حاشیه سود چیست


حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)

حاشیه سود یکی از نسبت‌های مهم مالی به شمار می‌رود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیل‌گران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکت‌ها با یکدیگر استفاده می‌کنند.

محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیل‌گران بیش از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبت‌ها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبت‌های مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکت‌ها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می‌کنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش می‌شوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:

حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیل‌گران برای بررسی فعالیت‌های کلی شرکت از آن استفاده می‌کنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی داده‌های مربوط به این نسبت را می‌توان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰

می‌توان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئی‌تر نیز نوشت:

حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰

سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست می‌آید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست می‌آید.

حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیت‌های عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیت‌هایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینه‌های عمومی و اداری یا کلا هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست می‌آید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:

حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیت‌های خود شرکت را اندازه‌گیری می‌کند نسبت مالی محبوب تحلیل‌گران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.

حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع می‌پردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکت‌ها به دولت‌ها می‌پردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیل‌گران قرار می‌گیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰

به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.

حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیه‌های سود محسوب می‌شود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:

حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود می‌کند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب می‌کند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینه‌ها پرداخت می‌کند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل می‌دهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمی‌شود.

این نسبت می‌گوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند می‌بایست یا هزینه‌ها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.

گاها در خبرها می‌خوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکت‌های اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان می‌دهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکت‌ها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکت‌ها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکت‌ها مطلع شوند.

اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینه‌هاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاه‌هایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش می‌کنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینه‌ها، جایگزین‌ کردن تکنولوژی‌های جدید و … افزایش دهند.

تحلیل نسبت مالی حاشیه سود

حاشیه سود شرکت‌های صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه‌ حاشیه سود بین شرکت‌هایی از دو صنعت مختلف چالش‌برانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینه‌های دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خرده‌فروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکت‌های خرده‌فروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکت‌های تکنولوژی حاشیه سود چیست محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.

حاشیه سود میزان گردش سود شرکت‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکت‌های فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.

شرکت‌های تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعه‌ای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین می‌آید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینه‌های تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیون‌ها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینه‌ها و فروش زیاد رقم بزند.

مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.

صنعت حمل و نقل، خرده‌فروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیب‌های زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.

سود عملیاتی

سود عملیاتی

اصطلاح سود عملیاتی به معیار سنجش حسابداری برای سودی که شرکت از عملکرد اصلی آن کسب می کند، اطلاق می شود. جایی که کسر سود و مالیات از محاسبه مستثنی است. این ارزش عملیاتی به طور مشابه، هر سود حاصل از سرمایه گذاری های جانبی شرکت را شامل نمی شود، مانند سود حاصل از مشاغل دیگر که ممکن است به طور نسبی به آن تعلق گیرد.

به عنوان مثال، سود حاصل از سرمایه گذاری های یک شرکت که تکرارپذیر نیست به عنوان یک سود غیرعملیاتی در نظر گرفته می شود. این مفهوم، همواره به عنوان یک معیار مناسب برای سنجش سودآفرینی بالقوه کسب و کارها استفاده می شود؛ چراکه عوامل و فاکتورهای اضافه را از محاسبه حذف می کند. سود عملیاتی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی شرکت های فعال در بازار سرمایه استفاده می شود، به همین دلیل در ادامه مقاله به معرفی آن می پردازیم.

سود عملیاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟

سود عملیاتی چیست

به طور خلاصه می توان گفت که این مفهوم، منعکس کننده باقیمانده‌ سود، بعد از محاسبه‌ تمام هزینه های عملیاتی مربوط به یک بنگاه اقتصادی است. در حاشیه سود چیست واقع، علاوه بر بهای تمام‌شده‌ کالای فروش رفته، هزینه‌های اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حمل‌ونقل و کرایه در محاسبه آن در نظر گرفته می‌شوند.

محاسبه سود عملیاتی

به طور کلی این سود را می توان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد:

سودعملیاتی = درآمد عملیاتی - هزینه کالاهای فروخته شده - هزینه های عملیاتی – استهلاک

شکستن سود عملیاتی چیست؟

این مفهوم به عنوان یک شاخص بسیار دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل می کند؛ زیرا تمام عوامل اضافی را از محاسبه حذف می کند و تمام هزینه هایی که برای ادامه کار لازم است را شامل می شود. به همین دلیل است که سود عملیاتی، استهلاک مربوط به دارایی که یکی از ابزارهای حسابداری ناشی از عملیات شرکت است را حساب می کند.

سودعملیاتی همچنین به عنوان درآمد عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات نیز یاد می شود. اگرچه ممکن است که سود اخیر گاهی شامل درآمد غیر عملیاتی باشد که بخشی از سودعملیاتی نیست. اگر یک شرکت درآمد غیر عملیاتی نداشته باشد، سود عملیاتی آن برابر با EBIT خواهد بود.

موارد محاسبه شده از محاسبه سود عملیاتی

درآمد حاصل از فروش دارایی، خارج از اقلامی که با هدف صریح فروش به عنوان بخشی از تجارت اصلی ایجاد شده باشد، در رقم سود عملیاتی لحاظ نمی شود. علاوه بر این، سود حاصل از مکانیسم هایی مانند چک یا حساب های بازار پول را نیز شامل نمی شود.

مزایا و معایب سود عملیاتی

مزایا و معایب سود عملیاتی

شرکت ها می توانند ارقام سودعملیاتی خود را به جای ارقام سود خالص خود ارائه دهند، زیرا سود خالص یک شرکت شامل تأثیرات پرداخت سود و مالیات است. در مواردی که شرکت دارای بدهی نسبتا بالایی است، این مفهوم ممکن است وضعیت مالی شرکت را مثبت تر از منعکس کننده سود خالص ارائه دهد.

اگرچه سودعملیاتی مثبت ممکن است بیانگر پتانسیل سود کلی یک کسب و کار باشد، اما در واقع سودآوری را تضمین نمی کند. به عنوان مثال، یک شرکت با بار بدهی بالا ممکن است سودعملیاتی مثبتی از خود نشان دهد، در حالی که به طور همزمان زیان خالصی را تجربه می کند. علاوه بر این، هزینه های بزرگ اما اضافی نشان داده نمی شود، که به همین ترتیب می تواند یک شرکت با سود خالص منفی را دارای سود عملیاتی مثبت نشان دهد.

سود عملیاتی، سودآوری تجارت قبل از در نظر گرفتن سود و مالیات است. برای تعیین سودعملیاتی، هزینه های عملیاتی از سود ناخالص کم می شود. سودعملیاتی مانند یک نشانه است که مدیران باید آن را ببینند؛ زیرا منعکس کننده درآمد و هزینه هایی است که آن ها می توانند کنترل کنند.

در واقع، این مفهوم سودی است که شرکت از فعالیت های عادی تجاری خود دریافت می کند. به عنوان مثال، سودعملیاتی یک تولید کننده نوشابه، بیشتر از فروش نوشابه، در مقابل فعالیت های ثانویه، مانند سرمایه گذاری سهام یا فروش املاک و مستغلات حاصل می شود. در صورت های مالی یک شرکت، سودعملیاتی تفاوت بین درآمد عملیاتی و هزینه های عملیاتی است.

درآمد عملیاتی چیست؟

درآمد عملیاتی کلیه درآمد حاصل از فعالیت های اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال یک شرکت ساختمانی را در نظر بگیرید که مالک چندین قطعه ماشین آلات سنگین است. اگر یک سال شرکت ساختمانی، دو خانه بسازد و سه قطعه ماشین آلاتی که در عملیات خود استفاده کرده را با سود به فروش برساند، تنها درآمد حاصل از دو خانه ساخته شده سودعملیاتی محسوب می شود.

هزینه های عملیاتی شامل چه مواردی است؟

هزینه های عملیاتی

هزینه عملیاتی، مانند درآمد عملیاتی، فقط از فعالیت های اصلی یک کسب و کار محاسبه می شود. با استفاده مجدد از مثال شرکت ساختمانی، الوار، میخ، نیروی کار و سوخت برای وسایل نقلیه و. به عنوان هزینه های عملیاتی در نظر گرفته می شود در حالی که خود وسایل نقلیه این کار را نمی کنند. همانطور که فروش وسایل نقلیه به عنوان درآمد عملیاتی محسوب نمی شود، خرید خودرو برای یک شركت ساختمانی نیز به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته نمی شود.

چه مواردی از سود عملیاتی مستثنی هستند؟

یک قانون کلی برای تمایز بین مواردی که به سودعملیاتی کمک می کنند و مواردی که این کار را نمی کنند این است که سرمایه گذاری های طولانی مدت معمولاً به سودعملیاتی کمک نمی کنند در حالی که سرمایه گذاری های کوتاه مدت اینطور نیست. به عنوان مثال، ماده اولیه برای یک کارخانه هزینه عملیاتی خواهد بود؛ در حالیکه خود ساختمان کارخانه هزینه ای نخواهد داشت. استثنائات بسیاری در این قاعده وجود دارد؛ با این حال، به عنوان یک چارچوب مفید برای تفکر در مورد تفاوت بین منابع سود عملیاتی و منابع سود غیر عملیاتی عمل می کند.

آیا درآمد حاصل از عملیات همان درآمد عملیاتی است؟

درآمد حاصل از عملکرد و درآمد عملیاتی یک چیز است، اگرچه استفاده از آن ها ممکن است متفاوت باشد. درآمد حاصل از عملیات بیان کلی توصیف درآمدی است که شرکت از فعالیت های اصلی کسب و کار بدست می آورد، منهای هزینه های تولید شده برای درآمد. در واقع، درآمد عملیاتی معمولاً برای نشان دادن این سطح سود در صورت سود و زیان رسمی یک شرکت استفاده می شود.

درآمد حاصل از ادامه کار چیست؟

درآمد حاصل از ادامه کار عبارت دیگری است که برای توصیف این نوع سود استفاده می شود، زیرا محاسبه به طور معمول فعالیت های تجاری متوقف شده را حذف می کند. درآمد حاصل از عملیات شامل درآمد و هزینه های نامنظم است. در برخی موارد، شرکت شما ممکن است دارایی را به صورت نقدی بفروشد؛ این حرکت درآمدزایی دارد، اما به فعالیت های منظم تجاری وابسته نیست. در صورت سود و زیان، اقلام نامنظم بعد از درآمد عملیاتی و قبل از محاسبه درآمد خالص ذکر می شوند.

سودعملیاتی در مقابل درآمد قبل از بهره و مالیات

سود عملیاتی و مالیات

برای تعیین این سود می توان از چندین روش استفاده کرد. اولین راه، تحلیل حاشیه سود است. مورد دیگر بررسی روند سود در چند فصل یا سال به سال است. سود عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات، که معمولاً EBIT نامیده می شود، یکسان است. EBIT و سودعملیاتی به جای یکدیگر به عنوان عباراتی استفاده می شوند که همان شاخص مالی را توصیف می کنند.

جمع بندی

این موضوع میزان درآمدی را نشان می دهد که پس از پرداخت هزینه های کسب و کار شما به جز مالیات بر درآمد، باقی می ماند. بیشتر شرکت ها موارد خارق العاده و غیرتکرار را مستثنی می کنند زیرا این هزینه ها نمایانگر رویدادهای عادی عملیاتی نیستند. به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده قطعات یدکی، بخشی از سود فروش قطعات تولید شده را در بازار سهام سرمایه گذاری کرده است و از طریق این سرمایه گذاری، سود شناسایی کرده است؛ در اینجا، سود بدست آمده از تولید قطعات یدکی به عنوان سود عملیاتی و سود ناشی از سرمایه گذاری در بازار سهام را به عنوان سود غیرعملیاتی در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که تکراپذیر بودن سود، یکی از نشانه های سود عملیاتی است.

حاشیه سود عملیاتی چیست و چه کاربردی دارد؟

حاشیه سود عملیاتی

رمز موفقیت در بازارهای مالی، شناخت مفاهیم و اصطلاحات مهم و به کارگیری آنها در جهت درست است. حاشیه سود عملیاتی، حاشیه سود خالص، نسبت‌ها و … از جمله این مفاهیم هستند که بدون آشنایی با آنها قطعاً سرمایه گذاری در این بازار سودی که نخواهد داشت هیچ بلکه ضرر زیادی هم به همراه خواهد داشت. یکی از مفاهیم مهم که در تحلیل بنیادی سهام شرکت‌ها کاربرد دارد، حاشیه سود است که به دو دسته خالص و عملیاتی تقسیم می‌شود.

در مقالات قبلی در مورد حاشیه سود خالص صحبت کردیم ولی این بار نوبت به بررسی مفهوم حاشیه سود حاشیه سود چیست عملیاتی یا بازده فروش می‌رسد. برای شما به عنوان یک معامله‌گر مقدار سود و ضرری که بعد از معامله کوتاه مدت یا بلند مدت سرمایه اولیه‌تان را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اهمیت زیادی دارد؛ از این رو توصیه می‌کنیم حتماً این مقاله را تا انتها مطالعه کنید.

حاشیه سود عملیاتی یا Operating Margin

این پارامتر که بازده فروش هم نامیده می‌شود، مقداری سودی که یک شرکت در هر یک دلار فروش خود بدست می‌آورد را قبل از پرداخت مالیات و البته بعد از پرداخت هزینه‌های مختلف مانند تأمین مواد اولیه و پرداخت دستمزدها، محاسبه می‌کند. درواقع حاشیه سود عملیاتی از تقسیم درآمد عملیاتی بر فروش خالص شرکت محاسبه می‌شود. نکته مهمی که در محاسبه این پارامتر مهم وجود دارد این است که درآمد عملیاتی قبل از پرداخت مالیات در این فرمول قرار می‌گیرد.

البته این پارمتر را می‌توان از فرمول دیگری هم بدست آورد؛ درآمد یا سود خالص منهای هزینه محصولات فروخته شده و دیگر هزینه‌های معمول به جز مالیات، برابر با حاشیه سود عملیاتی خواهد بود. منظور از هزینه‌های معمول در این فرمول، هزینه‌های عمومی، فروش و اجرایی یک کسب و کار است.

همانطور که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم، سود عملیاتی تفاوت سود ناخالص و هزینه‌های عملیاتی شرکت مانند هزینه‌های عمومی، اداری، توزیع، بازاریابی، فروش و… را تعیین می‌کند. حاشیه سود عملیاتی، نسبت سود عملیاتی به فروش است و هزینه‌های عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت را کنترل می‌کند. بدیهی است که حاشیه سود چیست هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری و توانایی شرکت در کاهش هزینه‌های عملیاتی یا اضافی بیشتر است.

حاشیه سود عملیاتی

پارامتر بازده فروش چه اهمیتی دارد؟

حاشیه سود عملیاتی یا بازده فروش معیار مفید و کاربردی برای ارزیابی مدیریت شرکت و میزان ریسک ‌پذیری آن است. این پارامتر نسبت درآمدی که برای پرداخت هزینه‌‌های غیرعملیاتی مانند مالیات در دسترس هست را نشان می دهید؛ از این جهت برای سرمایه ‌گذاران و وام ‌دهندگان اهمیت زیادی دارد.

حاشیه سود عملیاتی بسیار متغیر است و می‌تواند معیاری خوبی برای محاسبه ریسک تجاری یک شرکت باشد. همچنین مدیران برای بررسی هزینه ها و سودآوری شرکت‌ها می‌توانند حاشیه سودهای قبلی را بررسی کنند تا ببینند آیا این تغییرات مثبت یا منفی پایدار بوده یا خیر.

محاسبه حاشیه سود عملیاتی

برای محاسبه بازده فروش می‌توان درآمد عملیاتی را تقسیم بر درآمد خالص کرد. پارامترهایی که در این فرمول قرار داده می‌شود همگی قبل از پرداخت مالیات هستند. درآمد عملیاتی، درآمدی است که پیش از پرداخت مالیات و بعد از کسر هزینه‌های عملیاتی محاسبه می‌شود. منظور از هزینه‌های عملیاتی و سربار هم، هزینه‌های مدیریت اجرایی، فروش، کالاهای فروخته شده و … است.

توجه داشته باشید که برای محاسبه پارامترهای مورد نیاز در این فرمول، یعنی درآمد عملیاتی و درآمد خالص شرکت، بایستی صورت‌های مالی سه ماه، شش ماهه و یکساله شرکت را مورد بررسی قرار دهید.

حاشیه سود عملیاتی چه محدودیت‌هایی دارد؟

این پارامتر با وجود همه مزایایی که در بررسی مدیریت و ریسک پذیری شرکت دارد، محدودیت‌هایی هم دارد. این معیار تنها باید برای مقایسه شرکت‌هایی که در صنعت و گروه شغلی مشابه فعالیت می‌کنند و مدل‌‌های تجاری و فروش سالانه مشابه دارند، کاربرد دارد.

شرکت‌هایی که در صنایع مختلف با مدل ‌های تجاری گوناگون فعالیت می‌کنند، حاشیه سود عملیاتی متفاوتی هم دارند؛ از این جهت مقایسه آنها با هم منطقی نیست.

مدیران شرکت‌ها گاهی با استفاده از این پارامتر بررسی می‌کنند که کدام پروژه، جمع کل درآمد شرکت را افزایش می‌دهد؛ اما بایستی توجه داشت که در این بین، چگونگی تخصیص هزینه‌های اضافی نیز می‌تواند فاکتوری تعیین کننده و تأثیرگذار باشد و همه محاسبات آنها را تغییر بدهد.

حاشیه فروش چیست

حاشیه فروش

حاشیه فروش چیست ؟ این سوالی است که یک حاشیه سود چیست حسابدار زبده باید بتواند به آن پاسخ داده و اهمیت آن را بداند و به کار گیرد. حاشیه فروش مانند حاشیه سود یکی از ابزار تحلیل امور مالی است که البته بیشتر مدیران نسبت به آن اطلاعاتی ندارند و آن را به کار نمی گیرند. اگر مدیر یک شرکت یا دانشجوی حسابداری هستید و می خواهید بدانید حاشیه فروش چیست در ادامه با ما همراه باشید تا به این خواسته شما جامه عمل بپوشانیم.

حاشیه فروش چیست:

برای حاشیه فروش تعاریف و تفاسیر گوناگونی وجود دارد که کامل ترین آن را می توان به این صورت ارائه نمود: هنگامی که در ازای خدمات و یا کالایی را ارائه داده و هزینه متغیر تحویل را ازآن کسر می نمایید. آن چه باقی می ماند را حاشیه فروش می نامند و به گفته نایت این روش، روشی متفاوت برای نمایش سود و آگاهی از آن می باشد.

اگر هزینه های متغیر را در نظر بگیرید می توانید حاشیه فروش را به روش متفاوتی به دست آورید. حاشیه فروش نشان دهنده درآمد کل، درآمد بعد از هزینه های ثابت و سود را نشان می دهد. و برخی حاشیه فروش را به عنوان قسمتی از فروش می دانند که هزینه های ثابت را جبران می کند.

روش محاسبه حاشیه فروش:

اگر جنسی قیمتی معادل 24 دلار داشته باشد و هزینه متغیری معادل 4 دلار داشته باشد، حاشیه فروش آن برابر است با 20 دلار برای محاسبه حاشیه فروش ابتدا لازم است سود سنتی را گرفته و لیست هزینه های ثابت و متغیر را تشکیل دهید. ممکن است در این مرحله برخی از هزینه ها معلوم نباشند پس خیلی هم کار ساده ای نیست.

هزینه های ثابت شامل هزینه های تجاری بوده و مهم نیست که شما چقدر محصول یا خدمات ارائه می دهید برای مثال اجاره مسکن و حقوق اداری جزو این دسته هستند. اما هزینه های متغیر به هزینه هایی اطلاق می گردد که مانند کمیسیون فروش و مواد مستقیم با مقدار تولیدی شما فرق دارد. ممکن است ما فکر کنیم هزینه های ثابت است در صورتی که جزو هزینه های متغیر قرار گیرد برای مثال ممکن است نیروی فروش افزایش پیدا کند و به یک هزینه متغیر تبدیل گردد. محاسبه درست این متغیر ها مهم ترین نکته در محاسبه حاشیه فروش می باشد.

برای مطالعه مقاله حسابرسی داخلی چیست می توانید از این لینک استفاده نمایید.

هزینه های ثابت و متغییر

هزینه های ثابت و متغییر

هزینه های ثابت شامل چه هزینه هایی هستند:

برخی از مخارج وجود دارند که وقتی تعداد کالا و یا خدمات را تغییر می دهیم دچار تغییر و تحول نمی گردند که این گونه مخارج را هزینه های ثابت می نامند. این هزینه ها معمولا از فعالیت تجاری جدا بوده و هیچ وقت از بین نمی روند بلکه همیشه باید پرداخت گردند. از جمله مخارج ثابت می توان به موارد زیر اشاره نمود:

  1. استهلاک: هنگامی که تجهیزات یک کارخانه یا شرکت مستهلک می گردند و لازم است شرکت از اول این موارد را تامین نماید.
  2. نرخ بهره: ناشی از نرخ بهره وام ها می باشد که بایستی آن را به صورت دوره ای پرداخت نمود.
  3. هزینه های ناشی از بیمه بر طبق قرارداد
  4. هزینه اجاره املاک
  5. مالیاتی که به املاک تعلق می گیرد.
  6. حقوق ثابت کارمندان و کارکنان و در کل پرسنل شرکت
  7. خدمات رفاهی مانند هزینه آب، گاز، برق و …

هزینه های متغیر شامل چه هزینه هایی هستند:

گروه دیگر از مخارج که در محاسبه حاشیه فروش مهم هستند را مخارج متغیر تشکیل می دهند که به صورت مستقیم و غیر مستقیم بوده و باید منجر به سود دهی شوند. از جمله می توان ساخت محصول و یا فروش خدمات و … اشاره نمود. مخارج متغیر معمولا تابعی از تعداد محصولاتی که به فروش می رسد و خدماتی که ارائه می شود، می باشد.

وقتی تولیدات بالا برود هزینه های متغیر نیز زیادتر می شوند و وقتی تولیدات کاهش یابد، هزینه های متغیر نیز کاهش می یابند. وقتی هزینه های متغیر خیلی زیاد شوند به این معنا است که شرکت توانایی کار با سود کم تر را دارد این در حالی است که مخارج ثابت نیازمند سود بسیار بالای شرکت می باشند. از جمله مخارج متغیر می توان به موارد زیر اشاره نمود.

  1. مواد اولیه ای که در تولید کالا استفاده می شود.
  2. تدارکاتی که برای تولیدات مورد مصرف قرار می گیرد.
  3. هزینه های پرداختی به کارکنان که آن را با عنوان واحد کار می شناسیم.
  4. هزینه هایی که به طور ساعتی به کارکنان پرداخت می گردد که آن را با نام دستمزد قابل پرداخت می شناسیم.
  5. هزینه ای که برای فروش محصولات به فروشنده پرداخت می گرد که به آن کارمزد می گویند.
  6. هزینه های مربوط به ارسال و انتقال کالا برای مشتری که همان هزینه های حمل و نقل هستند.
  7. مقدار خدمات رفاهی مانند آب و برقی که برای تولید یک کالا مصرف می شوند.

روش استفاده شرکت ها از حاشیه فروش:

این مقوله به مدیران شرکت ها کمک می کند تا بهتر در برنامه مالی خود تصمیم گیری نمایند. برای مثال می تواند محصولات را کم و زیاد نمود و یا قیمت گذاری رو آن ها را عوض کرد. از مهم ترین و متداول ترین کاربردهای حاشیه فروش می توان به مقایسه محصولات اشاره نمود که به ما کمک می کند محصولات مختلف را با هم مقایسه نموده و برخی را حفظ و برخی را حذف نماییم.

اگر حاشیه فروش یک شرکت منفی باشد به این معنا است که ان شرکت باید آن کار را کنار بگذارد زیرا پول خود را از دست داده و مجبور است یا محصول را کنار بگذارد و یا قیمت محصولات را افزایش دهد. همچنین در صورتی حاشیه فروش مثبت باشد، پس این محصول ارزش دارد و می تواند منجر به سود دهی شود حتی اگر سود منفی باشد. چون حاشیه فروش مثبت کمک زیادی به سود و هزینه های ثابت خواهد نمود.

برای مطالعه مقاله نقش حسابدار در موفقیت کسب و کار می توانید از این لینک استفاده نمایید.

سود دهی

اهمیت حاشیه فروش در تجارت:

همان طور که گفتیم حاشیه فروش می تواند به تصمیم گیری مدیران کمک زیادی کند. که این مساله را در بالا بررسی کردیم و با تعیین حاشیه فروش که مثبت است یا منفی در تجارت نقش خود را ایفا می نماید. وقتی حاشیه روش محصولی منفی شود به این معنا است که ادامه دادن به ساخت و یا معامله با آن محصول برای شرکت به هیچ وجه عاقلانه نیست. این در حالی است که مفهوم حاشیه فروش برعکس این مورد می باشد.

خطاهای رایج در محاسبه حاشیه فروش:

ممکن است عده بسیاری در هنگام محاسبه فروش دچار اشتباه شوند. منشا اشتباهات در محاسبه حاشیه فروش عدم شناخت هزینه های متغیر و هزینه ثابت و جا به جا کردن آن ها به جای هم است. به اعتقاد نایت برخی از متغیر های وجود دارند که آن ها را شبه متغیر می نامند، برای مثال محصولی که اضافه می کنید تا مدتی برای شما کار کند می تواند بین این دو دسته قرار بگیرد. این دستگاه چون تولید بالاتری دارد یک هزینه اضافه در نظر گرفته شده و متغیر است و چون خریداری شده است یک هزینه ثابت می باشد.

نکته دیگر این است که هزینه های مربوط به تحلیل و توسعه را ثابت در نظر می گیرند در صورتی که این هزینه ها هزینه های مستقیم می باشند. در کل می توان گفت مهم ترین و بارز ترین علل اختلاف در حاشیه فروش جا­به­جایی هزینه های ثابت و متغیر است. منابع سود نقدی اکثرا حاشیه فروش بسیار کمی دارند زیرا هم هزینه های ثابت را تحت تاثیر قرار نمی دهند و در عین حال ممکن است هزینه های متغیر بسیار بالایی داشته باشند.

سخن نهایی:

در این مقاله تلاش کردیم شما را به طور کامل با حاشیه فروش آشنا سازیم. در کل حاشیه فروش می تواند در تصمیمات مدیریتی شرکت تاثیر بسیار زیادی داشته باشد و منجر به سود دهی شرکت شود. فرمول حاشیه فروش گرچه بسیار ساده است اما محاسبه آن کار چندان ساده ای نیست زیرا ملزم شناخت انواع متغیرها و دسته بندی آن ها می باشد.

شخصی که این کار را انجام می دد یا باید دارای اطلاعات کافی حسابداری باشد و یا بهتر است آن را به یک حسابدار و یا کارشناس مالیاتی سپرد تا این کار را برای او انجام دهد. انجام دقیق این مهم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و نباید با ساده انگاری و بی توجهی منجر به تصمیمات نادرست و در نهایت زیان برای مدیران گردد.

اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله گزارش های مورد نیاز مدیران را به شما پیشنهاد می کنیم.

مقدمه

جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.

سود ناخالص:

اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.

سود عملیاتی:

سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.

سود خالص:

برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.

حاشیه سود چیست؟

به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.

برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.

منظور از EPS چیست ؟

سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.

منظور از DPS چیست ؟

بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.

نسبت پی بر ای ( P/E ) :

یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.

نکات مهم:

در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.

لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.

نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.

روش های محاسبه سود

در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم

سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟

fifo / فایفو

روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.

مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.

اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.

كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.

ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.

تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.

lifo / لایفو

مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.

اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار حاشیه سود چیست برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.

در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.

حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.