاب‌الدین شمس و هستی چیست سازان هم اکنون در اختیار محققین و دانش‌پژوهان حوزه مالی و سرمایه‌گذاری است. زنده یاد دکتر اسلامی بیدگلی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بودند و دو مترجم دیگر هم دانشجویان دوره دکترای مدیریت مالی در همان دانشگاه هستند. این کتاب توسط انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است. از جمله نکات مثبت این کتاب علاوه بر ترجمه بسیار روان آن، کیفیت بالای چاپ است. این کتاب به‌صورت رنگی و روی کاغذ گلاسه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

خواندن این کتاب را به همه علاقه مندان دانش مالی و سرمایه گذاری به خصوص دانشجویان تحصیلات تکمیلی به شدت توصیه می کنم.

ریسک چیست و انواع ریسک‌ کدام است؟

ریسک چیست

زیان بالقوه و قابل اندازه‌گیری یک نوع سرمایه‌گذاری را ریسک می‌گویند.

برخی از ریسک‌های سرمایه‌گذاری بر روی اوراق بهادار عبارت است از: اعلام نشدن سود سهام، پایین بودن میزان سود هرسهم، کاهش قیمت هرسهم.

ریسک سرمایه گذاری

در ادامه این مطلب از سایت بورسینس چند ریسک دیگر را بطور کوتاه لیست کرده ایم.

ریسک عملیاتی (Operational Risk) چیست؟

ریسک عملیاتی یا اهرم مالیاتی مربوط است به سود عملیاتی که منشا آن نیز هزینه‌های ثابت شرکت است.

ریسک عملیاتی، ریسک زیان ناشی از فرایند ناقص یا شکست خورده، سیاست‌ها، سیستم‌ها یا رویدادهایی است که فرایند عملیاتی کسب و کار را تحت شعاع قرار می‌دهد.

خطای کارکنان، فعالیت‌های مخربانه و خلافکارانه مانند تقلب و رویدادهای فیزیکی نیز از جمله فاکتورهایی هستند که می‌توانند ریسک عملیاتی را پی داشته باشند.

اغلب سازمان‌ها پذیرفته‌اند که مردم و فرایندها به طور ذاتی دچار خطا می‌شوند و کم‌اثر یا بی‌اثر شدن عملیات را به بار می‌آورند.

دلایل ریسک عملیاتی:

  • بلایای طبیعی، مانند زمین‌لرزه، طوفان‌ها یا آتش‌سوزی
  • بحران‌های سلامتی و بهداشت، مانند همه‌گیری ویروس COVID-19
  • فجایع ناشی از انسان‌ها، مانند حملات سایبری، تروریسم و جرایم سایبری
  • شبه‌جرم‌ها مانند اختلاس، جرایم سایبری درون سازمانی، غفلت کارکنان، تهدیدات جنسی، محیط کاری خصومت‌آمیز و…
  • نقض قوانین، نقض قرارداد، دستکاری در بازار و اعمال معاملات غیرمنصفانه
  • قوانین و شرایط کاری جدید
  • شکست خوردن در پایبندی به سیاست‌ها یا فرایندهای کاری شرکت یا شکست در اطمینان حاصل کردن از پیشبرد سیاست‌ها
  • سیستم‌های کامپیوتری یا IT قدیمی
  • اختلال در زنجیره تامین
  • استفاده ناکارآمد از سیستم‌های ابری
  • سیاست‌های کاری متناقض یا غیرمنصفانه
  • رفتارهای ناایمن
  • کاستی و نقص در محصولات
  • خطاهای انسانی مانند خطا در وارد کردن داده، یا از دست دادن ضرب العجل‌‌ها
  • ناکارآمدی فرایندهای داخلی یا درک اشتباه فرایندها

ریسک مالی (Financial Risk) چیست؟

ریسک مالی گونه‌ای ریسک اضافی است که در اثر افزایش بدهی در شرکت به سهامداران تحمیل می‌شود.

ریسک ناشی از به‌کارگیری بدهی در شرکت را ریسک مالی می‌نامند.

به عبارت دیگر، ریسک مالی به توانایی کسب و کار در مدیریت بدهی و پاسخگو بودن در مقابل تعهدات مالی اشاره دارد.

این نوع از ریسک اغلب به خاطر بی‌ثباتی‌ها، زیان در بازار مالی یا تحرکات قیمت سهام و ارزها، تغییر نرخ بهره و… به وجود می‌آید.

ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک چیست؟

کل ریسک بازار را می‌توان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم کرد.

ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول، ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره می‌باشد.

ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمی‌باشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکت‌های کلی بازار به وجود می‌آید.

طبق نظریه‌های پرتفولیو با متنوع‌سازی سبد سهام می‌توان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی می‌ماند.

شرکت‌هایی که فروش آنها بسیار پرنوسان است، یا مانع مالی آنها در حد گسترده‌ای از محل دریافت وام تامین شده است، یا رشد بسیار سریعی داشته‌اند، یا نسبت‌های جاری پایینی دارند و همچنین شرکت‌های کوچک بیش از دیگران از ریسک سیستماتیک تاثیر می‌پذیرند.

هر معامله‌ای در بورس دارای ریسک مخصوص به خود است، توصیه می‌کنم مطلب پیشنهاد و سیگنال سهام برای تازه کارها! که یک مطلب آموزنده است را مطالعه کنید.

ریسک اعتبار (Credit risk)

این ریسک مربوط به زمانی است که یک شرکت یا شخص توانایی آنرا نداشته باشد که سود قراردادی و اصل سرمایه را براساس تعهدات خود پرداخت کند.

سرمایه‌گذارانی که اوراق مشارکت و سایر اوراق بدهی جزئی از پرتفوی سرمایه‌گذاری آنهاست با این نوع از ریسک مواجه هستند.

البته اوراق بدهی دولتی کمترین میزان ریسک را دارا می‌باشند در حالیکه اوراق مشارکت شرکت‌ها دارای ریسک اعتباری بیشتری است.

ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)

ریسک ناشی از نرخ سود مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایه‌گذاری گردد.

این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می‌گذارد.

به عبارت دیگر، ریسک نرخ بهره، احتمال کاهش ارزش یک دارایی به خاطر نوسانات غیرمنتظره در نرخ بهره است. ریسک نرخ بهره، اغلب با دارایی‌هایی که درآمد ثابت ایجاد می‌کنند (fixed-income assets مانند اوراق مشارکت) مرتبط است.

مانند سایر انواع ریسک‌ها، ریسک نرخ بهره را می‌توان کاهش داد. اصلی‌ترین ابزارها برای کاهش ریسک نرخ بهره شامل تنوع‌سازی دارایی‌ها در سبد و پوشش ریسک (hedging) است.

ریسک سیاسی (Political Risk)

ریسک سیاسی نوعی از ریسک مالی به حساب می‌آید که در آن، دولت یک کشور بصورت ناگهانی سیاست‌های خود را تغییر دهد.

این ریسک عامل بزرگیست که باعث کاهش سرمایه‌گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم می‌شود.

ریسک بازار (Market Risk)

ریسک بازار عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است.

در بین انواع ریسک‌ها آشناترین ریسک است که به عنوان ریسک نوسانات بازار نیز شناخته می‌شود و سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در بورس بصورت روزانه با آن مواجه هستند.

این ریسک بیشتر در بازار سهام، آتی سکه، فارکس و سایر بازارهای با نوسانات بالا وجود دارد. نوسانات یک معیار برای ریسک است چون به رفتار و خلق و خوی سرمایه‌گذاران بستگی دارد و نه نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ منطق ( این مقاله را بخوانید : روانشناسی، حلقه مفقوده تصمیم‌گیری در بازار بورس )

چون کسب سود فعالان بازار به بالا و پایین شدن قیمت بستگی دارد، نوسانات برای بازدهی یک امر حیاتی است و هرچقدر یک اوراق بهادار یا بازار با نوسانات بیشتری همراه باشد، احتمال بیشتری برای تغییر بزرگ در هر دو جهت (افزایش یا کاهش قیمت) وجود دارد.

همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تأثیر این نوع ریسک است. این ریسک می‌تواند ناشی از عوامل متعددی از قبیل رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان است.

ریسک تورمی

این نوع ریسک که تمامی اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار می‌دهد عبارت است از ریسک قدرت خرید، یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایه‌گذاری شده.

این نوع ریسک با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است، برای اینکه نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم افزایش می‌یابد. علت این است که قرض دهندگان به‌منظور جبران ضرر ناشی از قدرت خرید، سعی می‌کنند نرخ بهره را افزایش دهند.

ریسک تجاری

ریسک ناشی از انجام تجارت و کسب‌وکار در یک صنعت خاص یا یک محیط خاص را ریسک تجاری گویند.

برای مثال یک شرکت فولاد در صنعت خاص خود با مسائل منحصر به خود مواجه است.

ریسک نقدینگی

ریسک مرتبط با بازار ثانویه‌ای است که اوراق بهادار در آن معامله می‌شود. آن دسته از سرمایه‌گذاری‌هایی که خریدوفروش آن به‌ آسانی صورت می‌گیرد از نقدینگی بالایی برخوردار است.

هرچه عدم اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالا باشد میزان ریسک نقدینگی نیز افزایش می‌یابد. ریسک نقدینگی سهام مربوط به بازارهای خارج از بورس خیلی بیشتر است.

اگر در مورد انواع ریسک‌ها سوالی دارید در بخش نظرات بنویسید.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

نظریه پرتفوی مدرن (MPT) افزایش بازده و کاهش ریسک

اگر به‌تازگی وارد بورس اوراق بهادار شده‌اید، احتمالا بارها واژه پرتفوی و مدیریت آن را شنیده‌اید. حتی ممکن است در پنل کارگزاری خود این عبارت را دیده باشید اما ندانید که منظور از آن چیست. افراد تازه وارد معمولا با مفهوم این عبارت آشنا نیستند و ممکن است احساس ناآگاهی به آن‌ها دست بدهد. در این مقاله قصد داریم راجع‌به این عبارت صحبت کنیم و نظریه پرتفوی مدرن را با نظریه پرتفوی سنتی مقایسه خواهیم کرد.

پرتفوی چیست؟

قبل از رفتن سراغ مبحث اصلی به توضیح این موضوع که پرتفوی چیست می‌پردازیم. پرتفوی که به آن سبد دارایی‌ها یا سرمایه‌گذاری نیز می‌گویند، سبدی است متنوع از دارایی‌های مختلف که می‌تواند شامل سرمایه‌گذاری در مسکن، بانک، بورس اوراق بهادار، سکه، ارز، طلا و غیره باشد. هر کدام از این دارایی‌ها را نیز می‌توان متنوع کرد. مثلا اگر شما سهم‌هایی بخرید که هر کدام از صنعتی متفاوت انتخاب شده باشد، در واقع شما سبد سهام خود را متنوع کرده‌اید، به این سبد، پرتفوی اوراق بهادار می‌گویند. تاکنون دو رویکرد متفاوت نسبت به پرتفوی اتخاذ شده است، رویکرد سنتی و رویکرد مدرن.

رویکرد سنتی نظریه پرتفوی

رویکرد سنتی نظریه پرتفوی اعتقاد داشت که تمامی سرمایه‌گذاران باید دارای یک پرتفوی شخصی باشند که منحصر‌به‌فرد است و متناسب با نیازهای خودشان طراحی شده باشد. بنابراین نیاز بود تا سرمایه‌گذاران پیش از تشکیل پرتفوی مورد نظر خود، ابتدا میزان بازدهی اوراقی که قصد سرمایه‌گذاری در آن‌ را دارند تخمین بزنند. بعد از تخمین میزان بازدهی، اوراقی را که انتظار دارند در آینده بیشترین بازدهی را داشته باشند برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنند.

این رویکرد عوامل مختلفی را در انتخاب اوراق بهادار مناسب برای سرمایه‌گذاری بررسی می‌کند. برای مثال اگر بخواهید پرتفوی خود را با استفاده از رویکرد سنتی تشکیل دهید، باید به عواملی مانند درآمد جاری، اهداف سرمایه‌گذاری، دیدگاه و بازه زمانی مورد نظرخود و همچنین میزان ریسکی که می‌توانید تحمل کنید، توجه کنید و متناسب با آن‌ها استراتژی مناسب خود را طرح‌ریزی کنید.

رویکرد مدرن نظریه پرتفوی

هری مارکوویتز، اقتصاد‌دان آمریکایی به نظریه پرتفوی سنتی انتقاداتی وارد کرد. او معتقد بود که پیدا کردن سهمی با کمترین ریسک و بیشترین بازدهی تقریبا ناممکن است و اگر افراد بخواهند پرتفوی مناسبی بسازند باید بین ریسک و بازده مورد انتظارشان یک تناسب برقرار کنند. افراد برای سرمایه‌گذاری تنها نباید ریسک و بازده یک دارایی را بسنجند.

نظریه پرتفوی مدرن (Modern Portfolio Theory) با این فرض شکل گرفت که سرمایه‌گذاران به‌طور ذاتی ریسک‌گریز هستند اما مطلوبیت نهایی آن‌ها با هم متفاوت است. حال این سوال مطرح می‌شود که سرمایه‌گذاران چگونه پرتفوی یا همان سبد سرمایه‌گذاری خود را برای کسب بالاترین مقدار بازده مورد انتظار همراه با سطوح مختلف ریسک بازار بهینه می‌کنند؟ این نظریه معتقد است که هیچ چیزی به‌عنوان سرمایه‌گذاری کامل وجود ندارد. چیزی که مهم است و باید مورد توجه قرار بگیرد، انتخاب یک استراتژی با بازده بالا، همراه با ریسک متناسب با بازده است. این نظریه بر این موضوع تاکید می‌کند که ریسک جزء جدا ‌نشدنی پاداشی بیشتر است.

نظریه پرتفوی مدرن در سال 1952 توسط هری مارکوویتز پیشنهاد داده شده است. این نظریه باعث دگرگون شدن مبحث مدیریت پرتفوی شد و همچنان به‌عنوان یک استراتژی محبوب استفاده می‌شود. این مقاله حدود 40 سال بعد از ارائه شدن نظریه، توانست برنده جایزه نوبل اقتصاد شود. مارکوویتز مدل خود را بر این فرض بنا کرد که سرمایه‌گذاران همیشه مقداری وجه در اختیار دارند، که می‌خواهند این پول را برای مدتی سرمایه‌گذاری کنند.

هری مارکوویتز-ارائه دهنده نظریه پرتفوی مدرن

هری مارکوویتز - ارائه دهنده نظریه پرتفوی مدرن

نظریه پرتفوی مدرن استدلال می‌‌کند که افراد می‌توانند یک سبد سرمایه‌گذاری ایده‌آل برای خود طراحی کنند که با در نظر گرفتن مقدار بهینه ریسک، حداکثر بازدهی را برای آن‌ها داشته باشد. با سرمایه‌گذاری در بیش از یک سهم، سرمایه‌گذار می‌تواند از مزایای متنوع‌سازی استفاده کند، در حالی که ریسک خود را کاهش می‌دهد.

چگونه تنوع‌بخشی باعث کاهش ریسک می‌شود؟ به‌طور کوتاه این موضوع را با بیان یک مثال توضیح می‌دهیم. سبد سرمایه‌گذاری‌ای را در نظر بگیرید که دارای سهام دو شرکت است. یکی از شرکت‌ها سهامش وقتی باران می‌بارد بازدهیش افزایش می‌یابد. شرکت دیگر سهامش هنگامی که باران نمی‌بارد، با بازدهی همراه است. اگر پرتفوی شما شامل هر دو سهم باشد، بدون توجه به این موضوع که باران باریده است و یا هوا آفتابی بوده، همیشه یک سود یا درآمدی برای شما وجود خواهد داشت. در واقع ریسکی که یک فرد هنگام خرید سهام یک شرکت، با آن مواجه می‌شود، کسب بازدهی کمتر از مقدار مورد انتظارش است. به‌عبارت دیگر این ریسک برابر است با انحراف از بازده متوسط.

نظریه مدرن پرتفولیو

مهدی طیبی/ کارشناس بازار سرمایه (Modern Portfolio Theory) این تئوری در سال ۱۹۵۲ توسط هری مارکوییتز مطرح شد و مبتنی بر متنوع‌سازی سبد سرمایه‌گذاری است، به نحوی که با در نظرگرفتن میزان مشخصی از ریسک، حداکثر بازده ممکن را کسب نماید.محاسبه ریسک از طریق فرمول‌های واریانس و همبستگی بین دارایی‌ها صورت می‌پذیرد. به بیان ساده سبد شامل دارایی‌های کم ریسک و ریسک متوسط و پرریسک خواهد بود و میزان ریسک و بازده را درصد هر یک از این دارایی‌ها در کل سبد سرمایه‌گذاری تعیین می‌کند.

این نظریه را می‌توان تقلیل یا بسط داد. در مدل تقلیل یافته شما می‌خواهید سبدی از سهام شرکت‌های مختلف تشکیل بدهید. در اینجا فاکتورهایی چون نسبت‌های مالی، طرح‌های توسعه، اندازه شرکت‌ها و تعداد سهام، درصد سهام آزاد شناور، میزان پرداخت سود نقدی در مجامع، دارایی محور یا سود محور، بتای مثبت یا منفی با شاخص‌های بازار، مدل تاثیرپذیری از افزایش یا کاهش نرخ ارز، جذابیت‌ها و قابلیت‌های سفته بازانه، داشتن بازار گردان و داشتن حمایت‌های نهادی در ترکیب سهامداری مطرح می‌شود و سرمایه‌گذار می‌تواند با متنوع‌سازی پرتفو، ریسک سبد سهام را کنترل کرده یا کاهش دهد.حال اگر مقداری کلی تر به سرمایه‌گذاری نگاه کنیم می‌توانیم کل سبد سهام را بخش پرریسک سبد دارایی در نظر نظریه‌ی ریسک بازده چیست؟ گرفته و بخش کم ریسک را معطوف به اوراق بدهی و صندوق‌های قابل معامله و صندوق‌های با درآمد ثابت کنیم. در این حالت هم درصدی از دارایی که به سهام اختصاص می‌دهیم در برابر دارایی‌های کم ریسک و درآمد ثابت ما قرار گرفته و تنظیم درصد آنها در کل سبد تعیین‌کننده مقدار ریسک و نیز بازده مورد انتظار خواهد بود.در مدل بسط یافته می‌توان بازارهای دیگر مانند بازار پول، ارز و سکه را نیز در سبد کل دارایی دخیل کرد. در این حالت سپرده بانکی در کناراوراق بدهی و صندوق‌های درآمد ثابت در رده بخش کم ریسک سرمایه‌گذاری‌ها و ارز و طلا در کنار بخش سهام که همگی بازارهای نوسانی هستند در ردیف بخش پرریسک سرمایه‌گذاری‌ها قرار می‌گیرد.محاسبات ریاضی دقیق برای واریانس و همبستگی بین دارایی‌های سبد سرمایه‌گذاری و تعیین میزان ریسک و بازده مورد انتظار، امری پیچیده و تخصصی است، لذا صحیح آن است که سرمایه‌گذاران ناآشنا به اصول سرمایه‌گذاری، به صندوق‌های سرمایه‌گذاری روی بیاورند اما سرمایه‌گذاران خردی که در هر حال تمایل دارند خود مدیریت سبد دارایی‌شان را بر عهده بگیرند می‌توانند با درنظر گرفتن کلیتی از این نظریه به دارایی‌های خود تنوع بخشیده و ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.