معامله بر اساس احساسات


اندازه پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

۶ نکته برای بهبود ذهنیت معاملاتی

معامله در بازارهای مالی می تواند مسیری سخت باشد، به خصوص اگر مدام احساس کنید انرژی ذهنی شما کاهش یافته و تمرکز بر بازارهای مختلف برای شما زمان بر و دشوار است.

خوشبختانه یک روش مؤثر برای بازگرداندن انگیزه و اشتیاق لازم برای ادامه دادن به معامله گری وجود دارد که آن “ بهبود طرز فکر “شماست. ما در این مقاله به این موضوع می پردازیم که طرز تفکر معاملاتی چیست و چرا چنین تأثیر مهمی در عملکرد معاملاتی شما دارد.

در اینجا لیستی از مهمترین نکات برای توسعه یک طرز فکر مثبت در معامله گری به طور خلاصه ذکر شده است:

۱- هرگز یادگیری را رها نکنید.
در بازارهای مالی، “آموزش” پایه و اساس هر معامله گر موفق را تشکیل می دهد.
مطالعه بحث های بی پایان در انجمن ها و گروه های متعدد ، و یا پیگیری سیگنال ها و تحلیل های دیگران ، فایده ای برای شما ندارد و آموزش نیست !

۲- همیشه ضررهای خود را تحت کنترل داشته باشید.
برای خود قوانین مؤثر و کاربردی را در مدیریت ریسک تدوین کنید.
مدیریت سرمایه پیشرفته و مدیریت ریسک را یاد بگیرید و خود را ملزم به رعایت آن کنید .

۳- یک ژورنال معاملاتی داشته باشید.
اشتباهات رایج خود را پیدا کنید و استراتژی معاملاتی خود را دقیق تنظیم کنید.
نتایج را یادداشت کنید و آنرا آنالیز کنید .

۴- معامله گران موفق را پیدا کنید.
از تجربیات آنها بهره ببرید و از استراتژی های موفق استفاده کنید .
سعی کنید یک مربی با تجربه برای خود داشته معامله بر اساس احساسات باشید .

۵- احساسات خود را کنترل کنید.
به معامله گری بصورت بیش از حد و احساساتی وابسته نشوید و سعی کنید فقط استراتژی معاملاتی خود را دنبال کنید.

۶-به یاد داشته باشید که بازار نه مهربان است و نه بی رحم ؛ خنثی است.
ضرر و زیان چیزی شخصی نیست ، آنرا شخصی نکنید ، حتی معامله گران حرفه ای نیز معاملات زیانده دارند .

و اما ذهنیت معاملاتی چیست؟

بازارها به هیچ وجه احساس ندارند، بنابراین این کاملا به معامله گران بستگی دارد که تا چه اندازه این بازار را درک می کنند. اگر هدف شما در درازمدت دستیابی و حفظ ثبات به عنوان یک معامله گر است، ایجاد یک طرز فکر که به شما کمک می کند بازار را از منظر غیراحساسی مشاهده کنید بسیار مهم است.

درنهایت این طرز فکر شماست که واکنشهای شما را در هنگام ضررهای بزرگ یا سودهای بزرگ تعریف می کند.
آیا در زمان این اتفاقات می توانید آرام باشید و از انجام واکنش های احساسی اجتناب کنید؟

این موضوعی است که یک طرز تفکر معاملاتی خوب به معامله بر اساس احساسات آن می پردازد. یک معامله گر با نظم و انضباط هرگز اجازه نخواهد داد که احساسات در تصمیم گیری های معاملاتی او دخالت کنند. با این حال، در نظر داشته باشید که برای دستیابی به وضعیت یک معامله گر منظم باید بسیار تلاش کنید. شما در هیچ شغلی یک شبه حرفه ای نمی شوید و معامله گری نیز هیچ تفاوتی با سایر مشاغل ندارد. همانطور که یکی از معامله گران معروف می گوید:

“…سعی نکنید قهرمان باشید. مغرور نشوید. همیشه خود و توانایی های خود معامله بر اساس احساسات را زیر سوال ببرید. هرگز احساس نکنید که شما خیلی خوب هستید به محض اینکه اینگونه فکر کنید، تمام شده اید. ” پل تودور جونز

چرا ذهنیت مثبت مهم است؟

همانطور که قبلاً گفتیم، بازار به هیچ وجه احساسات ندارد. همه احساسات از طرف شرکت کنندگان در بازار ناشی می شود، که هنوز هم عمدتا انسان ها هستند. به همین دلیل است که الگوهای نمودار و تکنیک های پیروی از روند در معاملات بسیار کارا هستند. آنها به الگوهای شناخته شده رفتار انسان اعتماد می کنند و از روانشناسی بازار بهره می گیرند.

با این حال شاید شنیده باشید که ۹۰٪ از معامله گران ۹۰٪ از سرمایه خود را طی ۹۰ روز از دست می دهند. مهم این است که از خود بپرسید صفات اصلی روانشناختی که ۱۰٪ باقی مانده معامله گران موفق را، از سایر معامله گران بازار متمایز می کند چیست.

همه آنها انسان هستند، اما گروه کوچکی از معامله گران هنوز هم در اینکه از سایر معامله گران‌ بطور قابل توجهی پیشی بگیرند، موفق هستند. در عین اینکه بسیار بعید است که آنها “ هالی گریل” معروف را پیدا کرده باشند، حقیقت این است که یک صفت روانشناختی وجود دارد که بسیار شبیه به هالی گریل است؛ “طرز فکر معامله گر”. همان که در بالا اشاره کردیم .

اگر احساس می کنید باید طرز فکر خود را در معامله گری تقویت کنید، نکات کلیدی را که در ادامه مطرح میکنیم دنبال کنید تا بدانید چگونه می توانیم معامله گر موفقی شویم .

معامله گران می توانند با داشتن ذهنی آرام از سود خوبی در بازار بهره مند شوند. اگر از دستورالعمل های مناسب مدیریت ریسک استفاده می کنید، دیگر نیازی به نگرانی در مورد معاملات نیست. در انتها چه اشتباهی می تواند رخ دهد؟
حتی اگر یک معامله با ضرر بسته شود، این پایان دنیا نیست. شکست در معاملات همیشه اتفاق می افتد، اگر مقدار ریسک را مناسب انتخاب کرده باشید، ضرر به راحتی جبران خواهد شد.
حتی معامله گران حرفه ای نیز ممکن است وین ریت نزدیک به ۵۰٪ داشته باشند. با یک نسبت ریسک به ریوارد مناسب، که نسبت سود و ضرر بالقوه شما در هر معامله است، حتی با وین ریت ۵۰٪ نیز در انتها سود خواهید کرد.

ضرر برای همه اتفاق می افتد، بازارها تمام مدت بالا و پایین می روند و ما باید به تحلیل خود ایمان داشته باشیم. به یاد داشته باشید بازارها احساسات ندارند و معامله گرانی که تسلیم احساسات خود نمی شوند از معامله گرانی که به احساساتشان اجازه می دهند در تصمیم گیری های آنها دخالت کنند، بسیار بهتر عمل می کنند.

ضرر کردن جزئی از معامله گری است، تنها نباید اجازه دهید که ضررها از کنترل خارج شوند.
یک اشتباه رایج در بین مبتدیان در بازار، نحوه مدیریت آنها در مورد معاملات ناموفق است. معمولاً معامله گران تازه کار منتظرند معامله ای که در ضرر است برگردد و با سود بسته شود چون نمی خواهند معامله را با ضرر ببندند. همانطور که می بینید، معامله گر به جای اتخاذ تصمیمات معقول، دوباره درگیر احساسات می شود که این موضوع در درازمدت می تواند برای او بسیار پرهزینه باشد.

سعی کنید معاملات ضرر را مانند معامله گران حرفه ای مدیریت کنید. اگر آنها معامله ای در ضرر داشته باشند، این نشان می دهد که کار مطابق آنچه انتظار داشتند پیش نرفته، معامله گران موفق این معامله را بسته و کار را بعدا در معاملات آینده و روزهای آتی ادامه می دهند. آنها از معاملات اشتباه، با ضرر کم خارج می شوند اما معاملات سودده را باز نگه میدارند تا با سود بیشتر بسته شوند.
این امر در بلند مدت، تغییر آشکاری در سود نهایی شما ایجاد می کند.

مطلب مهم بعدی ژورنال نویسی و اهمیت آن است. یک ژورنال معاملاتی داشته باشید و از گذشته درس بگیرید.

برای دستیابی به طرز فکر موفق در معامله گری باید ژورنال بنویسید. ژورنال ها دقیقاً مانند دفتر خاطرات هستند با این تفاوت که فقط معاملات خود را در آن ثبت می کنید و شامل تمام مطالب مهم درباره هر یک از معاملات شما می شوند.

مطالب یک ژورنال استاندارد شامل جفت ارزی است که شما روی آن معامله می کنید، دلایلی که باعث انجام معامله شده، سطوح ورود و خروج آن و توضیحات تکمیلی. هنگامی که معامله خود را می بندید سعی کنید با ثبت نتیجه و اضافه کردن توضیحات، عادت ژورنال نویسی را دنبال کنید.

نگاه به گذشته به صورت منظم در ژورنال، می تواند اطلاعات زیادی را درباره الگو و رفتار معامله گریتان به شما نشان دهد تا متوجه شوید که چه رفتارهایی باعث ایجاد ضرر (و البته سود) برای شما شده اند.

احساسات نقش بزرگی در معامله دارند. در یک دنیای ایده آل، هیچ احساسی وارد معامله نخواهد شد و همه معامله گران از یک دیدگاه کاملاً عینی تجزیه و تحلیل می کنند. با این وجود، اکثر تریدرها هنوز انسان هایی هستند با احساساتی مانند ترس و طمع!
ما به عنوان انسان با دو غریزه اصلی طمع و ترس به دنیا آمده و بزرگ شده ایم . به ناچار وقتی موقعیتی ایجاد می شود، ترس از دست دادن دارایی و حرص سود بیشتر وجود دارد.

وظیفه ما به عنوان معامله گر این است که یاد بگیریم چگونه این احساسات را کنترل کنیم تا بتوانیم تصویری شفاف از بازار داشته باشیم و تصمیمات منطقی برای معاملات خود بگیریم.
یکی از معامله گران گروه تجاری جورج سوروس، عملکرد خارج از احساسات او در معامله گری را اینگونه توصیف می کند:

“به یاد می آورم یک بار او معامله بزرگی در فارکس انجام داده بود و چیزی در حدود ۲۵۰ میلیون دلار سود شناور داشت. مطبوعات با او مصاحبه کردند و او در مورد پیشبینی خود در خصوص جهت حرکت مارکت صحبت کرده بود. اما روند بازار برگشت و تمام سود از بین رفت. او حرکت بازار را مناسب ندید و از معامله خارج شد. آقای سوروس هرگز اجازه نمی داد دیدش درباره اینکه معتقد است بازار در چه جهتی حرکت می کند، روی کارش تاثیر بگذارد.”

همواره به خودتان یادآوری کنید که بازار چیزی به شما بدهکار نیست.
یک اشتباه رایج که بسیاری از معامله گران مرتباً مرتکب می شوند تلاش برای غلبه بر بازار است. به خصوص بعد از اینکه معامله ای با ضرر بسته می شود‌ آنها در تعقیب بازار برای یافتن فرصت های دیگر هستند تا بلافاصله ضرر پیش آمده را در همان روز جبران کنند، ولی معامله بر اساس احساسات تا پایان روز فقط ضررهای سنگین نصیبشان میشود.
بازار اینگونه عمل نمی کند.
بازار به شما چیزی بدهکار نیست و باید هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید این را با خود تکرار کنید. برخی روزها معاملات بسیار پر سود هستند و روزهای دیگر ممکن است سودی نباشد. حتی اگر معامله گر بلند مدت باشید ممکن است یک ماه را با ضرر پشت سر بگذارید اما اگر مطمئن هستید که طبق استراتژی و پلن خود حرکت میکنید این ضرر مقطعی چه اشکالی میتواند داشته باشد ؟ همواره به یاد داشته باشید این سودهای مقطعی است که ایراد دارد نه ضررهای مقطعی.

معامله گران حرفه ای بسیار زیادی در دنیا وجود دارند که یک یا دو ماه ضرر در کارنامه سالیانه آنها وجود دارد، و این به هیچ عنوان نقطه ضعف آنها به شمار نمی آید، البته سایر ماه ها و برآیند سالانه آنها سود است و همه به آن توجه دارند.

این نکته رابطه اساسی با نکته قبلی درباره کنترل احساسات و داشتن نظم در معاملات دارد. هنگامی که در معامله ای ضرر می کنید سعی کنید عصبانی نشوید؛ به یاد داشته باشید که بازار به هیچ وجه احساسی نسبت به شما ندارد.

نکته مهم بعدی آموزش است :
آموزش قطعا یکی از مهمترین عواملی است که معامله گران موفق را از افراد ناموفق جدا می کند.
حتی اگر ذهنیت درستی داشته باشید برای درک دلایل برخی از تغییرات قیمت یا واکنش های بازار، باید مباحث مهم و پایه ای را به طور کامل یاد بگیرید. با اینکه مفاهیم با ارزش زیادی برای یادگیری وجود دارد اما سعی کنید به دنبال مطالب حاشیه ای و پر زرق و برق نباشید. بهترین کار این است مطالبی را پیدا کنید که به بهترین نحو، متناسب با نیاز و سبک معاملاتی شما باشد.

سعی کنید حداقل یک ساعت قبل از خواب را به مطالعه کتاب های معامله گری اختصاص دهید تا با عملکرد سایر معامله گران موفق آشنا شوید. علاوه بر این، دوره های آموزشی معامله گری آنلاین نیز راهی عالی برای افزایش دانش شما در مورد بازارها است.

و اما آخرین مطلب :
معامله گران موفق را زیر نظر بگیرید.
یکی از بهترین راهها برای یادگیری یک مهارت، مشاهده روش افرادی است که قبلاً آن مهارت را کسب کرده اند. معامله گری تفاوتی با سایر مهارت ها ندارد و پیروی از کار سایر معامله گران موفق می تواند تغییر معجزه آسایی را در ذهنیت معامله گری شما ایجاد کند.
یافتن یک الگو در بین معامله گران موفق ممکن است در بهترین حالت دشوار باشد اما اگر کمی دقت کنید آنها را خواهید یافت.

محمد هورزاد
تریدر، مدرس و توسعه دهنده استراتژی های معاملاتی
اکتبر ۲۰۱۹

روانشناسی شخصیت برای ورود به بورس

روانشناسی شخصیت برای ورود به بورس

دنیای ما از چیزهای متضاد ساخته شده است تاریکی و روشنایی یا ضعف و قدرت این چیزهای متضاد همواره رویکرد روانی شما را در دادوستد هدایت میکتد شناخت این موارد به شما کمک میکند نیروهایی که در ناخوداگاهتان وجود دارند و هنگام معامله دخالت میکنند درک کنید با توجه به اینکه این نیروها ناخوداگاهند پیدا کردن وشناختشان دقت میخواهد . هر چه بیشتر خود را بشناسید وبه درک بالاتری از خود برسید معامله گر بهتری خواهید شد و روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس در این زمینه به ما کمک می کند.

ورود به بورس در چند سال اخیر به شدت مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار گرفته است. این افراد برخی با دانش و شناخت کافی و تسلط بر تحلیل تکنیکال و بنیادی و برخی تنها به عشق میلیاردر شدن های یک شبه! قدم در این راه میگذارند. اما کمتر کسی را می توان یافت که قبل از ورودبه معاملات به مسایل روانشناختی هم توجه کرده باشد.

موفقیت و عدم موفقیت در این عرصه تا حد زیادی با روانشناسی معامله گری و شناخت تیپ شخصیتی افراد قبل از ورود به بورس قابل پیش بینی می باشد. به همین منظور در ادامه تیپ های شخصیتی موفق و ناموفق برای ورود به بازار سرمایه را معرفی خواهیم کرد و همچنین خواهیم گفت یک معامله گر حرفه ای دارای چه خصوصیاتی باید باشد و با مشکلات روانشناختی در معاملات اشنا خواهیم شد.

اهمیت روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس

همه ما نقاط ضعف و قوت داریم حتی کسانیکه خودپرستند و فکر میکنند که فقط نقاط قوت دارند. اگر جزو دسته خودپرستها نباشید از شما میخواهم که به دو طرف معادله نگاه کنیدتا بتوانید برنامه ای را به کار ببرید که نقاط قوتتان را تقویت و از نقاط ضعفی که مانع موفقیتتان میشود جلو گیری کند لذا روانشناسی شخصیت برای ورود به بورس توصیه می شود.

برخلاف تصور اغلب افراد که تنها تسلط بر تحلیل بنیادی و تکنیکال را دلیل موفقیت در بورس می دانند، نوع معاملاتی که افراد انجام می دهند، تا حد زیادی به ویژگیهای شخصیتی آنها بستگی دارد. به عبارت دیگر، نوع معاملات افراد مختلف واضح ترین آیینه از شخصیت درونی آنها می باشد. به عنوان مثال می توان اینگونه استنباط کرد که افراد ی که درزندگی شخصی عجول هستند در معاملات و خرید و فروش سهام نیز عجولانه تصمیم گیری خواهند کرد و این یکی از دلایلی است که تا کنون باعث شده بسیاری از افراد بخشی از سرمایه خود رادست بدهند. در سایر زمینه ها نیز با توجه به روحیات و ویژگی های شخصیتی به همین صورت می توان نتیجه گیری کرد.

پس با رفتارشناسی و شناخت شخصیت افراد می توان به آنها کمک کرد تا قبل از ورود به بورس گام های درستی برای موفقیت در سرمایه گذاری بردارند. اگر تیپ شخصیتی خود را بدانید و با روانشناسی معامله گری آشنا باشید، قبل از سرمایه گذاری و انجام معاملات در بورس می توانید این پیش بینی را داشته باشید که ایا می توانید در بورس موفق باشید یا خیر.

روانشناسی معامله گری | کالج تی بورس

روانشناسی معامله گری | کالج تی بورس

رونشناسی معامله گری چیست؟

روانشناسی معامله گری به بررسی تیپ شخصیتی و ویژگی های اخلاقی و روحی افراد در حین معاملات می پردازد. در این نوع روانشناسی حالات و روحیات افراد در زندگی روزمره بررسی شده و بر همین اساس مشخص می کنند که در حین معاملات تجاری این گروه چه واکنشی نشان می دهند. به عنوان مثال، اگر افراد در زندگی شخصی حالت انتقام جویانه دارند، در معاملات نیز بعد از شکست تلاش خواهند کرد تا انتقام ان شکست را بگیرند و به هر قیمتی که شده پیروز شوند که اغلب اینگونه نخواهد شد.

ویژگیهای شخصیتی خاصی وجود دارند که به معامله گرها کمک میکنند که به صورت پیوسته از بازار سود ببرند گاهی فرد به صورت طبیعی پاره ای از این ویژگیهای شخصیتی را دارد اما عده ای بایدانرا در خود پرورش داده و به دست اورند شاید دستیابی به همه این ویژگیها زمان ببرد اما شرط اولش اینست که بدانید به دنبال چه ویژگیهایی هستید. در ادامه شیوه تفکر یک معامله گر حرفه ای را خواهیم گفت تا بتوانید با روانشناسی شخصیت قبل از ورود به بورس خود را به این ویژگیها نزدیک نمایید.

پس از دست یابی به شیوه تفکر معامله گر اینگونه احساسات و اندیشه هایی خواهید داشت:

1.نداشتن نگرانی نسبت به پول

2.پذیرش ریسک دادو ستد

3.یکسان بودن وبرابری معامله های ضررده و سودده از دید هیجانی

4.لذت بردن از فرایند

5.احساس اینکه قربانی بازار نیستید

6.همواره به دنبال پیشبرد مهارتها بودن

7.داشتن ذهنی باز یعنی پافشاری بر باورهای خود را به حداقل برسانید

9.درس گرفتن از هر معامله

10.پیروی از رویکرد یا سیستم معاملاتی که خود انرا پذیرفته اید

11.احساس بی نیازی نسبت به معامله بر اساس احساسات فتح یا کنترل بازار

12.احساس اعتماد به نفس و کنترل داشتن روی خود

13.عدم احساس غلبه بر بازار

14.معامله با پولی که توانایی از دست دادنش را دارید.

15.پذیرفتن مسولیت هرگونه نتیجه معاملات

16.احساس ارامش در هنگام معامله

17.توانایی تمرکز واقع گرایانه بر زمان حال

18.هماهنگ کردن معاملات با جهت بازار

شخصیت شناسی ورود به بورس

قبل از رفتارشناسی لازم است بدانید که موفق و ناموفق بودن برای تمام تیپ های شخصیتی وجود دارد و نمی توان گفت کدام افراد برای ورود به بورس همیشه مناسب هستند و پیروزی را تجربه می کنند. تمام گروه های شخصیتی می توانند تا حد زیادی با آموزش بورس برای موفقیت آماده شوند، اما براساس تجربه و روانشناسی معامله گری می توان گفت که کدام گروه از افراد احتمال موفقیت بیشتری داشته و کدام یک از افراد باید در ویژگی های درونی خود باید تجدید نظرهایی داشته باشند.

تیپ های شخصیتی برون گرا در بورس

در یک دسته بندی کلی می توان گفت که افراد به برون گرا ودرون گرا تقسیم میشوند و هر یک از این دو دسته دارای زیرشاخه های دیگری می باشند که تا حد زیادی با هم متفاوت هستند .

افراد “فکری درون گرا” از نظر روانشناسی معامله گری از موفق ترین تیپ های شخصیتی در سرمایه گذاری به شمار می روند چون امادگی بیشتری برای خودداری و تسلط برنفس خود دارند. این تسلط باعث میشود تا کمتر دست به ریسک غیر متعارف بزنند و محتاطانه و البته کاملا حرفه ای نسبت به خرید و فروش سهام اقدام می کنند. در مقابل این افراد، برون گراها بسیار عجولانه و کاملا مطابق با هیجان و بدون فکر نسبت به سرمایه گذاری گام برمیدارند. این گروه از افراد اگر نتوانند این مشکل خود را کنترل کنند با شکست مواجه میشوند.

اگر در حالت کلی برون گرا هستید و همیشه به دنبال تجربیات جدید می باشید، باید بدانید که با ورود به بورس تمایل زیادی به کسب تجربه های تازه دارید. به عبارت دیگر، این احتمال بسیار زیاد است که بخواهید به طور مداوم سهام های مختلف را خریداری کنید تا بتوانید به تجربیاتتان اضافه کنید. سرمایه گذاری های کوتاه مدت از اصلی ترین ویژگی های شخصیتی این گروه از افراد می باشد.

در حالت کلی می توان ویژگی افراد برونگرا را به این صورت بیان نمود:

  • ریسک پذیرند و سریع تصمیم میگیرند
  • ابتدا عمل میکنند سپس فکر میکنند
  • تنها از روی تجارب زندگی خود درس میگیرند
  • بیشتر از اعمال دیگران خشمگین میشوند تا اعمال خودشان
  • علاقمند به کار گروهی هستند

به عبارت دیگر می توان گفت، افراد برون گرا حتی اگر بر تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی کاملا مسلط باشند، اگر نتوانند هیجانات خود را کنترل کنند، با خطرات زیادی روبرو خواهند شد. علم رفتارشناسی برای این گروه از افراد کنترل هیجانات و احساسات راضروری می داند. ریسک پذیری را شاید بتوان نکته مثبت این افراد دانست زیرا ریسک بخش جدایی ناپذیر معاملات در بازار بورس است.و این افراد مهارت پذیرش ریسک را دارند اما باید بتوانند انرا مدیریت کنند.

تیپ های شخصیتی درون گرا در بورس

  • درتنهایی کارایی بیشتری دارند
  • قبل از عمل کردن فکر میکنند
  • از دیگران عبرت میگیرند
  • تمرکزشان زیاد است

آموزش بورس تنها نقطه قوت برای موفقیت در بازار نمی باشد، بلکه تمام معامله گران باید قبل از ورود به این عرصه خود را بدرستی بشناسند و برخی از ویژگی های اخلاقی را تغییر دهند. همان طور که در این قسمت اشاره کردیم، افراد درون گرا دارای ویژگی های اخلاقی منحصر به فردی می باشند به عنوان مثال شخصیتهای بی احساس بسیار درونگرا هستند به طوریکه در مقابل هیجانات و احساسات گارد دفاعی بسته ای می گیرند این افراد زندگی درونی پویا و پرهیجانی ندارند ومحافظه کار هستند واین نکته اگر چه از دید بسیاری از افراد عادی ممکن است بسیارغیر منطقی و خشک به نظر بیایند اما از دیدگاه روانشناسی معاملاتی این افراد می توانند تبدیل معامله گران موفقتری در بورس و فارکس شوند به شرطی که به درستی اموزشهای لازم را ببینند.

تیپ شخصیتی افراد درون گرا محتاطانه میباشد و از ریسک های بزرگ دوری می کنند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که بیل گیتس و وارن بافت از ثروتمندترین افراد در دنیا می باشند که در گروه درون گراها قرار گرفته اند.

تحقیقات نشان می دهد، درون گراها بخاطر اینکه از تصمیمات لحظه ای دوری می کنند و با هیجانات زودگذر احساساتی نمیشوند، در نتیجه در سرمایه گذاری موفق تر عمل می کنند.

رفتار شناسی درون گراها نشان می دهد که این افراد با پاداش های لحظه ای خوشحال نمیشوند و ترجیح می دهند پاداش های بزرگتر اما با تاخیر را دریافت کنند. هنگامی که بیشتر افراد در شرایط خاصی احساساتی و هیجانی می شوند این افراد کمتر پیش می اید از خود واکنشی نشان دهند. همچنین عامل حرص و آز در این افراد ضعیف است به این معنی که بیشتر با صفت سخاوتمند شتاخته می شوند. معمولا این افراد افرادی منظم هستند و به اصول و ارزشها احترام میگذارند صبور جدی و عاری از هرگونه انگیزشهای عاطفی هستند.

یکی دیگر از دلایل موفقیت درون گراها نسبت به سایر افراد در سرمایه گذاری ها، درس گرفتن از تجربیات گذشته می باشد. اغلب تصمیم گیری های افراد درون گرا بر اساس پیامدهای منفی و تصمیمات اشتباهی می باشد که قبلا دچار آن شده اند. این گروه از افراد به شدت از گذشته و همچنین رفتار دیگران درس میگیرند و بر همین اساس عمل می کنند. همانطور که ملاحظه می کنیم بسیاری از خصوصیاتی که یک معامله گر حرفه ای باید داشته باشد در این افرادمشاهده میکنیم.

در ادامه بهتراست با مشکلات روانشناختی و علل بروز انها اشنا شویم تا با اگاهی بیشتری وارد معاملات شویم شاید دانستن این مشکلات کمکی باشد در کنترل احساسات.

مشکلات روانشناختی | کالج تی بورس

مشکلات روانشناختی | کالج تی بورس

فصل اول: ترس

ترس در معامله گری

ترس پدیده ای همه جایی است و در معامله گری به همراه برادرش که طمع است دو تا از مهمترین احساساتی هستند که ما را دربر می گیرند و باعث می شوند که ما کل پدیده معامله گری را آنطور که می خواهیم نتوانیم به ثمر برسانیم. ترس چیست و ما از چه چیز می ترسیم؟ ما از همه چیز عموماً می ترسیم چه مسائل کوچک و چه بسیار بزرگ، فکر می کنیم تمام دنیا به زمین خواهد آمد و از نظر مالی در مارکت ورشکست خواهیم شد. ما از شکست می ترسیم و حتی از موفقیت می ترسیم. ما می ترسیم که تصمیم اشتباهی بگیریم و حتی اگر تصمیم درستی هم بگیریم در ترس و نگرانی هستیم. ما از ناشناخته ها می ترسیم ولی در حقیقت همه چیز معامله گری ناشناخته است، برای اینکه آینده مارکت قابل پیش بینی نیست.

فصل اول: ترس

ما از خبر می ترسیم و در عین حال از بی خبری هم می ترسیم. ما از شکست و ضرر واهمه داریم و می ترسیم اگر به ضرر برسیم دوستانمان، رئیسمان، همسرمان، فرزندانمان، خانواده مان و مهم تر از همه اعتماد به نفس خودمان را از دست بدهیم. به طور خلاصه ما از ترس هم می ترسیم و از اینکه می ترسیم هم می ترسیم. ترس یک احساس فلج کننده قوی است و ما با کمک اون سعی می کنیم با چیزی که از آن می ترسیم مواجه نشیم و وقتی با آن مواجه نمی شویم و به جنگش نمی رویم که رفعش کنیم، یکسری خیال پردازی می کنیم که اغلبش خیال پردازی منفی است که بیشتر ما را فلج می کند و روی سیکل معیوب می افتیم. به این ترتیب اراده ما نسبت به کاری که می خواستیم انجام بدهیم ضعیف و ضعیف تر می شود و به اصطلاح ترس خود را به صورت خودکار افزایش می دهد. این مثل آتشی است که در ما آغاز و گسترش پیدا کرده و دامنه خودش را با افکار منفی افزایش می دهد. به این ترتیب وقتی ما دچار ترس می شویم خودمان را کنار می کشیم، اعتمادمان را از دست می دهیم و در چرخه معیوبی وارد می شویم که پایانی ندارد و در آن غرق میشویم.

ترس از آینده

ترس مربوط به انجام چیزی درآینده است و ما از گذشته نمی ترسیم چون دیگر تمام شده وما کنترلی روی وقایع آن نداریم. ممکن است از گذشته شرم داشته باشیم، یا پشیمان باشیم، یا احساس خوبی نداشته باشیم، ولی از گذشته ترس نداریم. اگر ما ازگذشته نگرانیم، به خاطر اشتباهاتمان و تبعات آن ها درزمان آینده است. پس ترسی که ما در حال حاضر داریم ترس از آینده است، چون ما نمی دانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. در حال حاضر هیچ ترسی وجود ندارد و ما می توانیم هر چیزی را تحت کنترل خودمان در بیاوریم. این لحظه، لحظه تصمیم گیری درست و اجرای درست است و روی آن کنترل داریم. ولی نه روی گذشته کنترل داریم و نه روی آینده. پس اگرما از آینده می ترسیم، علت آن ترس از اتفاق بدی است که ممکن است پیش بیاید در صورتیکه هنوزاتفاق نیفتاده، مثلا ممکن است ضرر کنیم یا ورشکست بشویم. ما نمی توانیم آینده را همین الان با اعتماد صد در صد پیش بینی کنیم. تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که تصمیماتی بگیریم که عواقبش و اثری که می تواند روی ما بگذارد در آینده کم باشد و خیلی منفی نباشد. مثلاً اگر بیمه پزشکی نداریم و از مریضی می ترسیم، بیمه پزشکی بگیریم و اگر مریض شدیم می دانیم که بیمه داریم و دکتر و جراح و … می توانند به ما برسند. پس این یک کار عاقلانه است که در این لحظه انجام می دهیم برای اینکه نگرانی ما را در مورد آینده برطرف کند. خیلی از اتفاق ها در آینده غیرقابل پیش بینی است و ما نمی توانیم کنترلشان کنیم و به عنوان یک معامله گر فقط باید سعی کنیم ریسک اتفاقاتی را که بعدا می خواهد اتفاق بیفتد را از قبل پیش بینی کنیم و مضرات آنها را به حداقل برسانیم. ما در مورد آینده فقط احتمالات را می بینیم و نمی توانیم با قاطعیتبگوییم که چه اتفاقی خواهد افتاد و از روی همین احتمالات هست که ما می توانیم طوری برنامه ریزی کنیم که در آینده حتی برای بدترین ها آماده باشیم. بعضی افراد بخاطر اینکه نمی توانند آینده را صد در صد پیش بینی کنند، دچار وحشت می شوند. این نحوه دید آن ها نسبت به آینده است که باعث وحشت می شود وگرنه خیلی از چیزها را می شود از قبل پیش بینی کرد و با بررسی احتمالات منفی و مثبت، برای هر پیامدی آماده شد.

حق انتخاب: ترس یا هیجان

خیلی جالب است که بدانید وقتی ما دچار هیجان می شویم و یا می ترسیم، در هر دو حالت هورمون آدرنالین که یک محرک برای دفاع بدن هست در خون ما بالا می رود. این هجوم هورمون آدرنالین که به ما حالت دفاعی میدهد بین دو حالت ترس و هیجان مشترک است. اینکه کدام یک از این دو حالت در ما ظهور کند، بستگی به این دارد که ما با چه دیدگاهی به معامله گری نگاه می کنیم. اگر ما به دید تفریح به آن نگاه کرده و از اینکه در آمد خوبی داشته باشیم و پول زیادی به دست بیاوریم از معامله گری لذت میبریم، دچار هیجان زده گی میشویم. در مقابل اگر دید ما نسبت به معامله گری یک دید منفی است و آن را کاری سخت و مشقت بار میپنداریم، از معامله گری دچار ترس میشویم.

لذا بروز این دو حالت هیجان و یا ترس از انجام کار، بستگی به دیدگاه ذهنی ما نسبت به آن قضیه دارد. اگر از قبل دید مثبتی نسبت به معامله گری در ذهن خود ساخته باشیم، با اشتیاق و هیجان به انجام آن میپردازیم. از طرفی اگر از قبل با دید منفی و نگران کننده ای نسبت به خطر ضرر وارد معامله گری شویم، دچار حالت ترس خواهیم شد. همچنین ارزش های فکری وطرز فکرمان به ما شخصیت یک انسان محتاط و یا انسان با ریسک پذیری بالا را میدهد. فرد با شخصیت محتاط می خواهد سرمایه خود را حفظ کرده واز ریسک پرهیزمیکند و از قبول ریسک در معامله گری دچار ترس میگردد. این نقطه مقابل فردی است که ریسک پذیری بالایی داشته و می خواهد سرمایه خود را به سرعت رشد دهد و از این کارلذت میبرد.

همچنین دیدگاه ما نسبت به اینکه دچار اشتباه نگردیده و حتماً برنده از آن کار در بیاییم در ایجاد احساسات منفی و مثبت در ما دخیل هستند. آیا شما میخواهید هیچوقت در معامله گری بازنده نباشید که دیگران تصور کنند شما اشتباه کردید و یا اینکه برایتان مهم نیست دیگران چه تصوری دارند و فقط می خواهید پول دربیاورید؟ برای اینکه همیشه در سیستم معامله گری ضررهست ولی اگربه این ضررها به دید شخصی نگاه کنید و با دید یک شخص بازنده بخواهید جلوی ضررسیستم را بگیرید، هیچوقت موفق نمی شوید. هدف اصلی ما باید معامله بر اساس احساسات این باشد که پول در بیاوریم و لذا باید ضررهای کوچک بدهیم تا سودهای بالا ببریم و دراین حالت است که سودهای بالا، ضررهای کوچک را می پوشانند و ما موفق می شویم. لذا اینطور نیست که تصور کنید که حاصل یک معامله به دلیل تصمیمم درست و یا غلط شماست. این بازار است که پاسخ می دهد نه اینکه شخصیت ما جواب یک معامله را تعیین کند.

لذا زیر ساختار ذهنیمان، به ما حق انتخاب بین این دو حالت هیجان و ترس را میدهد. بعضی از معامله گران بعد از اینکه وارد بازار می شوند، اول دچار ترس می شوند و بعد دچار هیجان می شوند و بین این دو حالت می چرخند تا اینکه حالت ترس آن ها را خسته می کند. وقتی که هفته تمام می شود، آنها حسابی خسته اند چون لذت نبرده اند و دچار استرس بین هیجان و ترس بوده اند و انرژی آن ها حسابی تخلیه شده است. بعضی ها هم هنوز که وارد معامله گری نشده اند از ابتدا می ترسند و اصلاً نمی توانند معامله بر اساس احساسات حالت هیجان مثبت را در خود ایجاد کنند.

مقایسه دو معامله گر

دراینجا برای درک بیشتر مشکل ترس به مقایسه دومعامله گرمیپردازیم.

اولی معامله گر خیلی با هوشی است و سیستم معامله گری دارد که تریدها را در جهت روند بازار دو سه روز نگه می دارد و خیلی در پید کردن نقاط برگشت استاد است. او پیشنهادهای خودش را در گروهی که دارد به بقیه ارائه می دهد و همه از ان استفاده می برند وخیلی ها با سیگنال های او پولدار شده اند. ولی این معامله گروقتی تریدهای خودش را باز می کند، به محض اینکه به کمی سود می رسد دچار شک می شود، عرق می کند و نمی خواهد این مقدار سود کم به دست آورده را از دست بدهد. لذا اکثرتریدهایش را وقتی هنوز به هدف نرسیده، برخلاف آنچه که در سیستمش هست زودتر با سود کم می بندد. در صورتیکه معامله گرهایی که سیگنال او را دریافت می کنند، منتظر می مانند و بعد از چند روز که به هدف می رسنند، با پول زیادی تریدهایشان بسته می شود. ذهن این معامله گر به او می گوید که باید به سیستم خود که بازدهی عملی بالایی داشته پایبند باشد. ولی بعد از باز کردن معامله، یک ترس ناخودآگاه به او دست می دهد و باعث می شود که نتواند به سیستم اش پایبند باشد و تمام پتانسیل او و سود کامل او در عصر ترس از بین میرود. این معامله گردریک سیکل خوف و رجا گیر کرده و از یک طرف می داند که باید با امیدواری سیستم خود را دنبال کند ولی ترس نمی گذارد آن چیزی را که دوست دارد در عمل به اجرا بگذارد. بسیاری از معامله گران این مشکل را داشته و از آن رنج می برند زیرا که همه شنیده اند که میگویند ضررت را به سرعت کم کن و به سود ت اجازه بده تا رشد پیدا کند. پس مشکل چیست که ما نمی توانیم آن را انجام بدهیم؟ برای اینکه ما می دانیم و می خواهیم آن را انجام بدهیم ولی ترس می آید و نمی گذارد ما آن را درست به اجرا بگذاریم ومعمولا لج کرده و ضد آن عمل می کنیم.

مثال دیگر، معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که درحس ترس به اودست می دهد برای حضور در روی صحنه در زمان حال استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو باید فقط آن را باز کند.

مثال دیگر معامله گری است که این مشکل دوگانگی را نداشته و در خوف و رجا نیست. او هر روز کار خودش را با ذهن کاملاً باز وسر زنده شروع می کند. چیزی که می تواند برای بعضی ها خیلی ترسناک باشد، برای او عادی است و از این حالت تیز هوشی که زمان ترس به اودست می دهد برای حضور در زمان حال درصحنه استفاده میکند. مثل کسی که می خواهد به شکار برود و هیجان و امید دارد که که با دست پر برگردد. یا مثل کسی که میخواهد هدیه ای دریافت کند و نمی داند که چه چیزی می خواهند به او هدیه بدهند ولی میداند که که در بسته هدیه چیزی هست واو فقط باید آنرا باز کند. این معامله گردر حال رانندگی وبرای رسیدن سرکار، هیچ ایده ای ندارد که آن روز مارکت چه چیزی برایش می آورد و چه چیزی درانتظارش است، چون می تواند هر اتفاقی بیفتد. ولی این معامله گر توی ذهن خودش انتظار دارد مارکت یک سود بسیار خوبی را برایش به ارمغان بیاورد و میداند که تنها باید زمانش برسد تا مثل یک هدیه آنرا بازکند. او امیدواراست که اگر بزرگترین سود سال را به دست نیاورد، می تواند سود متوسط را به دست بیاورد و از صحنه امروز بازار با دست پر برگردد. این طرز تفکر به او یک حس مثبت می دهد و برای او هیجان انگیز است که امروز را هم میتواند به عنوان یک فرصت برای ثروتمند شدن استفاده کند.

در مقابل معامله گری را در نظر بگیرید که هر روزش را با حالت خیلی نگران کننده ای شروع می کند و انتظار از دست دادن پول بسیاری را دارد. چه چیزی اشتباهی می تواند پیش بیاید و چی می شود اگرمعامله ای را باز کند مارکت آنرا تایید نکرده وضد جهت آن حرکت کند؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر سود تمام هفته اش را یکجا از دست بدهد؟ واقعا چه اتفاقی خواهد افتاد اگر مثل ماه قبل ضررزیادی بدهد و همه سرمایه اش را از دست بدهد؟ همه این افکار در ذهن معامله گرقبل از شروع کارشکل میگیرد. بعد با خودش فکر می کند که چه شغل وحشتناکی را من برای پول درآوردن انتخاب کردم. درحقیقت این معامله گردارد تمرکز ذهنی خودش را روی احتمالاتی می گذارد که تمامش منفی وپر از مصیبت و بلا است. او احتیاج دارد تمرکز خودش را روی چیزهای مثبتی بگذارد که دارد و قابلیت هایی که میتواند به او اعتماد به نفس داده تا بتواند معامله گری را مدیریت کند.

اندازه پوزیشن معاملاتی؛ قاب سرنوشت ساز معامله

کاور اصلی 6

پوزیشن معاملاتی، مسیر هدایت شما به سمت معاملات موفق است.

آیا تا حالا برای شما پیش آمده است که زمان ورود به معامله خرید یا فروش را بدانید ولی ندانید با چه میزان سرمایه وارد پوزیشن شوید و اندازه پوزیشن معاملاتی مناسب برای خرید یا فروش ارز چه حجمی است؟
در بازار ارزهای دیجیتال، همه ما به دنبال کسب سود بیشتر هستیم و از طرف دیگر اطلاعات کافی در این زمینه وجود ندارد. برای بازدهی بیشتر شما نیاز دارید بدانید چه زمانی وارد پوزیشن شوید و چه زمانی با مناسب‌ترین سود خروج یابید. البته گاهی نیز مجبور می‌شوید با حد ضرر خارج شوید.

با آکادمی آینده همراه باشید تا با نحوه تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی آشنا شوید.

در این مقاله می‌آموزید:

  1. آشنایی با Position Size
  2. تعیین میزان سرمایه ورودی به هر معامله
  3. اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن
  4. نمونه تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی

این مقاله برای چه کسانی مناسب است:

  1. تریدرهای فعال در بازارهای مالی جهانی.
  2. معامله‌گرانی که سعی در مدیریت ریسک معاملات خود دارند.
  3. افرادی که می‌خواهند به صورت حرفه‌ای ترید کنند.

آشنایی با اندازه پوزیشن معاملاتی (Position Size)

اندازه پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

اندازه پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

بدون داشتن استراتژی مدیریت ریسک، ممکن است دچار ضرر شوید و یا حتی کل سرمایه خود را از دست بدهید. از مباحث مرتبط با مدیریت ریسک می توان به اندازه پوزیشن معاملاتی اشاره کرد.

اینکه معامله‌گر چه مقدار از سرمایه خود را وارد یک معامله کند، در میزان سودآوری موثر است. باید هدف مشخصی برای هر ترید مشخص کرده و سپس براساس آن استراتژی مناسب با شرایط خودتان را بچینید. اندازه پوزیشن در ترید باعث می‌شود مدیریت ریسک مناسب داشته باشید و به دور از هیجان، آگاهانه تصمیم بگیرید.

اندازه پوزیشن کمک می‌کند ریسک را کنترل کرده و بازده را به حداکثر برسانیم. و بدانیم دقیقاً در ازای چه مقدار از سود، حاضریم بخشی از سرمایه خود را در معامله به خطر بیندازیم.

لازمه های طراحی اندازه پوزیشن معاملاتی حرفه‌ای

علی‌رقم اینکه بعضی از معامله‌گران در محاسبات خود اشتباه می‌کنند اما از معاملات و سرمایه‌گذاری خود سود دریافت می‌کنند، چطور ممکن است؟ سودآوری این افراد به دلیل مدیریت صحیح ریسک، داشتن یک استراتژی معاملاتی حرفه‌ای و پایبندی به آن است.

قبل از طرح ریزی استراتژی، جواب سوالات زیر را برای خود مشخص کنید.

اینکه کل سرمایه‌ من چقدر است؟

در هر معامله، تحمل چند درصد یا چند دلار ضرر دارم؟

چه مدت میخواهم روی یک ارز سرمایه گذاری کنم؟

در چه زمانی، باید از موقعیت خود خارج شوم؟

روی چند نوع ارز قصد سرمایه گذاری دارم؟

می‌خواهم چه مقدار از سرمایه‌ام را وارد هر معامله کنم؟ و…

آموزش تعیین میزان سرمایه ورودی به هر معامله در پوزیشن معاملاتی

تعیین سایز حساب

Account Balance، بیانگر کل مبلغی است که برای سرمایه‌گذاری در نظر گرفته‌اید. برای تعیین میزان سرمایه ورودی، در مرحله اول باید میزان کل موجودی حساب خود را مشخص کنید. اندازه حساب شامل مقدار دارایی است که فقط برای معاملات خرید و فروش از آن استفاده می‌کنید.

تعیین اندازه ریسک حساب

در مرحله دوم باید اندازه ریسک حساب تعیین شود. شما مجاز هستید درصد ثابتی از کل حساب خود را در هر معامله به خطر بیندازید. میزان این مقدار، Risk Amount نام دارد.

اگر پیش‌بینی‌های شما اشتباه بود، شما فقط به مقدار ریسک حساب ، دارایی خود را از دست می‌دهید. بسته به موقعیت بین ۱ تا ۳ درصد از دارایی را به ریسک حساب اختصاص می‌دهیم. اگر تازه‌کار هستید و یا به تجزیه و تحلیل‌های خود از بازار اطمینان بالایی ندارید، پیشنهاد می‌کنیم یک درصد را انتخاب کنید.

اگر ریسک ۱ درصد را انتخاب کنید و مبلغ کل شما ۵۰۰ دلار باشد، حداکثر مبلغی که در صورت ناموفق بودن آن معامله از دست می‌دهید، برابر با ۵ دلار است.

تعیین ریسک ترید

در مرحله سوم، باید حد ضرر (Distance to Stop Loss) را مشخص کنید. حد ضرر جایی است که به این نتیجه می‌رسید معامله‌ای که انجام داده بودید، اشتباه بوده است. پس باید پوزیشن را ببندید تا بیشتر از این، سرمایه از دست نرود.

تعیین حد ضرر می‌تواند برای هرشخصی متفاوت باشد، می‌تواند براساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن ، تجربیات فردی و یا هرچیز دیگری باشد.

برای تعیین حد ضرر، فرمول متناسب با همه افراد وجود ندارد ولی پیشنهاد دارم در تحلیل تکنیکال مهارت داشته باشید و برای تعیین این عدد، باید سطح نوسانات بازار را نیز در نظر بگیرید.

تعیین حد ضرر، قبل معامله الزامی است. بعد از انتخاب و باز نمودن معامله، هرگز نباید این مقدار را تازمانی که پوزیشن باز است، تغییر دهید.

تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی

مرحله نهایی تعیین سایز پوزیشن است. مراحل قبل پیش‌نیاز محاسبه پوزیشن سایز هستند.

اندازه پوزیشن در معامله برابر است با حاصل‌ضرب ریسک حساب در اندازه حساب تقسیم بر حد ضرر.

فرمول اندازه پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

فرمول پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

نمونه تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی

فرض می‌کنیم میزان کل دارایی صد هزار دلار باشد. استراتژی را به این شکل می‌چینیم:

کل سرمایه من‌: ۱۰۰۰۰۰ دلار

در هر معامله، تحمل چند درصد و چند دلار ضرر دارم؟ یک دلار معادل ۱۰۰۰ دلار

در چه زمانی، باید از موقعیت خود خارج شوم؟ تا زمانی که بازار معامله بر اساس احساسات ۵ درصد خلاف جهت پیش‌بینی‌هایم حرکت کند.

روی چند نوع ارز قصد سرمایه گذاری دارم؟ سه ارز متفاوت

میخواهم چه مقدار از سرمایه‌ام را وارد هر معامله کنم؟

بر اساس فرمول اندازه پوزیشن معاملاتی:

اندازه حساب ضرب در ریسک حساب تقسیم بر حد ضرر می‌شود پوزیشن سایز.

۱۰۰۰۰۰ × ۰.۰۱ ÷ ۰.۰۵ = ۲۰۰۰۰ دلار

فرض کنید حد ضرر را دو برابر کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

۱۰۰۰۰۰ × ۰.۰۱ ÷ ۰.۱۰ = ۱۰۰۰۰ دلار

پس با دو برابر کردن حد ضرر، اندازه پوزیشن معاملاتی در ترید نصف می‌شود

اهمیت معامله بر اساس احساسات محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی

اندازه پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

اهمیت استفاده از پوزیشن معاملاتی | آکادمی آینده

اگر اندازه پوزیشن را محاسبه کنید و سپس حد ضرر را نزدیک آن قرار دهید، به ظاهر ریسک‌تان کمتر می شود. اما روشی اشتباه است. باید از ریسک یکسان استفاده کنید و به همه معاملات خود فرصت برابر دهید.

توجه داشته باشید ریسک بالای ۵٪ معامله نیست بلکه قمار است. وارد شدن به بازار بزرگ ارز دیجیتال با ریسک زیاد می‌تواند تأثیر جدی و بدی روی سرمایه شما داشته باشد. از طرف دیگر هنگامی که ریسک خود را در هر معامله تعیین کردید، باید استاندارد سازی کنید یعنی اگر در این معامله ۲ درصد باشد، در هر معامله‌ای ریسک شما ۲٪ است. هرگز بر اساس احساسات خود تصمیم نگیرید.

تمامی اعداد، میزان زیان شما روی کل سرمایه است نه در یک معامله.

نتیجه گیری و کلام پایانی

مدیریت ریسک، مهم‌ترین بخش در هر استراتژي معاملاتی است. هر معامله‌گر نیاز دارد با مدیریت ریسک و اندازه پوزیشن معاملاتی اشنا باشد تا بتواند سود بیشتری کسب کرده و از هدر رفتن سرمایه، جلوگیری کند.

عدم آگاهی از نحوه محاسبه میزان پول مورد نیاز برای سرمایه‌گذاری و همچنین عدم خروج به موقع، باعث ورشکستگی افراد بسیاری شده است.

بیشتر معامله‌گرهای حرفه‌ای، حداکثر ۳ درصد از کل سرمایه خود را ریسک حساب در نظر می‌گیرند. که البته این افراد دانش و تجربه بیشتری دارند. هرچقدر فاصله نقطه ورود با نقطه حد ضرر بیشتر باشد، ریسک بالاتر است و بالعکس.

سود و ضرر توام باهم هستند. از طرفی همیشه امکان پیش‌بینی صحیح در بازار ارز دیجیتال، وجود ندارد. اما با این حال، کسی در این بازار برنده است که احساسات و هیجانات خود را کنترل کرده و استراتژی معاملاتی درست داشته باشد.

مدرسین آموزش ارز دیجیتال در آکادمی آینده، در دوره آموزش ارز دیحیتال استراتژی معاملاتی ابداعی این مجموعه را به شما آموزش می‌دهند. هدف این استراتژی معاملاتی در ابتدا محافظت از اصل سرمایه شما و سپس سودآوری اصولی از بازار است.

شما عزیزان با توجه به شرایط خود می‌تواندی در دوره حضوری آموزش ارز دیجیتال، دوره آموزش آفلاین ارز دیجیتال یا دوره آموزش خصوصی ارز دیجیتال شرکت کنید. برای کسب اطلاع از زمان بندی دوره‌های آموزشی به وب‌سایت آکادمی آینده مراجعه کنید.

احساسات درونی چطور بر معاملات تاثیر می‌گذارند؟

تاثیر احساسات بر معاملات

توماس بولکوفسکی (Thomas Bulkowski)، متخصص سرشناس روانشناسی بازار سهام در مقاله‌ای تحت عنوان «چگونه در انجام معاملات مصمم باشیم؟» به نحوه و تاثیر احساسات بر معاملات پرداخته که در این مطلب به بیان آن می‌پردازیم.

بولکوفسکی در این مقاله نوشته است، «سال‌ها پیش هنگامی که مشغول معاملات روزانه بودم، دریافتم که هر گاه ناراحت هستم، انگار احتیاط را کنار می‌گذارم و هر چیزی را معامله می‌کنم و اینکه عملکرد آن چگونه باشد، اصلا برایم مهم نیست. اما هنگامی که به هر دلیلی خوشحال هستم، مثلا پیش از آن چند معامله موفق داشته‌ام، شکست‌ناپذیر‌تر عمل می‌کنم».

احساسات بر معاملات تاثیر می‌گذارند

تاثیر احساسات بر معاملات

اگر فردی هستید که معاملات زیادی انجام می‌­دهید، به شما توصیه می‌­کنیم که حتما به احساسات خود در زمان انجام معاملات­تان توجه کنید. حتما خودتان هم این حس را پیش از این درک کرده‌­اید که زمانی که حس خوبی دارید، معاملات بهتری هم انجام داده‌اید یا بالعکس.

به همین خاطر توصیه می‌­کنیم که زمانی که احساس خوبی ندارید، خسته‌­اید، بیمار هستید، حتی اگر سردرد دارید، دست از معامله کردن بکشید و به کارهایی که موجب ایجاد حال خوب در شما می­‌شود بپردازید. کاری متفاوت انجام دهید (کاری به جز معامله­ کردن)؛ مثلا کتابی را که مدت‌ها است از کتابخانه به امانت گرفته‌اید و مهلت آن تمام شده است، تحویل دهید، به یک پیک‌نیک بروید، به خودتان استراحت دهید. خواهید دید که همه چیز بدون هیچ تلاش اضافی بهتر پیش خواهد رفت.

زمانی می‌­توانید با قاطعیت و موفقیت معامله بر اساس احساسات بیشتر به معاملاتتان ادامه دهید که تصمیمات­تان متاثر از احساسات­تان نباشد و این رفتار از طریقداشتن یک چارچوب ذهنی و روحی خوب به دست خواهد آمد و در معاملات شما نتیجه مثبتی خواهد داشت.

در معاملات خود احساس شک و تردید را بپذیرید

حتما برای شما هم پیش آمده است که در معالات هنگام خرید یا فروش سهمی مردد شوید. در واقع این حس شک و تردید می‌تواند به دلیل بی‌­تجرگی شما باشد که در زمان خرید یا فروش سهمی دو احساس متفاوت در مورد سهم دارید؛ هم علائم و نشانه‌­ای برای خرید سهم دریافت نمایید و هم نشانه­‌هایی از فروش را حس کرده باشید. با این حال، باید هنگامی که یک تصمیم معاملاتی اتخاذ می‌کنید، شک و تردید را کنار بگذارید. این از بین رفتن شک و تردید با کسب تجربه کافی به دست می­‌آید.

برای آنکه حس شک و دودلی را از بین ببرید و معاملاتتان را با اطمینان و قطعیت بیش­تری انجام دهید، می‌­توانید فعالیت‌­های تمرینی بیش­تری انجام دهید. پس از به پایان رسیدن روز معاملاتی، می‌­توانید فعالیت‌های معاملاتی خود را به صورت تمرینی ادامه دهید و تا چنین کارهایی برایتان تبدیل به اموری معمولی شوند. به این صورت می‌­توانید احساسات ناشی از شک و تردید را در خود از بین ببرید و در زمان انجام معاملات تصمیم درست­‌تری بگیرید و از تاثیر چنین احساساتی بر رویه معاملاتی خود بکاهید.

به ­طور مثال، برخی از معامله­‌گران با وجود آن که می‌­دانند خرید سهمی به ضررشان است، حتی مقدار بسیار ناچیزی از هر سهم را می‌­خرند تا بتواند با دقت بیشتری آن را دنبال کنند و در زمان مناسب و به موقع وارد عمل خواهد شد و تصمیم مناسب را با توجه به سیستم معاملاتی­شان در مورد آن سهم خواهد گفت.

وقتی احساس امنیت ندارید

از سهامی که قصد خرید آن را دارید و همچنین از سیستم معاملاتی خود شناخت کافی داشته باشید. به طور مثال، زمانی که سهمی را می­‌خرید و قیمت آن افت می‌­کند، اگر بدانید بر اساس تحلیل تکنیکال­تان قیمت سهم از مقدار مشخصی (حد ضرر) پایین‌­تر نمی‌­آید، اقدام به فروش نمی­‌کنید و به بهبود و بازگشت قیمت سهم­تان امیدوار هستید.

داشتن سسیتم معاملاتی و شناخت کافی از سهم، زمانی برای شما اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که تصمیمات گرفته شده خوب عمل نمی‌کنند. در چنین شرایطی، اگر شناخت کافی از سیستم معاملاتی خود داشته باشید، با اعتماد به نفس بیشتری تصمیم‌گیری و عمل می‌کنید و می‌توانید به نقاط ضعف معاملات خود پی ببرید.

تا زمانی که یک کار یا حس را تجربه نکنید، نمی‌­توانید متوجه شوید که به آن علاقه‌­ای دارید یا نه. برای مثال، زمانی که دوست یا یکی از اعضای خانواده شما، شما را به گردش و تفریحی دعوت می‌­کند، حس لذت­بخش آن را تنها پس از تجربه آن متوجه می‌شوید. به عبارتی دیگر، زمانی می­‌توانید متوجه شوید کاری را دوست دارید که با آن درگیر شده باشید.

جفری کرامر (Jeffrey P. Kramer) که یک روانشناس بزرگ است، می‌گوید، «تصمیم‌گیری موفق در گرو تعهد به تصمیم گرفته شده و همچنین نشان دادن علاقه و تلاش کافی در اقدام برای انجام آن کار است».

پیش از آنکه زیاد درگیر معاملات شوید، ابتدا زمانی را به آزمایش این کار اختصاص دهید. درست است که تمرین و معاملات مجازی می‌­تواند برای شما مفید و بسیار خوب باشد اما به واقع تا زمانی که آن را به ­طور واقعی انجام ندهید و درگیرش نشوید، نمی‌­تواند چندان موثر واقع شود. برای یادگیری درست معاملات اگر تعهد و زمان کافی صرف نکنید، معاملاتتان کارا نخواهد بود. پس بهتر است برای اینکه متوجه شوید آیا این حرفه با سبک زندگی شما و میزان درآمد مورد انتظارتان مطابقت دارد یا خیر، ابتدا زمانی را صرف آزمایش این کار کنید.

به هر معامله باید به چشم موقعیتی برای کشف مهارت‌های خود نگاه کنید. در این صورت می‌توانید به دلیل داشتن تعهد به این کار، معامله خود را با قطعیت و اطمینان کافی انجام دهید.

تمرکزتان را بالا ببرید و همه چیز را نادیده بگیرید

بهتر است شما به عنوان یک معامله‌­گر بر معاملات خود و فرآیند آن­‌ها به دقت تمرکز کنید و سعی کنید از تمام عوامل بازدارنده‌­ای که شما را از انجام یک معامله که در مورد آن اطمینان و دانش کافی دارید، منصرف می­ کند، دوری کنید. برای مثال، اگر بر اساس سیستم معاملاتی خود که برای طراحی و توسعه آن وقت صرف کرده‌­اید، سهمی را خریداری نمایید اما سیگنال فروشی برای آن از تلویزون یا رسانه‌­های دیگر صادر شود، آیا باید به حرف‌های تلویزیون مبنی بر اینکه بازار در روزهای آینده بسیار بد خواهد بود گوش دهید؟

شما باید به سیستم معاملاتی خود پایبنده بوده و از عوامل بازدارنده و منفی دوری کنید.

انجام درست معاملات چندان هم دشوار نیست. داشتن شناخت کافی از سهم می‌­تواند به داشتن معاملات خوب کمک کند. به همین خاطر است که معامله‌گران معامله بر اساس احساسات تازه کار چون در می‌یابند که نمی‌توانند همزمان مراقب تعداد زیادی سهام باشند، به همین خاطر خیلی زود یاد می‌گیرند که تنها بر روی تعداد محدودی از سهام باید متمرکز شوند و کار کنند.

هنگامی که آن‌ها در شناخت رفتار آن سهام خاص مهارت کافی به دست آوردند، می‌توانند روی سهام بیشتری کار کنند.

به طور مثال بر اساس سیستم تکنیکالی که دارید، به خود بگویید در صورتی سهم را خواهم فروخت که اگر RSI پایین تر از ۷۰ بیاید، و اگر از ۲۰ بالاتر رود، آن را خواهم خرید.

تمام معامله‌گران باید تلاش کنند تا با انجام تمرین تمرکز خود را بیش­تر کنند عوامل مزاحم مانند درد جسمی خفیف یا ناراحتی‌های روزمره را فراموش کنند. تا رفته رفته در انجام تمرکز قوی‌تر شوند.

تاثیر احساسات خوشایند ماندگار بر معاملات

کرامر در رابطه با قطعیت تاثیر حس خشنودی و رضایت پایدار در انجام معاملات می‌گوید، مسرت پایدار دو جنبه دارد؛ اولین مورد آن است که پیش از انجام معامله سیستم معاملاتی خود را به ­خوبی بشناسید. برای شناخت سیستم معاملاتی خود و چگونگی کارآیی آن در شرایط گوناگون بازار وقت کافی صرف کنید. زیرا شناخت بهتر این سیستم، اعتماد به نفس کافی برای انجام معاملات بهتر را به شما خواهد داد.

جنبه دوم این است که باید دانست و مطمئن شد که هر سیگنال معاملاتی نمی‌تواند موفقیت‌آمیز عمل کند، اما باید آزمایش‌های خود شما این نکته را ثابت کند. به همین خاطر باید از سیگنال پیام‌­های سیستم خود پیروی کنید. باید آزمایش‌های خود شما این نکته را ثابت کند که در طول زمان سودهای دریافتی بیشتر از زیان‌ها خواهد بود. این کسب تجربه و اعتماد به سیستم معاملاتی خود منجر به کم و دور شدن حس شک و تردید در شما خواهد شد.

یک مشاور سرمایه گذاری به نام لیندا، فردی بود که به اصطلاح در کشیدن ماشه بدون تردید توانایی خیره‌کننده‌ای داشت.

روزی دوست او ایمیلی برایش فرستاد و به او اطلاع داد که قرار است سود سالانه سهمی که اخیرا خریداری کرده، کاهش یابد. پس از خواندن این ایمیل لیندا چه کاری انجام داد؟

سهمش را با قیمت ۲۶ دلار (که کمتر از قیمت خریدش پس از ۳۲ روز بود) بلافاصله پس از باز شدن فروخت. او با این کار حدود ۲۷ درصد از منافع مشتریانش را حفظ کرد.

تجربه به او نشان داده است که هنگامی که معامله‌ای خوب پیش می‌رود و سودها در حال جمع شدن هستند، استراحت کند و به سرعت و بدون یک لحظه فکر بیشتر، زیان‌های خود را متوقف نماید.

اکنون هر‌گاه سهمی که خریده‌اید خوب پیش نمی‌رود، از خود بپرسید او در این موقعیت چه می‌کرد؟ شما هم باید سریع آن کار را انجام دهید!



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.