پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است
پنج گام که هر معامله گر موفق پیموده است https://alt.ir/wp-content/themes/movedo/images/empty/thumbnail.jpg 150 150 netnegar netnegar https://secure.gravatar.com/avatar/372b3265d1373b8663a96d4f898d2c1c?s=96&d=mm&r=g 20 آذر 1399 10 دی 1399
گام اول: ناآگاهی از بی کفایتی
این اولین گامی است که بر می دارید هنگامی که شروع به معامله گری در بازارهای مالی می کنید. شما می دانید که این یک راه خوب برای پول درآوردن است چرا که شما خیلی در مورد آن شنیده اید و اینکه افراد زیادی در آن میلیونر شده اند. متاسفانه، درست مانند زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیرید فکر می کنید که آسان خواهد بود، مگر چقدر می خواهد سخت باشد؟ قیمت یا بالا می رود یا پایین، پس چه راز بزرگی می تواند وجود داشته باشد، بزن بریم پول در بیاریم!
متاسفانه درست مانند زمانی که اولین بار پشت ماشین می نشینید، سریعا می فهمید که هیچ ایده ای ندارید که چه باید بکنید. معاملات زیادی انجام می دهید و ریسک های زیادی می کنید. وقتی وارد یک معامله می شوید بازار در خلاف جهت شما بر می گردد بنابراین شما دوباره خلاف جهت وارد می شوید و بازار دوباره بر می گردد … و دوباره، و دوباره.
شما ممکن است یک موفقیت اولیه داشته باشید، که این حتی بدتر است، چرا که به مغزتان می گوید این واقعا ساده است و شما شروع به ریسک بیشتر می کنید.
برای اینکه ضررها را جبران کنی هربار که می خواهید وارد معامله شوید حجم را دوبرابر میکنید. این کار بعضی وقت ها جواب می دهد ولی در بیشتر موارد آسیب جدی به شما می زند. در این مرحله شما کاملا نسبت به بی کفایتی خود در معامله گری بی توجه هستید. این مرحله ممکن است یک یا دو هفته طول بکشد ولی بازار معمولا سریع است و شما وارد مرحله بعد می شوید.
گام دوم: آگاهی از بی کفایتی
مرحله دوم جایی است که شما می فهمید معامله گری به این سادگی ها هم نیست و شما احتمالا باید یک سری کارهایی انجام دهید. شما آگاهانه می فهمید که یک معامله گر بی تجربه هستید. شما مهارت یا بینش کافی برای سوددهی مستمر ندارید.
شما آماده می شوید که کلی سیستم و کتاب تهیه کنید، و تمام وب سایت ها از سراسر دنیا را بخوانید. و جستجوی خود را برای یافتن سیستم جادویی آغاز می کنید. در این دوره شما شبیه کوچ نشینان خواهید بود، شما دائما در حال پریدن از این روش به آن روش به صورت روزانه یا هفتگی هستید و هیچ سیستم را به مدت کافی تست نمی کنید که ببینید آیا واقعا جواب می دهد یا خیر. هر بار که با اندیکاتور تازه ای آشنا می شوید به وجد می آیید که این همان چیزی بود که دنبالش می گشتم.
شما سیستم های اتوماتیک را در متاتریدر تست می کنید، شروع می کنید به کار کردن با میانگین های حرکتی، خطوط فیبوناچی، مقاومت ها و حمایت ها، پیوت ها، فراکتال ها، واگرایی ها، DMI، ADX و صدها چیز دیگر به امید یافتن سیستم جادویی. شما دائما در حال جستجوی قله و کف حرکت ها هستید و می خواهید نقطه دقیق بازگشت را با اندیکاتورهای خود بیابید و در نهایت خود را در میان معاملات ضررده می بینید و حتی حجم آنها را اضافه می کنید چرا که مطمئن هستید تحلیلتان درست است.
شما وارد فروم ها و چت روم ها می شوید و می بینید معامله گران دیگر در حال سود کردن هستند و می خواهید بدانید چرا شما نمی توانید. کلی سوال می پرسید، بعضی از آنها انقدر احمقانه هستند که وقتی به آن زمان برگردید تعجب می کنید. در نهایت شما به جایی می رسید که می گویید تمام افرادی که می گویند ما موفق هستیم دروغگو هستند. آنها نمی توانند آن مقدار که می گویند درآمد داشته باشند چرا که شما مطالعه کردید و نتوانستید. شما به اندازه آنها می دانید پس آنها دروغ می گویند. ولی روزها می گذرد و آنها آنجا هستند و حساب هایشان درحال افزایش است درحالی که شما ضرر می کنید.
شما مثل یک پسر بچه عمل می کنید. معامله گران موفق به شما به رایگان پند می دهند ولی شما یک دنده هستید و فکر می کنید همه چیز را می دانید. شما هیچ نصیحتی را نمی پذیرید و معاملات بیش از حد روی حسابتان انجام میدهید با آنکه همه به شما می گویند از روی عصبانیت این کار را می کنید ولی شما بهتر می دانید. در ادامه شما پیشنهاد های معاملاتی دیگران را هم مدنظر قرار می دهید ولی برایتان جواب نمی دهد و برای تهیه سیگنال پول می دهید ولی باز هم ضرر می کنید.
این مرحله ممکن است سالیان سال ادامه پیدا کند. در حقیقت با توجه به تجربه شخصی و صحبتی که با معامله گران دیگر شده، این مرحله به راحتی بیش از یک سال تا نزدیک ۳ سال ممکن است ادامه پیدا کند. همچنین این مرحله ای است که احتمالا شما به خاطر سرخوردگی محض این کار را رها خواهید کرد.
حدود ۶۰ درصد معامله گران تازه کار فارکس در ۳ ماه اول این کار را رها می کنند که البته این چیز خوبی است اگر قرار بود همه موفق شوند که همه ما میلیونر بودیم. ۲۰ درصد دیگر تا یک سال ادامه می دهند و سپس در ناامیدی ریسک هایی می کنند که مطمئنا حسابشان را نابود می کند که البته این اتفاق می افتد. و چیزی که ممکن است شما را شگفت زده کند این است که ۲۰ درصد دیگر حدود ۳ سال در این بازار باقی می مانند و فکر می کنند که دیگر به نقطه امن رسیدند ولی حتی بعد از ۳ سال تنها ۵ تا ۱۰ درصد باقی می مانند و شروع می کنند به کسب درآمد واقعی و ثابت.
به هر حال اینها آمار واقعی هستند، نه حدس هایی که از ذهنم آمده، پس اگر ۳ سال است که در بازار هستید فکر نکنید که دیگر به نقطه امن رسیدید.
افراد زیادی با من بر سر این زمان ها بحث کردند، و نکته جالب اینکه هیچکدامشان بیشتر از ۳ سال معامله گری نکردند، اگر شما فکر می کنید که بیشتر می فهمید از کسی که بیشتر از ۵ سال است که معامله گری می کند بپرسید چه مقدار زمان برده تا معامله گر حرفه ای شوید. مسلما استثناهایی هم وجود دارد ولی من تا به حال ندیدم.
در نهایت شما شروع به بیرون آمدن از این مرحله می کنید. شما احتمالا بیش از آن چیزی که فکرش را می کردید از زمان و پول صرف آن کردید. احتمالا ۲ یا ۳ حساب بزرگ را از دست داده اید و چند بار رهایش کردید ولی معامله گری دیگر در خون شماست.
یک روز، در یک لحظه شما وارد مرحله سوم می شوید.
گام سوم: لحظه اکتشاف
در پایان مرحله دوم شما شروع می کنید به فهمیدن اینکه، چیزی که تفاوت ایجاد می کند سیستم معاملاتی شما نیست. شما می فهمید که حتی با یک میانگین حرکتی ساده هم می توان پول درآورد اگر از لحاظ روانی و مدیریت سرمایه درست عمل کنید. شما شروع می کنید به خواندن کتاب هایی در زمینه روانشناسی معامله گری و شخصیتی که در آن کتاب ها بیان می شود را در خود می بینید و نهایتا لحظه اکتشاف فرا می رسد.
روانشناسی معامله گری
تخصص در بازار فارکس یا بهره مندی از دانش لازم در کلیه بخشهای این بازار نمی تواند تعیین کننده موفقیت یک معامله گر در بازار جهانی فارکس باشد. بطور مثال آشنایی با صدها استراتژی در فارکس و یا استفاده از شاخص معاملاتی در فارکس برای تحلیل این بازار چنانچه از یک موضوع غافل باشید، شاید هیچ کدام از این عوامل نتوانند برای معامله گر کارامد باشند. موضوع اصلی داشتن مهارت در مدیریت احساسات است که جزئی از روانشناسی معامله گری فارکس محسوب می شود. کلید موفقیت در یک معامله بهره مندی از مدیریت صحیح احساسات است. بنابراین اگر تنها هوش و ذکاوت کلید اصلی موفقیت بود، افراد بیشتری می توانستند از این طریق پولسازی کنند. یک معامله گر خوب چگونه احساسات خود را در زمان انجام معامله کنترل می کند؟
1- آنها از حس استرس دوری می کنند. بدان معنا که اگر از انجام معامله ترس دارند یا فضای مناسبی برای انجام معامله احساس نمی کنند، اصلاً به انجام آن فکر نمی کنند.
2- عدم اطمینان نسبت به انجام معامله با عدم اعتماد به نفس متفاوت است. مساله این است که در بازار فارکس هر چند معامله گر خوبی باشید در یک لحظه ممکن است ناگهان بازار خلاف پیش بینی شما پیش رود. شما می بایست به عنوان معامله گر آمادگی رویایی با ضرر را در بازار فارکس داشته باشید. در اصطلاح روانشناسی معامله گری، می گویند که امید به بهترین داشته باش اما برای بدترین شرایط خود را آماده کن. اگر از لحاظ روحی آمادگی پذیرش ضرر در معامله را داشته باشید، احساسات منفی در شما کمتر اثرگذار خواهند بود.
3- هرگز انتظار سود لحظه ای نداشته باشید. هر چقدر میزان حجم معاملات معامله گر بزرگتر باشد احتمال ریسک آن نیز افزایش می یابد. البته که احتمال ضرر همواره وجود دارد. یک معامله گر خوب با مدیریت ریسک از ضرر معاملات خود تا حد زیادی جلوگیری می کند.
برای مثال یکی از عواملی که باعث می شود معامله گران ضرر کرده و از انجام معاملات منصرف شوند ضعف در مدیریت ریسک می باشد. آنها بیشتر از حد توان خود ریسک می کنند. اما یکی از دلایل این ضعف را می توان در یک کلمه خلاصه کرد و آن هم تمایل بیش از حد به سودآوری یا در اصطلاح عامیانه ” طمع ” می باشد. اما بطور کلی موارد فوق از مهمترین مباحث روانشناسی معامله گری در فارکس هستند که درک درست آنها می تواند کمک بسیار زیادی به معامله گران بازارهای مالی در جهت هدایت معاملات آنها بکند.
چرا معامله گران ضرر می کنند ؟
آمار منتشر شده در بسیاری از وب سایت ها حاکی از این است که حدود 80% معامله گران فارکس سرمایه خود را در معامله از دست داده و از این بازار خارج می تغییر طرز فکر معامله گر شوند. البته مساله آماری بسیار مهم تعداد معامله گران نیست بلکه میزان حجم سرمایه وارد شده در این بازار است. گزارشات سایت دیلی فارکس (daily forex) هنوز بسیاری از معامله گران نتوانسته اند در این بازار جای خود را تثبیت کنند. حال برای روانشناسی معامله گری در فارکس نگاهی به دلایل ضرر معامله گران در این بازار جهانی می اندازیم.
– بازار فارکس یا هر نوع بازار مالی دیگری بدین گونه است که اگر بخواهید بیش از میزان سرمایه خود سود کسب کنید، می تواند شما را زمین بزند. اگر معامله گر با این چهارچوب فکری که به اصطلاح بازار را زمین می زند، بصورتی هیجانی برای معامله هجوم آورد قطعاً با یک فاجعه مواجه خواهد بود.
– مهمترین کار معامله گر حفظ سرمایه و سپس کسب سود است. اگر سرمایه خود را از دست بدهید توانایی سودآوری را از دست داده اید. مدیریت ریسک فارکس همچنانکه پیشتر نیز گفته شد نظیر خارج شدن از معامله پس از کسب سود منطقی از آن و معامله در حجم منطقی در مقابل سرمایه، برای مقابله با ریسک های معاملاتی است.
– طمع معاملاتی نداشته باشید. اگر بخواهید هر پیپ لحظه آخری پیش از چرخش جفت ارزها را بگیرید، مجبور می شوید برای مدت طولانی در آن پوزیشن بمانید و حتی معامله سودآور خود را نیز از دست خواهید داد.
– اگر احساس می کنید روند بازار در تغییر است و می خواهید در مسیر جدیدی وارد معامله شوید، منتظر تایید شدن تغییر روند قیمت بمانید. اگر می خواهید در پوزیشن پایین یا به اصطلاح در کف معامله کنید، نقطه پایین در روند صعودی را انتخاب کنید و اگر می خواهید در پوزیشن بالا یا در سقف معامله کنید، بالاترین نقطه در روند نزولی یا اصلاحی را انتخاب کنید.
در روانشناسی معامله گری اشتباه کردن به عنوان یک انسان امری عادی است. پس به عنوان یک معامله گر بهتر است بجای آنکه سرمایه خود را از دست بدهیم اشتباه خود را بپذیریم.
چگونه می توان بر احساسات غلبه کرد ؟
معامله در بازارهای مالی بویژه فارکس چیزی نیست که اکثر مردم انتظار آن را دارند. باید در نظر داشت که اینگونه معاملات نظیر یک ترن هوایی با فراز و فرودهای فراوان و البته ناگهانی همراه هستند. برای اینکه چهارچوب فکری یک معامله گر واقعی را داشته باشید می بایست در نقطه اول بر احساسات خود غلبه کنید. بدین ترتیب شانس موفقیت و ماندن در این بازار را برای خود فراهم ساخته اید. چگونگی مدیریت روانشناسی معامله گری اهمیت بسیار زیادی دارد. شما می بایست قدرت پذیرش شکست و تحمل فشار روانی ناشی از تغییرات بازار را داشته باشید. انجام موارد زیر می تواند برای کنترل احساسات در معاملات تجاری به معامله گر کمک کند.
– زمانی را برای تحقیق در مورد صنایع و شرکت های مختلف بازار اختصاص داده و اطلاعات خود را در زمینه های گوناگون بازار ارتقا دهید. با شناخت بازار می توانید برای معاملات سودمند برنامه ریزی کنید. بدین ترتیب شما با دانش خود و نه با احساسات معامله می کنید.
– در مورد معامله گران موفق تحقیق کنید. آشنایی با روش کار آنها می تواند دیدگاه صحیح تر و روش های بهتری برای معاملات در اختیار شما به عنوان یک معامله گر قرار دهد. سعی کنید احساسات خود را در تصمیم گیری های تجاری دخالت ندهید.
– به یاد داشته باشید که ضرر مالی جزئی از معاملات شماست و نمی توانید آن را نادیده بگیرید. در حقیقت ضرر و زیان همیشه کنار هم قرار دارند.
– در زمان معامله، جدا از آنکه چه احساسی دارید و یا چه اتفاقی در زندگیتان افتاده است، می بایست به میزان سرمایه موجود خود معامله کنید. اگر قرار است درصدی از سرمایه خود را از دست بدهید اما در مقابل می توانید سود بیشتری کسب کنید پس حس بدی نداشته باشید و خود را آماده این اتفاق کنید. بطور مثال اگر بیش از میزان سرمایه تان وارد معامله ای شوید، استرس شما بیشتر خواهد بود و همین موضوع ممکن است شما را به سمت تصمیم نادرست هدایت کند و فاجعه رخ دهد.
نه مورد از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال که باید از آنها جلوگیری کرد
تحلیل تکنیکال کار سادهای نیست. اگر حداقل برای مدت کوتاهی معامله کرده باشید، میدانید که اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال ، بخشی از این کار به حساب میآید. در واقع، اجتناب از ضرر برای معاملهگران غیرممکن است، حتی برای معاملهگران باتجربه که خطاهای کمتری مرتکب میشوند.
با توجه به این گفته، بعضی از اشتباهات پیش پا افتاده وجود دارد که ممکن است هر فرد مبتدی هنگام شروع کار مرتکب میشود. بهترین معاملهگران همیشه با ذهن باز، منطقی و آرام هستند. آنها برنامه تحلیل خود را درک میکنند و به خواندن آنچه بازار به آنها میگوید، ادامه میدهند.
این همان کاری است که اگر میخواهید موفق شوید، باید انجام دهید. اگر این ویژگیها را در خود تقویت کنید، میتوانید ریسک سرمایهگذاری را مدیریت کرده، اشتباهات خود را تجزیه و تحلیل کنید، با نقاط قوت خود تحلیل را انجام دهید و مدام در حال پیشرفت باشید. سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید، بهخصوص زمانی که اوضاع بازار خوب به نظر نمیرسد.
بیایید ببینیم اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال کدامها هستند و چگونه میتوان از آنها جلوگیری کرد.
اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال رمز ارزها کدامند؟
تحلیل تکنیکال یکی از پرکاربردترین روشها برای تحلیل بازارهای مالی است. تکنیکال را میتوان در هر بازار مالی، مانند سهام، فارکس، طلا یا ارزهای دیجیتال به کار برد.
در حالی که درک مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال به نسبت آسان است، تسلط بر آن هنری دشوار به حساب میآید. زمانی که در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید، طبیعی است که در این راه اشتباهات زیادی مرتکب شوید. این موضوع میتواند بهویژه در هنگام معامله یا سرمایهگذاری مضر باشد. اگر مراقب نباشید و از اشتباهات خود درس نگیرید، بخش قابل توجهی از سرمایه خود را از دست خواهید داد. درس گرفتن از اشتباهات عالی است، اما اجتناب از آنها تا حد امکان، بهتر خواهد بود.
در ادامه شما را با بعضی از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال آشنا میکنیم. اگر در معاملهگری تازهکار هستید، بهتر است ابتدا اصول تحلیل تکنیکال را مرور کنید.
فراموش کردن کاهش ضرر
بیایید با نقل قولی از تاجر کالا اد سیکوتا (Ed Seykota) شروع کنیم:
عناصر تجارت خوب عبارتند از:
اگر بتوانید از این سه قانون پیروی کنید، ممکن است شانسی برای موفقیت داشته باشید.
یکی از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال فراموش کردن کاهش ضرر است. کاهش ضرر ساده به نظر میرسد، اما خوب است که همیشه بر اهمیت آن تاکید شود. وقتی صحبت از تجارت و سرمایهگذاری به میان میآید، حفاظت از سرمایه، باید همیشه اولویت اول شما باشد.
شروع معاملهگری میتواند کاری دلهرهآور باشد. یک رویکرد اساسی که هنگام شروع کار باید در نظر بگیرید، این است که اولین قدم بردن نیست، بلکه نباختن است. به همین دلیل میتوان با سرمایه و موقعیتهای کوچکتر شروع کرد، یا حتی با سرمایههای واقعی ریسک نکرد. برای مثال، بایننس فیوچرز (Binance Futures) یک شبکه آزمایشی دارد که میتوانید در آن استراتژیهای خود را قبل از به خطر انداختن وجوهی که به سختی به دست آوردهاید، امتحان کنید. به این ترتیب، میتوانید از سرمایه خود محافظت کرده و تنها زمانی آن را به خطر بیندازید که بهطور مداوم نتایج خوبی از معاملههای آزمایشی بگیرید.
قرار دادن حد ضرر یک کار عقلانی ساده است. معاملات شما باید یک نقطه ابطال داشته باشد. درست همان نقطهای که میپذیرید ایده تجارت شما اشتباه بوده است. اگر این طرز فکر را در معاملات خود به کار نبرید، به احتمال زیاد در بلندمدت عملکرد خوبی نخواهید داشت. حتی یک معامله بد میتواند برای پرتفوی شما بسیار مضر باشد و ممکن است در نهایت اصل سرمایه شما کم شود و امیدوار باشید که بازار بهبود پیدا کند.
انجام بیش از حد معاملات
وقتی یک معاملهگر فعال هستید، این یکی دیگر از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال است که فکر کنید همیشه باید در حال معامله کردن باشید. معامله مستلزم تجزیه و تحلیلهای زیاد، نشستن و صبورانه منتظر بودن است. با برخی از استراتژیهای معاملاتی، ممکن است برای دریافت یک سیگنال قابل اعتماد برای ورود به معامله، لازم باشد مدت طولانی صبر کنید. بعضی از معاملهگران ممکن است کمتر از سه معامله در سال را انجام دهند و همچنان بازدهی خوبی داشته باشند.
به نقل قولی از معاملهگر جسی لیورمور (Jesse Livermore) ، یکی از پیشگامان معاملات روزانه توجه کنید:
«پول با نشستن به دست میآید، نه معامله کردن.»
لازم تغییر طرز فکر معامله گر نیست همیشه در یک معامله باشید. در واقع، در بعضی از شرایط بازار، سودآورتر این است که هیچ کاری انجام ندهید و منتظر فرصتی مناسب باشید. به این ترتیب، سرمایه خود را حفظ میکنید و زمانی که فرصتهای تجاری خوب دوباره ظاهر شدند، معامله کنید. باید بدانید که فرصتها همیشه باز خواهند گشت، فقط باید منتظر آنها باشید.
یک اشتباه تجاری مشابه، تاکید بیش از حد بر بازههای زمانی کمتر است. تحلیلها در بازههای زمانی بالاتر، اغلب قابل اعتمادتر از تحلیلهایی هستند که در بازههای زمانی پایینتر انجام میشوند. به این ترتیب، تایم فریمهای پایین باعث ایجاد اختلال زیادی در بازار میشود و ممکن است شما را وسوسه کند که بیشتر وارد معاملات شوید. در حالی که بسیاری از اسکالپرهای موفق و معاملهگران سودآور کوتاهمدت وجود دارند، معامله در بازههای زمانی پایینتر به طور معمول نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) بدی را به همراه دارد. بهعنوان یک استراتژی معاملاتی پرخطر، به هیچوجه برای مبتدیان توصیه نمیشود.
استفاده از تایم فریمهای کوتاهتر
استفاده از تایم فریمهای کوتاه را میتوان یکی از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال به حساب آورد. اغلب، سرمایهگذاران از بازههای زمانی بسیار کوتاهی برای سرمایهگذاری استفاده میکنند. مانند معامله بیش از حد، انتخاب بازههای زمانی کوتاه نیز میتواند بازدهی شما را مختل کند. چه از یک اندیکاتور استفاده کنید و چه از الگوی نمودار پیروی کنید، مطالعه بازههای زمانی بالاتر نتایج دقیقتری را رقم میزند.
انتخاب بازههای زمانی بالاتر در حین استفاده از اندیکاتورها، سیگنالهای دقیقی به شما میدهد و الگوهای نموداری که در بازههای زمانی بالاتر قابل شناسایی هستند، قابل اعتمادتر خواهند بود. همچنین، همیشه باید سعی کنید از معامله انتقام جویانه خودداری کنید. این موضوع زمانی اتفاق میافتد که تغییر طرز فکر معامله گر یک سرمایهگذار بلافاصله پس از ضرر، برای بازیابی سرمایه خود دست به سرمایهگذاری دوباره میزند. هنگام معامله، هرگز نباید اجازه دهید احساسات شما تصمیم بگیرند.
نادیده گرفتن شرایط شدید بازار
مواقعی وجود دارد که صفات پیشبینیکننده تحلیل تکنیکال، کمتر قابل اعتماد میشوند. اینها میتوانند رویدادهای قوی سیاه (Black Swan) یا انواع دیگر شرایط شدید بازار باشند که به شدت تحت تأثیر احساسات و روانشناسی جمعی هستند. (قوی سیاه به رویدادهایی بسیار نادر اشاره دارد که اگر اتفاق بیفتند، اثراتی جبرانناپذیر به بار خواهند آورد.) در نهایت، بازارها توسط عرضه و تقاضا هدایت میشوند و ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که بازار از یک طرف به شدت نامتعادل باشند.
برای مثال، اندیکاتور RSI یک شاخص حرکتی است. به طور کلی، اگر این شاخص زیر 30 باشد، سهم یا ارز دیجیتال، ممکن است بیش از حد فروش در نظر گرفته شود که به آن ناحیه اشباع فروش میگویند. آیا این موضوع، به این معنی است که وقتی RSI به زیر 30 میرسد، یک سیگنال فروش فوری است؟ قطعا نه! فقط به این معنی است که حرکت بازار در حال حاضر توسط فروشندهها کنترل میشود. به عبارت دیگر، تنها نشان میدهد که فروشندگان قویتر از خریداران هستند.
RSI میتواند در شرایط فوقالعاده بازار به سطوح بسیار بالایی برسد. حتی ممکن است به یک رقم کاهش یابد، و یا به صفر نزدیک شود. حتی چنین شرایط فروش شدید ممکن است به معنای نزدیک شدن به روند نزولی نباشد.
با تصمیمگیری کورکورانه بر اساس ابزارهای تکنیکال، میتوان پول زیادی را از دست داد. این امر به ویژه در رویدادهای قوی سیاه، زمانی که پیشبینی قیمت بسیار دشوار است، صدق میکند. در چنین مواقعی، بازارها میتوانند به روند خود ادامه دهند یا جهت دیگری را در پیش بگیرند، و هیچ ابزار تحلیلی آنها را متوقف نخواهد کرد. به همین دلیل همیشه مهم است که عوامل دیگر را نیز در نظر بگیرید و تنها به یک ابزار تکیه نکنید.
فراموش کردن اینکه تحلیل تکنیکال یک بازی احتمالات است
تحلیل تکنیکال با مطلقها سروکار ندارد، بلکه به احتمالات میپردازد. در واقع در هر رویکردی که استراتژیهای خود را بر اساس آن قرار میدهید، هیچ تضمینی وجود ندارد که بازار طبق انتظار شما رفتار کند. شاید تجزیه و تحلیل شما حاکی از آن باشد که احتمال بسیار بالایی از حرکت بازار به سمت بالا یا پایین وجود دارد، اما قطعیت ندارد.
شما باید این موضوع را هنگام تنظیم استراتژیهای معاملاتی خود در نظر بگیرید. مهم نیست چقدر باتجربه هستید، فکر اینکه بازار تحلیل شما را دنبال خواهد کرد، هرگز ایده خوبی نیست. اگر این کار را انجام دهید، مستعد بزرگسازی و شرطبندی بیش از حد روی یک نتیجه هستید که خطر ضرر مالی بزرگی را به همراه خواهد داشت.
انجام معاملات به اجبار
اگر در معاملهگری مبتدی هستید، ممکن است شناسایی معاملات برای شما چالش برانگیز باشد. اغلب، مبتدیان برای یافتن معامله، نمودار یک رمز ارز را باز میکنند، اما هیچ شانسی برای آغاز معامله در آن نمیبینند. برای یک مبتدی طبیعی است که بعضی چیزها را از دست بدهد، اما همیشه انجام معامله به اجبار، ایده بدی خواهد بود. یکی دیگر از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال ، انجام معاملات به اجبار است.
هنگامی که یک برنامهریزی تکنیکال عالی داشته باشید، نیازی به اجبار نیست. اگر نمیتوانید معاملهای مناسب برای خود پیدا کنید، بهتر است سرمایهگذاری نکنید.
انجام معامله آسان نیست و به زمان و تمرین نیاز دارد تا به مهارت لازم برسید. شما باید به طور مداوم استراتژیهای معاملاتی خود را اصلاح کنید و یاد بگیرید که چگونه ایدههای معاملاتی را به مرحله اجرا درآورید. البته، صرف نظر از اینکه شما یک معاملهگر مبتدی یا باتجربه هستید، به یاد داشته باشید که همیشه حساب معاملاتی کریپتو خود را ایمن کنید.
معامله انتقامجویانه
این موضوع رایج است که معاملهگران سعی کنند خیلی سریع ضرر قابل توجهی را جبران کنند. این همان چیزی است که ما به آن معامله انتقامی یا انتقامجویانه میگوییم. فرقی نمیکند که میخواهید یک تحلیلگر تکنیکال، یک معاملهگر روزانه یا یک نوسانگیر باشید، اجتناب از تصمیمات احساسی بسیار مهم است.
وقتی همه چیز خوب پیش میرود، یا حتی وقتی اشتباهات کوچکی مرتکب میشوید، آرام ماندن آسان است. اما آیا وقتی همه چیز به طور کلی اشتباه از آب درمیآید، آیا میتوانید آرام بمانید؟ آیا میتوانید به برنامه معاملاتی خود پایبند باشید، حتی زمانی که دیگران در هراس هستند؟
به کلمه «تحلیل» در تحلیل تکنیکال توجه کنید. به طور طبیعی، این واژه به معنای رویکرد تحلیلی به بازارهاست، درست است؟ بنابراین، چرا میخواهید در چنین چارچوبی تصمیمات عجولانه و احساسی بگیرید؟ اگر میخواهید یکی از بهترین معاملهگران باشید، باید بتوانید حتی پس از بزرگترین اشتباهات هم آرام بمانید. از تصمیمات احساسی خودداری کرده و روی حفظ یک ذهنیت منطقی و تحلیلی تمرکز کنید.
انجام معامله بلافاصله پس از متحمل شدن یک ضرر بزرگ، منجر به زیان بیشتر میشود. به این ترتیب، بعضی از معاملهگران ممکن است حتی برای مدتی پس از ضرر بزرگ اصلا معامله نکنند. آنها میتوانند شروعی تازه داشته باشند و با ذهنی روشن به معاملات خود بازگردند.
انعطافپذیر نبودن
اگر میخواهید یک معاملهگر موفق شوید، از تغییر نظر خود نترسید. شرایط بازار میتواند بهسرعت تغییر کند و این امری طبیعی است. شرایط مدام تغییر خواهد کرد. وظیفه شما بهعنوان یک معاملهگر این است که این تغییرات را بشناسید و با آنها سازگار شوید. یک استراتژی که در یک بازار خاص، بهخوبی کار میکند، ممکن است در بازاری دیگر به هیچوجه کارساز نباشد.
انعطافپذیر نبودن را میتوان یکی دیگر از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال دانست.
بیایید ببینیم تاجر افسانهای، پل تودور جونز (Paul Tudor Jones) در مورد مواضع خود چه میگوید:
«هر روز من هر موقعیتی را که دارم، اشتباه میدانم.»
تمرین خوبی است که سعی کنید طرف دیگر استدلالهای خود را بگیرید تا نقاط ضعف احتمالی آنها را ببینید. به این ترتیب، تصمیمات سرمایهگذاری شما میتوانند جامعتر شوند.
این موضوع، نکته دیگری را نیز مطرح میکند؛ سوگیریهای شناختی. سوگیریها میتوانند بهشدت بر تصمیمگیری شما تاثیر بگذارند، قضاوت شما را تحت تاثیر قرار دهند و دامنه احتمالاتی را که میتوانید در نظر بگیرید محدود کنند. مطمئن شوید که حداقل سوگیریهای شناختی را که ممکن است بر برنامههای معاملاتی شما تاثیرگذار باشد، درک کنید تا بتوانید عواقب آنها را به طور مؤثرتری کاهش دهید.
پیروی کورکورانه از معاملهگران دیگر
اگر میخواهید بر هر مهارتی تسلط پیدا کنید، پیشرفت مداوم در آن ضروری است. این امر به ویژه در مورد معامله در بازارهای مالی صدق میکند. در واقع تغییر شرایط بازار، آن را به یک ضرورت تبدیل کرده است. یکی از بهترین راههای یادگیری، دنبال کردن تحلیلگران تکنیکال و معاملهگران باتجربه خواهد بود.
با این حال، اگر میخواهید به طور مداوم پیشرفت داشته باشید، باید نقاط قوت خود را نیز بیابید و بر روی آنها تمرکز کنید. این موضوع میتواند مزیت شما نسبت به معاملهگران دیگر باشد، چیزی که شما را از آنها متمایز میکند.
اگر مصاحبههای معاملهگران موفق را بخوانید، متوجه خواهید شد که استراتژیهای آنها به طور کلی متفاوت است. در واقع، یک استراتژی که برای یک معاملهگر بهخوبی کار میکند، ممکن است برای معاملهگر دیگری کاملا غیرقابل اجرا باشد. راههای بیشماری برای سود بردن از بازار وجود دارد. شما فقط باید پیدا کنید که کدام یک با شخصیت و سبک معاملاتی شما سازگارتر است.
ورود به معامله بر اساس تحلیل شخص دیگری، ممکن است چند بار کارساز باشد. با این حال، اگر کورکورانه سایر معاملهگران را بدون درک زمینه اصلی دنبال کنید، مطمئن باشید که در درازمدت اثرگذار نخواهد بود. البته این بدان معنا نیست که شما نباید دیگران را دنبال کنید و از آنها یاد بگیرید. نکته مهم این است که آیا شما با ایده معامله آنها موافق هستید و آیا با سیستم معاملاتی شما مطابقت دارد یا خیر. شما نباید کورکورانه سایر معاملهگران را دنبال کنید، حتی اگر آنها با تجربه و معتبر باشند.
سخن پایانی
در این بخش از آکادمی کیوسک، بعضی از اشتباهات رایج در تحلیل تکنیکال را مرور کردیم. به یاد داشته باشید، معامله آسان نیست. به طور کلی بهتر است که با یک ذهنیت بلندمدت به آن نزدیک شوید.
کسب مهارت لازم در انجام معاملات، فرآیندی است که زمان میبرد. برای اصلاح استراتژیهای معاملاتی و یادگیری نحوه تدوین ایدههای تجاری خود، به تمرین زیادی نیاز دارد. از این طریق میتوانید نقاط قوت خود را بیابید، نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و بر تصمیمات سرمایهگذاری و معاملات خود کنترل داشته باشید.
من مریم هستم و ارشد رشته فناوری اطلاعات. به شبکه و تکنولوژی خیلی علاقه دارم و در این زمینه تحصیل کردم. در بازار بورس فعالیت دارم و مدتی کار تولید محتوا انجام دادم. به همین دلیل تصمیم گرفتم از ترکیب این چند مورد وارد کار کریپتوکارنسی شم. تا اینکه با کیوسک آشنا شدم.
علاوه بر اینکه در آکادمی کیوسک مطلب مینویسم، دبیری بخش مقالات رو هم به عهده دارم.
افسانه ها و واقعیت ها در مورد فارکس
به قول نویسنده کلاسیک - آ. الدر: " چگونه در بورس بازی کرد و برد":
"اگر دوست شما که هیچ تجربهای در کشاورزی ندارد به شما بگوید که می خواهد از طریق کشت و کار در یک چهارم هکتار خرج زندگی خود را دربیاورد، شما حتما فکر خواهید کرد که او حتما گرسنه خواهد ماند. ما همه می دانیم چه میزان محصولی می توان از این زمین بدست آورد. اما در معالمات بورسی آدم های بزرگ به خود اجازه می دهند آرزویهای بچگانه ای داشته باشند.
بلافاصله پس از اینکه معاملهگر بیتجربه چند ضربه میبیند و از او درخواست می شود برای ادامه معاملات دوباره وجه واریز کند. او به جای قاطعانه تر شدن ترسو میشود و طرز فکر عجیبی در مورد بازار در ذهن او تغییر طرز فکر معامله گر به وجود می آید. شرکت کنندگان ناموفق با توجه به افکار خود یا خرید و یا فروش انجام میدهند و یا هیچ عملیاتی انجام نمیدهند. آنها مثل بچههایی هستند که میترسند از راهرویی تاریک رد شوند، چون ممکن است در آنجا جن قایم شده باشد. بازارهای بیساختار باعث بوجود آمدن افکارات مختلفی میشود.
افکارو توهمات ما حتی وقتی ما از وجود آنها اطلاعی نداریم روی طرز رفتار ما تاثیر میگذارند. یک معاملهگر موفق باید توهمات و ترسهای خود را به موقع درک کرده و آنهار اخنثی کند.
ذهنیتهای کاذب پولدار شدن یک شبه و دیگر ذهنیتهای کاذب و یا کمی در مورد تکنولوژی کار شرکتهای بروکری
واقعیت این است که سه تکنولوژی کار مرکزهای دیلینگ وجود دارد:
1.هیچ معامله ای به همتای خارجی انتقال داده نمیشود. در این صورت باخت مشتری به نفع مرکز دیلینگی است، چون در صورت پیروزی مشتری این مرکز میزان سود را باید از موجودی خود پرداخت کند. مرکز دیلینگی که با این تکنولوژی کار میکند، "آشپزخانه" نامیده میشود. معمولا در سالهای اول راه اندازی شرکت، مشتریان او و معاملات آنها برای ایجاد یک لوت استاندارد (0.5 میلیون) برای ارسال به سیستم بین بانکی فارکس و انتقال مجموع معاملات مشتریان به همتای خارجی کم میباشد. در شرکت های تازه همیشه این ریسک وجود دارد که یکی از مشتریان درآمد زیادی کسب کند و شرکت نتواند هم درآمد کسب شده توسط این مشتری و هم درآمد دیگر مشتریان را بپردازد. به منظور کاهش این ریسک بیشتر بروکرهای جوان خواستار باختن مشتریان خود هستند و این امر تاثیر منفی روی طرز فکر کلی در مرد بازار فارکس میگذارد.
در ابتدای کار بازار فارکس مراکز دیلینگ کمی موجود بودند و اکثر آنها مشتریان کافی را برای انتقال معاملات آنان به همتای خارجی نداشتند و این امر باعث رفتار نادرست مراکز دیلینگ از جمله لغزش نرخ هنگام بستن معاملات، میشد. اما با گذشت زمان شرکت ها مشتریان بیشتری جلب کردند، نرخهای اشتباه باعث شهرت منفی شرکت های بروکری شدند و به همین دلیل شرکت های بزرک علیه مشتریان خود عمل نمی کنند. و در حال حاضر رفتار نادرست را می توان فقط در شرکت های کوچک تازه تاسیس شده مشاهده کرد.
وقتی بروکر گسترش پیدا میکند و تعداد مشتریان آن بیش از چند هزار میشود، روسای شرکت میفهمند که:
- که درآمد شرکت هایی که معاملات خود را به همتای خارجی منتقل نمیکنند و نرخ اسپرد تمام معاملات که از تعداد مشتریان بستگی دارد، همسان میباشد. تعداد مشتریان نیز از شهرت شرکت بستگی دارد.
- شهرت مثبت و درآمد همیشگی بهتر از درآمد بدست آمده از طریق عکس العمل برعلیه مشتریان است. به همین خاطر حتی شرکتهایی که معاملات خود را به همتای خارجی منتقل نمیکنند دیگر عملیاتی مانند نرخ های غلط و یا توقفهای کاذب و غیره انجام نمیدهند.
- فعالیت در بازار فارکس سودآور شد به همین دلیل بروکرها نمیخواهند کار خود را به دلیل برندن چند مشتری همزمان از دست بدهند.
- میانگین سپرده شروع به رشد کرد (تاثیر مثبت شهرت بی نقص شرکتها). مشتریان بزرگی وارد این بازار شدند و این مشتریان با توجه به حجم سپرده خود اغلب سود کسب میکنند، از آنجایی که سپرده آنها اجازه میدهد ریسکهای معاملات را کنترل کرد (Money Management) و این مشتریان معمولا آمادگی بیشتری از لحاظ معاملات و غیره دارند.
در نتیجه روسای شرکت به فروش تامینی معاملات مشتریان خود فکر میکنند و این یعنی شرکت به دسته تکنولوژی بروکری میپیوندد.
2. انتقال مجموع معاملات مشتریان . در این نوع تکنولوپی وقتی معاملات مشتریان به حد تعیین شده میرسد، معاملات به بازار Forex بین بانکی منتقل می شود. در این صورت علیه مشتری عمل کردن هیچ سودی برای شرکت ندارد. در این صورت این حرفه باثبات تر خواهد بود، چون برنده شدن مشتریان با ریسک ورشکست شدن شرکت برخوردار نیست.
3. انتقال تمام معاملات مشتریان به بازار بین بانکی. از لحاظ مزایا این تکنولوپی هیچ مزیت برای مشتریان ندارد و اما از لحاظ موارد منفی می توان از نکات زیرنام برد:
- میزان سپرده اولیه بالا و حداقل حجم یک معامله نیز بالا میباشد.
- برای انجام عملیات بجای چند ثانیه، یک دقیقه و یا بیشتر وقت لازم است.
هنگام نوشتن این مقاله آلپاری 7,200 مشتری دارد و این امر اجزای معاملات را با تکنولوژی شماره دو امکان پذیر میکند.
ذهنیت کاذب در مورد اینکه در بازار فارکس کسب درآمد غیرممکن است
در کتابها مینویسند که 90% از کسانی که در بازارهای مارجین دار معامله میکنند، پولهای خود را میبازند. متاسفا این واقعیت دارد. سعی میکنیم این موضوع را به صورت کامل بررسی کنیم. اگر طرز کار این 90% را بررسی کرد، مشاهد خواهیم کرد که:
- بر اساس تجزیه و تحلیلات عمل نشده است، معامله گران کم تجربه از تجزیه و تحلیل و بررسی بازار استفاده نمیکنند.
- فلسفه معاملات را درک نمیکنند. مثلا معاملهگر کم تجربه اندکاتورهای تایم فرم هفتگی را بررسی میکند و مشاهده میکند که اندکاتورها به سمت کاهش هستند. نمودار روزانه نیز همین سمت را نشان میدهد. تایم فرم 4 ساعته و 5 دقیقه نیز به سمت کاهش هستند. با توجه به کاهش معاملهای باز میکند و معامله او با نتیجه منفی برخورد میکند و فکر میکند تجزیه و تحلیل تکنیکال برای انجام معاملات بی فایده می باشد، در حالی که او به نکته مهمی توجه نکرده بود و این نتیجه این است که: نمودارهای هفتگی و روزانه نشان میدادند که روند کلی نزولی میباشد و نمودارهای کوتاه مدت نشان میدادند که این روند در حال اجرا میباشد و احتمالا به کمترین میزان خود رسیده است. بهترین موقعیت برای باز کردن معامله برای فروش هنگامی است که نمودارهای هفتگی و روزانه روند نزولی را نشان میدهد و نمودار چهار ساعت روند صعودی را نشان دهد و نمودار روزانه پایان روند نزولی را نشان دهد.
- مقررات Money Management اجرا نشده است:
- هیچگونه دستوارات stop سفارش نداده شده است.
- دستورات stop کوتاهی تنظیم شده است. دستورات stop در بازار فارکس نباید نزدیکتر از 50 -40 پیپ از نقطه ورودی باشند. دستورات stop نزدیکتر بدون نتیجه باقی خواهند ماند، چون در زمان بازار احتمال باز کردن معامله با حداقل نرخ خیلی کم میباشد. خطا معمولا در حدود 15 - 10 پیپ میباشد. و اسپرد نیز 5 پیپ را از آن خود میکند. اگر نوسانات کاذبی بازار را نیز در نظر گرفت (15 - 10 پیپ)، ما خواهیم دید که تنظیم کردن دستور stop نزدیکتر از 50 - 40 پیپ هیچ شانسی برای کسب درآمد ندارد.
- نسبت Profit / Loss = 2/1 مورد نظر گرفته نشده است.
- تلاش میکنند سود 5 پیپ کسب کنند، اما حاضر است زیان 100 پیپی را قبول کند. برای اینکه همچین استراتژیباعث زیان نشود باید به خاطر داشت که برای هر 20 معامله با سود (20×5 پیپ = 100 پیپ درآمد) یک معامله با زیان 100 پیپی مجاز میباشد. یعنی درصد معاملات موفق باید 95.24% باشد و این نتیجه حتی برای سوروس غیر ممکن است. تحلیلگر حرفه ای فقط 80 - 75% پیش بینیهای درست انجام میدهدو
- و غیره
- بررسی تجزیه و تحلیل دقیقه ای به ما کمک خواهد کرد تغییرات را فقط برای 15 پیپ مشاهده کنیم (برای مثال). از این 15 پیپ 10 تا از آنها نوسانات کاذب میباشند یعنی 66% از آنها.
- تجزیه و تحلیل 5 دقیقه ای تغییراتی به اندازه 30 پیپ را نشان خواهند داد. نوسانات کاذب حدود 33%.
- تجزیه و تحلیل ساعتی تغییرات 100 پیپی را نشان میدهد و میزان نوسانات کاذب برابر است با 10%.
- تجزیه و تحلیل روزانه تغییرات 500 پیپی را نشان میدهد و میزان نوسانات در این صورت فقط 2% میباشد.
ذهنیت کاذب در مورد اینکه در شرکت بروکری کمبود کارمند وجود دارد و به همین دلیل هنگام نوسانات بالا معاملات با تاخیر انجام میشوند
البته تاخیر در انجام معاملات ميتواند به این دلیل نیز باشد، اما دلایل زیر را نیز باید در نظر گرفت:
- هنگام نوسانات بالا میزان ترافیک روی سخت افزاها و یا برنامه های کاربردی دهها بار افزایش مییابد و دستگاهها نمیتوانند با سرعت بالا به درخواستها پرداخت کنند.
- کمبود کارمندان - بروکرها.
اما معمولا شرکتهای بروکری که چند سال تجریه کار در این زمینه را دارند، کمبود کارمند و ضعف تکنولوژی ندارند. اما تاخیر به هر حال وجود دارد. چرا؟
معمولا شرکتهای بزرگ از تکنولوژی دوم (به بالا مراجعه شود) برای اجرای درخواستهای مشتریان خود استفاده میکنند یعنی مجموع درخواستها را به همتای خارجی منتقل میکنند. هنگامی که میزان درخواستها پایین است شرکت تغیریبا بلافاصله میتواند آن را پردازش کرده و سپس برای جمع و کسر کردن معاملات و انتقال آنها به همتای خارجی (در صورت افزایش حد مجاز) تصمیم میگیرد. در این صورت نیازی به عجله نیست، چون بازار آرام میباشد. بازار به شرکت نرخی برای چند پیپ بهتر از درخواست مشتری ارائه خواهد کرد.
اما در زمان نوسانات بالا در بازار شرکت باید بلافاصله درخواست مشتری را به همتای خارجی منتقل کند، در غیر این صورت نرخ تغییر خواهد کرد. به همین دلیل پردازش به درخواست های مشتریان و انتقال آنها همزمان انجام میشود، بنابرای پردازش به درخواستهای مشتریان بیشتر طول میکشد. اما این تاخیر را باید بر ازای مطمئن بودن شرکت قبول کرد و این تاخیر گویای انتقال درخواست مشتری به بازارهای مالی است.
ذهنیت کاذب در مورد نداشتن سرمایه کافی
نقل قول نویسنده های کلاسیک بازار فارکس آ. الدار "چگونه در بورس بازی کرد وبرنده شد":
خیلی از معاملهگران ناموفق فکر میکنند که اگر سرمایه بیشتری داشتند حتما میتوانستند سود کسب کنند. تمام معاملهگرن ناموفق پس از یک معمله ناموفق و یا یک سری معاملات ناموفق از بازار خارج شدند. اغلب پس از اینکه معامله گر تازهکار تمام معاملات زیان آور خود را میبندد بازار به سمتی که احتمال سود برای او داشت تغییر جهت میدهد. و در این لحظه معاملهگر با خود فکر میکند، اگر یک هفته دیگر صبر میکرد، میتونست سود خوبی کسب کند.
معاملهگران ناموفق تغیر جهت بازار را تایید استراتژی کاری خود حساب میکنند. آنها دوباره پول بدست آورده و معامله باز میکنند و دوباره همان سناریو تکرار میشود: موجودی وی تمام میشود و سپس بازار تغییر جهت میدهد، اما این تغییر جهت بسیار دیر میباشد چون موجودی او تمام شده است. و معاملهگر بار دیگر این سناریو را تایید استراتژی خود فرض میکند و فکر میکند اگر موجودی بیشتری در حساب خود داشت حتما سود بدست میاورد.
در این معامله گران برای باز کردن حساب با موجودی بالا پول قرض میکنند، اما این سناریو برای حساب با موجودی زیاد نیز تکرار خواهد شد.
این نوع معامله\گران کمبود موجودی ندارند بلکه کمبود اطلاعات و معهارت دارند و در یک آن میتوانند هم موجودی کم و هم موجودی زیادی را هدر بدهند. و زیان او به میزان موجدی حساب آن بستگی ندارد.
معاملهگران اغلب از من میپرسند: برای شروع به کار چقدر موجودی لازم است. آنها یم خواهند کاهش نرخ دارایی خود را جبران کنند و فکر میکنند که قبل از کسب درآمد، مبلغ زیادی را از دست خواهند داد. معاملهگری با دیگر شغلها هیچ تفاوتی ندارد. مثلا مهندس نمیتواند فکر کند که قبل از اینکه یکی از پول های او شاهکار بشود، بقیه پلهای او میتوانند خراب شوند و یا جراح فکر نمیکند قبل از اینکه عمل جراحی موفقی انجام بدهد بیماران زیادی را خواهد کشت.
معامله گران درک نمیکنند که در هرصورت آنها زیانی خواهند دید و این زیان به آمادگی آنها بستگی ندارد. عقیده اینکه او سرمایه کافی برای معاملات را ندارد باعث میشود به دو نکته مهم توجه نکرد: عدم برنامه ریزی و مدیریت مالی ضعیف.
یکی از مزایای حسابها با موجودی بالا، کارمزد پایین تجهزات و سرویس ها میباشد. کسی که حساب یک میلیون دلاری دارد و کارمزدی برابر با 10,000 دلار می پردازد فقط یک درصد سود لازم دارد تا هزینههای خود را جبران کند. همین مخارج ها برای حساب 20,000 دلاری برابر خواهند بود با 50% از موجودی.
افسانه در مورد سرویسهای خودکار
تصور کنید یک فروشنده به پارکینگ شما آمده و به شما پیشنهاد خرید یک سیستم رانندگی خودکار که در یک میکرو کارت کوچک قراردارد میکند . میگوید: فقط با چند صد دلار میتوانید دیگر وقت و انرژی خود را صرف رانندگی نکنید، شما میتوانید در صندلی راننده بخوابید و سیتم خودکار شما را به محل کارتان میرساند. شما به او حتما می خندید، اما اگر او سیستم مدیریت خودکار برای بازار بورس را به شما معرفی کند، شما باز هم خواهید خندید؟
برخی از معاملهگران فکر میکنند که کسب درآمد را میشود 100 درصد اتوماتیک کرده و در انجام معاملات شرکت نکرد. برخی از آنها سعی میکنند سیستم خودکار برای خود برنامه نویسی و تهیه کنند و برخی دیگر اینگونه سرویسها را خریداری میکنند. کسانی که سالها بریا بدست آوردن حرفه کار کرده اند و معلومات بدست آوردند، هزاران دلار پول خرج چنین سرویسهای میکنند و این بخاطر تنبلی، طمع و معلومات ریاضی کم میباشد.
قبلا سیستمها را روی کاغذ مینوشتند و الان آنها به سی دیهای غیر قابل کپی تبدیل شدهاند. بعضی از این سیستمها بسیار ساده هستند و بعضی از آنها پیچیده هستند و شامل امکانات بهینه سازی خودکار با توجه به مقررات مدیریت مالی میشوند. بعضی از معاملهگران فکر میکنند که چند صفحه کد کامپیوتری میتواند برایشان درآمد بدون محدودیت کسب کند. آنها مانند شوالیه های قرنهای گذشته میباشند که به کیمیاگران پول میدادند تا آنها فلزات معمولی را به طلا تبدیل کنند.
امکان اتوماتیک کردن فعالیت های پیچیده انسنها غیر ممکن میباشد. برنامههای آموزشی کامپیوتری نتوانستند جای معلمان را بگیرند. و برنامههای حسابداری باعث بیکاری حسابداران نشدند. بیشتر حرفهها نیاز به تجربه انسانی هنگام تصمیم گیری نیاز دارد. کامپیوترها و ماشین ها میتوانند کمک کنند، اما نمیتوانند کلا جای انسان را بگیرند.
اگر میشد با اینگونه سیستم ها درآمد کسب کرد. در حال حاضر هزاران نفر کنار ساحل بودند و هر ماه از بروکر خود فیش پول دریافت میکردند.اما در حال حاضر تنها کسانی که از طریق سیستمهای خودکار درآمد کسب میکنند، فقط فروشندگان این سیستمها هستند. اگر سیستم هاس آنها کار میکردند، آنها خودشان از آن استفاده میکردند و کنار ساحل بودند و فیش پول ار بروکرها دریافت میکردند. اما تمام فروشندگان جواب حاضر دارند، بعضیها میگویند که برنامه نویسی را بیشتر از کار در بورس دوست دارند و بعضیها میگویند که سیستم ها را میفروشند تا برای موجودی اولیه پول در بیاورند.
بازار همیشه در حال تغییر میباشد و سیستم های خودکار نمیتوانند تمام نکات ریز بازار را در نظر بگیرد. مقررات سخت دیروز امروز کار نمیکنند و فردا احتمالا لغو خواهند شد. معاملهگر با تجربه میتواند در صورت وجود داشتن خطر معاملات خود را تغییر دهد. سیستمهای خودکار نمی توانند به همین راحتی تصمیم خود را عوض کنند.
با اینکه تقریبا در تمام هواپیماها سیستم پرواز خودکار وجود دارد، شرکتهای هواپیمایی مخارج زیادی هزینه حقوق خلبانان میکنند. چون فقط خلبانان میتوانند در شرایط فورس واژور تصمیم صحیحی بگیرند. اگر هواپیما روی جنگل های کانادا سوخت تمام کند و یا بدنه آن روی اقیانوس صدمه ببیند فقط خلبان است که میتواند جان تمام مسافران را نجات دهد. اطمینان به سیستمهای مدیریت اتوماتیک در بازار بورس برای مدیریت سرمایه شما، مانند این میباشد که شما با هواپیمایی که فقط با خلبان خودکار کار میکند، سفر کنید. اولین فورس ماژور تمام سرمایه شما را به باد خواهد داد.
سیستم های خودکار مناسب زیادی وجود دارند، اما باید همیشه آنها را بررسی کرده و عملکرد آنها را تنظیم کرد. شما فقط خودتان باید مواظب معاملات خود باشید. وظیفه خود را به عهده سیستمها نگذارید.
رفتار معامله گر باید چگونه باشد؟ روانشناسی رفتار معامله گران حرفه ای
فرض کنید قصد دارید خانه خود را به فروش بگذارید و مشاور املاک برای خانه شما مشتری ای را ارائه داده است. زمانی که شما با مشتری رو به رو می شوید، رفتاری از او مشاهده می کنید که در چاچوب ادب و احترام به شما نیست و یا برعکس، رفتاری را از او مشاهده می کنید که به نظر شما اصلا طبیعی نیست و همین موارد باعث می شود تا شما خانه را به این فرد نفروشید و یا اگر نیز مجبور به این کار هستید، به هیچ وجه از فروش خود رضایت نداشته باشید.
دانش رفتار معامله در این زمینه به کمک افراد می آید. اگر شما بدانید که در کجا باید چه رفتاری را از خود نشان دهید، قطعا می توانید بهترین معامله را داشته باشید. در این مطلب علاوه بر بحث همیشگی یعنی خرید خانه در مشهد مشاوران مشهد املاک به صورت اختصاصی در مورد رفتار معامله اطلاعات دقیقی را به شما عزیزان ارائه می دهند.
رفتار معامله گر باید چگونه باشد؟
اگر فکر می کنید که داشتن استراتژی های معاملاتی بهترین معامله گران جهان یا سیستم سیگنالی که به شما می گوید کجا بخرید و بفروشید بهترین موارد در زمینه معاملات است، باید بگوییم که تا حدودی سخت در اشتباه هستید! رفتار معامله گر، موفقیت از دانستن اینکه کجا یا چه چیزی را بخرید یا بفروشید نیست بلکه از نحوه “چطور صحبت کردن و رفتار کردن” هنگام خرید، فروش و دیگر موارد است.
یک باور رایج وجود دارد که بهترین معامله گران به این دلیل موفق می شوند که می توانند احساسات خود را کنترل کنند و دلیل دیگر این است که قبل از اقدام به هر کاری فکر می کنند. معامله گران موفق به این دلیل موفق می شوند که بر جنبه رفتاری معامله تسلط دارند و می دانند که چگونه چه رفتار و یا سخنی را از خود بروز دهند.
مشهد املاک این موضوع را در قالب یک مثال به شما عزیزان ارائه می دهند. رفتار معامله می تواند به یک خانه تشبیه شود که دارای سه طبقه است. زیر زمین که معمولا به قسمت های درونی خانه قرار دارد، جایگاه احساسات فرد است. طبقه دوم مکانی است که همگی وارد آن می شوند و به نوعی نشان دهنده همه چیز است که این قسمت تمامی رفتاری که یک معامله گر از خود نشان می دهد قرار دارد.
طبقه سوم اما که پشت بام خانه محسوب می شود و طبقه ای است که قدرت تصمیم گیری و هم چنین فکر به رفتار بعدی در آن قرار دارد که می تواند مانند مغز انسان باشد. طبقه سوم و زیر زمین، بازی درونی است و طبقه اول بازی بیرونی نام دارد. بازی درونی شما پایه اساسی هر کاری است که در معاملات خود انجام می دهید. یک بازی درونی قوی از یک بازی بیرونی قوی پشتیبانی می کند. بازی بیرونی جنبه های ملموس تر تجارت شما است که می بینید.
رفتار معامله چه تاثیری بر روی معامله دارد؟
شاید برای شما سوال پیش آمده است که رفتار معامله می تواند تاثیری بر روی معامله داشته باشد یا خیر. قطعا شما علاقه ای ندارید سر میزی شام بخورید که افراد بر سر آن میز با شما به خوبی رفتار نمی کنند! رفتار معامله نیز دقیقا همین تاثیر را بر روی معالمه دارد.
فردی که از این رفتار استفاده می کند به خوبی خریدار را مجاب به خریداری کردن ملک می کند. رفتار معامله به این معنی نیست که شما به فرد بگویید که لطفا ملک من را بخر و یا لطفا از خرید ملک من منصرف نشو! بلکه به این معنی است که با نشان دادن درست جنبه های مثبت ملک و هم چنین مزایا آن و مقایسه اصولی آن نسبت به دیگر به املاک، فرد خود تصمیم می گیرد که اقدام به خریداری کرد ملک شما کند. پس رفتار معامله تاثیر صد در صد مثبت بر روی معامله دارد.
چه عواملی بر روی رفتار معامله تاثیر دارد؟
همان طور که کارشناسان مشهد املاک در عنوان قبلی به شما عزیزان این موضوع را ارائه دادند، عوامل بسیاری وجود دارد که می تواند بر روی رفتار معامله تاثیر بگذارد و یکی از آن ها می توانید کنترل نداشتن بر روی احساسات خود باشد.
زمانی که شما به عنوان یک فرد معامله گر نتوانیم بر روی احساسات خود که جزء بازی درونی شما هستند غلبه کنید و بر روی آن ها کنترل داشته باشید، ممکن است خشم و یا ترحم جایگزین تصمیم نهایی شما شود. به عنوان مثال ممکن است فردی برای این که بتواند از قیمت ملک شما کم کند، شروع به تاثیر گذاری بر روی احساس ترهم شما بگذارد.
اگر شما فردی باشید که به درستی بر روی احساسات خود کنترل نداشته باشید، در وهله اول احساس خشم می کنید و ممکن است آن را بروز دهید و در وهله دوم احساس ترحم به سراغ شما می آید که مجاب می شود شما از تصمیم خود کوتاه آمده و قیمت را پایین تر بیاورید. این موضوع جنبه منفی تاثیر گذاری بر روی رفتار معامله شما بود.
برای این که بتوانید جنبه های مثبت در این زمینه را برای خود داشته باشید، می توانید انواع تمرینات مراقبه را برای خود انجام دهید تا دست یابی به بخش درونی شخصیت خودتان برایتان آسان شود و سپس یک بازی درونی قوی را از خود نشان دهید.
روانشناسی معامله گری چگونه است؟
روانشناسی معامله گری که نام دیگر آن روانشناسی تجارت است، توضیح می دهد که چگونه یک معامله گر در یک انجام یک معامله با رفتار خود سود و زیان دریافتی را مدیریت می کند. این نشان دهنده توانایی آن ها برای مقابله با خطرات و عدم انحراف از برنامه تجاری خود است.
جنبه های احساسی سرمایه گذاری تلاش می کند تا هر معاملهای را به شما دیکته کند و توانایی شما در مدیریت احساسات بخشی از روانشناسی معاملاتی شماست. حذف احساسات در معاملات غیر ممکن است اما در وهله اول این نباید هدف باشد.
درعوض معاملهگران باید بدانند که چگونه سوگیری ها یا احساسات خاص می توانند بر تجارت آن ها تاثیر بگذارند و از این اطلاعات به نفع خود استفاده کنند. هر معامله گری متفاوت است و هیچ قانون ساده ای وجود ندارد که همه باید از آن پیروی کنند. ترس و طمع احساسات قدرتمندی هستند که می توانند بر روند فکر معامله گران در طول حرفه تجاری خود مسلط شوند. هدف این است که یاد بگیرید چگونه این احساسات را مهار کنید و یک ذهنیت برنده ایجاد کنید.
یک معامله گر می تواند از چندین تکنیک برای ایجاد روانشناسی تجاری قوی و حفظ نظم استفاده کند. علاوه بر خواندن کتاب توسط روانشناسان تجاری و سرمایه گذاران خبره می توانید یک برنامه معاملاتی نیز ایجاد کنید. توسعه یک برنامه معاملاتی به شما کمک می کند تا به یک روال ثابت پایبند باشید و از شکاف تمرکز و بیزاری از ضرر جلوگیری کنید.
مهم ترین رفتار های معاملاتی کدامند؟
در زمینه معامله برخی از رفتار که بروز داده می شوند می توانند جزء مهم ترین رفتار ها باشند که باید حتما به آن ها توجه داشت و آن هایی که می توانند جنبه مثبت برایمان داشته باشند را قوت بخشید و آن هایی که جنبه منفی دارند را کنترل کنیم.
به عنوان مثال زمانی که ما بتوانیم به درستی از هوش خود استفاده کنیم و قبل از انجام هر معامله ای به آن فکر کنیم، می تواند یکی از رفتارهای معامله ای باشد که باید به آن قوت ببخشیم اما موضوعی مانند تاثیر احساسات بر روی ما می تواند یکی از موارد منفی باشد که باید آن را تا جای امکان از رفتار معامله ای خود حذف کنیم.
چگونه در روز معامله رفتار کنیم؟
این که چگونه روزه معامله باید در جلسه حاضر شویم یکی از مهم ترین مواردی است که باید حتما مد نظر داشت. از نوع پوشش گرفته تا نوع بیان کلمات می تواند بسیار تاثیر گذار باشد. سعی کنید از لباسی در این روز استفاده می کنید که کاملا مرتب باشد.
این کار نشان می دهد که تا چه اندازه به معامله خود اهمیت می دهید. مورد بعدی نوع بیان کلمات و رفتار شما است. سعی کنید از روز قبل با خود مرور کرده باشید که قرار است به خریدار چه بگویید و یا چه مواردی را باید به او گوشزد کنید. حتما سعی کنید کاملا با اعتماد به نفس در روز معامله حاضر شوید. استرس و یا هرگونه پریشانی باعث می شود تا خریدار از انتخاب خود منصرف شود.
منظور از شناسایی رفتار های معامله چیست؟
منظور از این که قبل از معامله به شناسایی رفتار های معامله ای بپردازید این است که شما قبل از معامله از تمامی منابع مانند انواع کتاب ها اقدام به این موضوع کنید که رفتار های معامله ای به صورت کلی به چه رفتار هایی گفته می شود و از مواردی می توانید در این زمینه استفاده کنید. زمانی که این موارد را با خود مرور کردید و سپس اقدام به شناسایی آن ها کردید از بهترین آن در روز معامله استفاده کنید.
چگونه اعتماد به نفس خود را در هنگام این کار بالا ببریم؟
راه های بسیاری برای افزایش اعتماد به نفس به هنگام معامله وجود دارد. یکی از ساده ترین راه ها این است که در رو به روی آیینه قرار بگیرید و خود را در آن مشاهده کنید و حالا شروع به صحبت کردن کنید به طوری که مخاطب شما فردی است که قرار است با او به معامله بپردازید. سعی کنید کاملا در نقش خود فرو بروید و فکر کنید که دقیقا بر سر معامله قرار دارید. این کار باعث می شود تا استرس شما از انجام معامله کاهش یابد و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
چه مواردی معامله را با مشکل مواجه می سازد؟
موارد بسیاری زیادی وجود دارد که می تواند معامله ای که صد در صد تمام شده فرض می شود را با مشکل رو به رو کند. به عنوان مثال خوش قول نبودن خریدار به هنگام پرداخت پول و یا ارائه دادن دلیل های بدون منطق به هنگام بستن قرار داد و یا بسیاری از موارد دیگر.
این که در یک معامله مشکل به وجود بیاید کاملا رایج است اما این که چگونه با این مشکل مواجه شوید مهم تر است. در انتها این موضوع را نیز در نظر داشته باشید که اگر معامله ای رو به فسخ شدن می رود و با تمامی تلاش های شما نیز باز هم پاسخ مثبت دریافت نمی شود، به اتفاقی که در حال رخ دادن است اعتماد کنید. برخی اوقات فسخ شدن یک قرار داد می تواند برای شما اتفاقی بسیار مثبت باشد که در آینده دلیل آن را متوجه خواهید شد!.
سوالات متداول
شناسایی رفتار معامله ای یعنی قبل از انجام معامله تمامی رفتار های مربوط به معامله را مورد بررسی قرار دهید.
می توانید از انواع راه کار ها مانند شبیه سازی روز معامله و یا صحبت کردن در آیینه استفاده کنید.
با انجام انواع تمرینات مراقبه می توانید استرس خود را در رفتار معامله کاهش دهید.
دیدگاه شما