وبلاگ ترید به مباحث و آموزش های پیرامون بورس و مسائل مربوط به آن میپردازد . اگر شما نیز دانشی در این زمینه دارید ، با عضویت در وبلاگ به جمع نویسندگان ما بپیونید و معلومات خود را به اشتراک بگذراید .
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور یکی از مهم ترین ابزارها در دوره تحلیل تکنیکال هستند، عبارتند از مجموعه فرمول ها، ابزارها و روابط ریاضی که به تحلیل گر کمک می کند تا جهت و روند بازار را بهتر تشخیص دهد.
شناسایی روند قیمت سهام (صعودی یا نزولی) یکی از مهم ترین مواردی است که باید توسط تحلیل گر مورد بررسی قرار گیرد.
همچنین اندیکاتورها یک ابزار کمکی هستند که سرمایه گذار دقیق تر نقاط ورود و خروج از سهم را تشخیص دهد.
تحلیل تکنیکال با استفاده از اندیکاتورها باعث می شوند که معاملات از حالت هیجانی و احساسات کاذب فاصله بگیرد و خرید و فروش های منطقی تر و درست تری اتفاق بیفتد.
هر چقدر که ورود به سهم و خروج از آن بر مبنای منطق و تحلیل باشد، احتمال کسب سود بالاتر می رود و معاملات صحیح تری انجام می شود.
اندیکاتور نوعی ابزار برای دستیابی به درک بهتر از نمودار قیمت است. این ابزار یک شکل هندسی در کنار نمودار به منظور کمک به تحلیل بهتر برای تریدر فراهم می کنند.
چگونه ایجاد می شود؟
با استفاده از فرمول های ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت می توان به اندیکاتورهای مختلف دست یافت.
در کدام نوع تحلیل از آن استفاده می شود؟
در تحلیل تکنیکال می توان علاوه بر بررسی الگوها، اندیکاتورها را نیز تحلیل نمود.
آیا حتماً باید از آن در تحلیل استفاده کرد؟
خیر، هر تریدری یک استراتژی معاملاتی مخصوص به خود دارد. در برخی روش ها مانند پرایس اکشن کمتر به اندیکاتور اهمیت داده می شود.
۳ مزیت استفاده از اندیکاتور در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور در تحلیل تکنیکال، ۳ مزیت مهم دارد:
- باعث میشود تا حد زیادی معاملات خود را به صورت خودکار انجام دهیم.
- در تحلیل روند بازار به ما کمک میکند.
- اشتباهات تحلیلی ما را بسیار کاهش میدهد.
انواع اندیکاتور
اندیکاتور از نظر همراهی قیمت در دو دسته پیشرو (leading) و دنباله رو (lagging) قرار می گیرند. دنباله روها با تاخیر بیشتری با قیمت در مقایسه با پیشروها سیگنال و علامت را به تحلیلگر می دهند.
از نظر ساختار اندیکاتورها به چهار نوع زیر تقسیم می شوند.
چهار دسته اصلی اندیکاتورها
اندیکاتورها به چهار دسته اصلی تقسیم بندی میشوند که هر کدام ویژگی های منحصر به فرد خود را دارند.
سه دسته از آنها در قالب اندیکاتورهای عمومی هستند و یک دسته نیز اندیکاتورهایی میباشند که توسط اسطوره بازارهای سرمایهگذاری جناب آقای بیل ویلیامز ایجاد شده است.
روندها در نمودار به سه دسته صعودی یا افزایشی، نزولی یا کاهشی و خنثی تقسیم می شوند. از میان اندیکاتورهای روند می توان به میانگین متحرک (moving average) و شاخص رگرسیون خطی اشاره کرد.
اسیلاتور یا نوسانگرها (Osilator)
هدف اصلی یک اسیلاتور نشان دادن هیجان بازار و قدرت خریداران و فروشندگان می باشد. اسیلاتورها در محدوده معینی نوسان می کنند.
از میان اسیلاتورها می توان به اسیلاتور MACD اشاره کرد که حول خط مرکزی صفر نوسان می کند و یک اسیلاتور مناسب برای یافتن سوئینگ های ماژور است.
برخی دیگر از اسیلاتورها برای نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش می باشند. با ورود خطوط یک اسیلاتور در ناحیه اشباع خرید ضعف خریداران و افزایش قدرت فروشندگان نشان داده می شود.
اسیلاتور RSI یا استوکاستیک (stochastic) نمونه هایی از این دسته از اسیلاتورها می باشند که در یک محدوده معین نوسان می کند.
برخی از اندیکاتورها با نشان دادن تغییرات حجم به تریدر تغییرات قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. MFI یکی از این دسته می باشد.
با استفاده از یکی از اندیکاتورهای حجم معامله گر می تواند ریسک معامله خود را کاهش دهد. علت آن هم اینست که تحلیل حجم معاملات به تشخیص قدرت و ضعف و جهت روند کمک می کند.
معمولا در نقاط برگشت روند، حجم معامله به طور ناگهانی زیاد می شود. همچنین در صورتی که روند صعودی یا نزولی در بازار حاکم است و با حرکت قیمت در آن روند حجم معاملات هم افزایش می یابد، نشان از استحکام روند می دهد.
در صورتیکه با حرکت قیمت در جهت روند حاضر حجم معاملات رو به کاهش باشد قدرت در جهت روند رو به کاهش است.
بیل ویلیامز در حقیقت یک روش معاملاتی می باشد. آقای بیل ویلیامز به منظور فهم ساختار بازار و تحلیل صحیح مراحل تحلیلی زیر را پیشنهاد داد:
- مرحلۀ فاصله (فراکتال)
- مرحلۀ انرژی (نیروی محرک)
- مرحلۀ قدرت (افزایش/کاهش شتاب)
- ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت (منطقه)
- خط موازنه
در روش بیل ویلیامز برای تجزیه و تحلیل نمودار از اندیکاتورهای فراکتال بیل ویلیامز، الیگیتور بیل ویلیامز(Alligator) ، بیل ویلیامز AO (Awesome Oscillator) ، AC بیل ویلیامز(Accelerator Oscillator) استفاده می شود.
پیام های اندیکاتور
با اندیکاتورها می توان به اطلاعاتی دست یافت که به تحلیل بهتر و درک صحیح تر نمودار قیمت کمک می کند. همانطور که بیان شد این اطلاعات با انجام چند محاسبه ریاضی از نمودار قیمت بدست می آید. نوع روند، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … از این دست اطلاعات هستند.
محاسبات ریاضی بر روی حجم معاملات و قیمت گذشته بازار صورت می گیرد تا به تریدر پیامهایی را گوشزد کند. پیام می تواند نوعی از هشدار باشد به این معنی که روند فعلی رو به اتمام است و به زودی تغییر روند ایجاد می گردد.
پیام می تواند به این صورت باشد که قیمت مناسب برای ورود را به تریدر بدهد. به عنوان مثال عده ای ورود خود به معامله را برپایه کراس دو خط اسیلاتور DT صورت می دهند.
پیام می تواند به عنوان یک تایید بر تحلیل درست نمودار قیمت باشد. به عنوان مثال برخی از اندیکاتور MACD به عنوان یک تایید کننده در تشخیص سوئینگ های ماژور استفاده می کنند.
ممکن است مثال هایی که استفاده شد برای همه مناسب نباشد اما هدف در اینجا بیان مفهوم اندیکاتور و دسته بندی آنها بر اساس کاربرد است.
اندیکاتورهای معروف
اندیکاتورها بسیار زیاد هستند و هر روز با نامهای جدیدی در این حوزه رو برو می شوید. در ادامه چندین نوع معروف آنها معرفی می گردد.
باند بولینگر
باند بولینگر (Bollinger Bands) شامل یک میانگین متحرک و دو منحنی که در بالا و پایین میانگین متحرک ذکر شده قرار دارند می باشد.
در زمانی که قیمت حالت رنج به خود می گیرد و حرکت قیمت در قالب یک روند صعودی یا نزولی نیست، نوار بالایی و پایینی از هم فاصله بیشتری می گیرند.
در مواقعی که یک روند نزولی یا صعودی در بازار وجود دارد باند بولینگر باریک می نمونه خطوط مووینگاوریج گردد. به طور پیشفرض میانگین متحرک در میان باند در دوره زمانی ۲۰ هست و انحراف معیار نوار بالایی ونوار پایینی ۲ می باشد.
این اعداد قابل تغییر هستند و بسته به نوع استراتژی تریدر می تواند به مقادیر مورد نیاز تغییر داده شود.
عده ای از باند بولینگر برای اندازه گرفتن نوسان در حرکت قیمت استفاده می کنند. علاوه بر این در تعیین هدف معامله نیز کارایی دارد.
مثلاً وقتی در حرکت رو به پایین قیمت باند پایینی می تواند هدف اولیه باشد. همچنین باند بالا و پایین خود یک مقاومت و حمایت محسوب می شوند.
قرار گرفتن قیمت در نوار بالایی وجود روند صعودی و قرار گیری قیمت در نوار پایینی وجود روند نزولی را محتمل تر می کند.
اجزای اندیکاتور باند بولینگر
باند بولینگر، از سه قسمت تشکیل شده است:
این میانگین متحرک ساده، معمولا در بازه زمانی ۲۰ روز تنظیم میشود. به عبارت دیگر، میانگینی از قیمت سهم در طول یک بازه زمانی، که معمولا ۲۰ روز می باشد را نشان میدهد.
منظور از متحرک بودن میانگین این است که قیمت در بازههای زمانی مختلف، یکسان نیست و تغییر میکند.
باند بالایی، با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین میزند، که از میانگین متحرک ساده بیشتر هستند.
باند بالایی، با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین میزند، که از میانگین متحرک ساده کمتر هستند.
تفسیر اندیکاتور باند بولینگر
- وقتی باند بولینگر باریک میشود، به این معناست که نوسانهای قیمت سهم، در حال کاهش یافتن است.
- وقتی که باند بولینگر وسیع می شود، این موضوع به این صورت تفسیر میشود که نوسانهای قیمت سهم، در حال افزایش پیدا کردن است.
- وقتی باند بولینگر فشرده میشود، یک نوع سیگنال محسوب میشود؛ مبنی بر این که روند سهم در حال تغییر کردن است.
منظور از فشردگی خطوط، فشردگی خطوط روند، شامل میانگین متحرک و خطوط بالا و پایین آن میباشد.
به تصویر زیر نگاه کنید. همان طور که در شکل میبینید، پس از اینکه خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک شدهاند، بعد از آن یک روند صعودی در سهم شروع شد.
ایچیموکو
ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم و پیشرفته است. عده ای از تریدرها خود را ایچیموکو کار می نامند. با ایچیموکو حمایت، مقاومت، روند احتمالی آینده، شتاب حرکتی بازار، حد ضرر و حد سود و … را تعیین می کنند.
علاوه بر همه اینها سیگنال ورود خود به معامله را نیز با ایچیموکو بدست می آورند. ایچیموکو دارای دو منحنی است که تشکیل ابر یا کومو را می دهند و سه منحنی دیگر نیز دارد که موقعیت آنها پر از نکات تحلیلی برای تحلیل گر نمونه خطوط مووینگاوریج می باشد.
میانگین متحرک
یکی از رایج ترین اندیکاتورها میانگین متحرک (Moving Average) است و در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردیست. اندیکاتورهای دیگری چون باند بولینگر نیز بر اساس MA شکل گرفته اند.
میانگین متحرک به منظور تشخیص نوع روند و همچنین به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک مورد استفاده قرار می گیرد. میانگین متحرک با میانگین گیری از قیمت های گذشته بازار ایجاد می گردد.
به همین دلیل به عنوان سیگنال ورود به معامله از نظر عده ای نامناسب به نظر می رسد. اما در استراتژی معامله گری بسیاری از تریدرها ایفای نقش می کند. به خصوص وقتی که در کنار دیگر اندیکاتورها قرار گیرد و همدیگر را در تحلیل تایید کنند.
تأخیر در اندیکاتور میانگین متحرک (مووینگ اوریج)
هر چه دوره (Period) انتخاب شده برای میانگین متحرک طولانیتر باشد، تأخیر میانگین متحرک هم بیشتر خواهد بود.
برای مثال، میانگین متحرک نمایی، با دوره ۱۰ کندل (EMA 10)، فاصله کمی با قیمت دارد و با تغییر قیمت، سریع تغییر میکند.
بیایید برای مقایسه عملکرد میانگینهای متحرک در بازههای زمانی مختلف، از مثال قایق و کشتی استفاده کنیم:
- هر چه دوره زمانی اندیکاتور کوتاه باشد، نوسانهای اندیکاتور هم سریعتر خواهد بود، درست مثل قایقهای موتوری کوچک که به راحتی میتوانند تغییر مسیر دهند.
- در مقابل، اگر دوره زمانی میانگین متحرک بلند باشد، مثلاً ۱۰۰ کندل، تغییرات میانگین متحرک هم کوتاه و جزئی خواهد بود. میانگینهای بلند همانند کشتیهای اقیانوسپیما هستند و تغییر مسیر آنها به کُندی انجام میشود.
MACD
MACD یک نوع اسیلاتور است و در میان یک بازه حرکت می کند. برخی از تریدرها از MACD به منظور تشخیص واگرایی با نمودار قیمت بهره می برند.
عده ای دیگر برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند با قرار گیری MACD در ناحیه مثبت و منفی از آن استفاده می کنند. اسیلاتور MACD از گذشته تا به امروز تغییر کرده است و از این رو دو نوع MACD در حال حاضر برای کاربران قابل استفاده است.
در نسخه قدیمی تر آن که مکدی کلاسیک نام دارد، اسیلاتور شامل یک هیستوگرام و دو منحنی با رنگ های قرمز و آبی می شود. هنگام کراس یا قطع کردن دو منحنی توسط یکدیگر هیستوگرام صفر می شود و سیگنال ورود به معامله صادر می گردد.
نسخه جدیدتر به جای دو منحنی فقط یک منحنی قرمز که همان خط سیگنال است را دارا می باشد. هیستوگرام در نسخه جدید تغییر کرده و جای خط آبی را گرفته است.
RSI
RSI نوعی اسیلاتور است که در بازه صفر تا صد تغییر می کند. یکی از مهمترین کاربردهای RSI در یافتن واگرایی ها برای پیشبینی تغییر روند و اتمام موج فعلی است.
اعداد ۳۰ و ۷۰ برای تشخیص ناحیه اشباع فروش و اشباع خرید در این اسیلاتور در نظر گرفته می شوند. به این معنی که با ورود خط RSI به بالای سطح ۷۰ نمودار قیمت در ناحیه اشباع خرید قرار می گیرد. همینطور با ورود خط به زیر ۳۰ نمودار قیمت در ناحیه اشباع فروش وارد شده است.
جمع بندی
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارند. می توان بیان کرد که تقریبا همه تریدرها حداقل یکی از آنها را در استراتژی معامله گری خود به کار می برند.
طرفداران روش پرایس اکشن اکثرا از منتقدان آن هستند. اما لنس که یکی از اساتید معروف در این حوزه است از مووینگ اوریج در روش پرایس اکشن استفاده می کند. رابرت ماینر در سبک الیوتی خود از اسیلاتور DT برای یافتن نواحی اشباع و همچنین ورود به معامله بهره می برد.
اسیلاتورها زیر مجموعه ی اندیکاتورها می باشند که در یک پنجره ی دیگر در زیر نمودار قیمت یا نرخ قرار می گیرند. از اسیلاتورها بیشتر برای یافتن واگرایی و همچنین نواحی اشباع خرید و فروش بهره برده می گردد.
انتخاب یک اندیکاتور به استراتژی معاملاتی بستگی دارد و اینکه در یک استراتژی چه اندیکاتورهایی در کنار هم استفاده شود به دانش و تجربه تریدر بازمی گردد.
نمونه خطوط مووینگاوریج
وبلاگ ترید به مباحث و آموزش های پیرامون بورس و مسائل مربوط به آن میپردازد . اگر شما نیز دانشی در این زمینه دارید ، با عضویت در وبلاگ به جمع نویسندگان ما بپیونید و معلومات خود را به اشتراک بگذراید .
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان فارکس بوک و آدرس forexbook.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
فیبوناچی Projection ابزاری مانند فیبوناچی اکستنشن می باشد و نقاط بازگشت بیش از 100درصد بازگشت هر موج را نمایش می دهد با این تفاوت که میزان بازگشت تصحیح قیمت در یک موج برای بدست آوردن نقاط بالای 100 درصد آن روند اهمیت دارد. متاسفانه ابزار فیبوناچی پروجکشن در متاتریدر به اشتباه Fibonacci Expansion نامگذاری شده است. در حالیکه به لحاظ تعریف علمی این ابزار کاربرد فیبوناچی پروجکشن را نمایش می دهد.
برای استفاده از فیبوناچی پروجکشن ابزار فیبوناچی اکسپنشن متاتریدر را انتخاب می کنیم سپس از یک بیشینه قیمت (در شکل زیر نقطهA) به کمترین قیمت آن روند (نقطهB) خط رسم می کنیم. نقطه سوم که میزان تصحیح قیمت در این روند نزولی می باشد را در نقطه C تعیین می کنیم. بعد از رسم صحیح فیبوناچی پروجکشن انتظار خواهیم داشت قیمت از درصدهای 61.8- 100- یا 161.8 و حتی 261.8 به روند نزولی خاتمه دهد و روند صعودی پیدا کند. به بیان دیگر این درصدها می تواند ساپورت هایی برای بازگشت قیمت باشند. درصدهای 61.8- 100- 161.8 و261 میزان ادامه روند نزولی می باشند که نقطه آغازین محاسبه آخرین نقطه تصحیح روند (نقطهC) می باشد. در شکل زیر دیده می شود بازار نسبت به نقاطی که با فلش مشخص شده (161.8 درصد و 261 درصد) عکس العمل نشان داده است. شایان ذکر است در یک روند صعودی این نقاط بصورت معکوس مورد استفاده قرار میگیرند تا نقاط رزیستنس انتهای یک روند صعودی محاسبه گردد.
فیبوناچی اکسپنشن شباهت بسیار زیادی به فیبوناچی پروجکشن دارد و ادامه یک روند نزولی یا صعودی را تا نقطه پایانش محاسبه می کند. تنها تفاوت آن با فیبوناچی پروجکشن استفاده از دو نقطه به جای سه نقطه است. در یک روند نزولی فیبوناچی پروجکشن درصدهای 61.8- 100- 161.8 و 261 نقاط A تا B را از نقطه آغازین C مورد محاسبه قرار می دادیم تا نقاط D و E بدست بیاید اما در اینجا تنها به درصدهای نقاط A تا B نیاز داریم و با استفاده از درصدهایی که برای فیبوناچی اکستنشن ذکر کردیم انتظار داریم بازار 161.8%- 261.8%- 423.6% از نقطه آغازین حرکت داشته باشد. از همین رو فیبوناچی اکسپنشن را تلفیقی از فیبوناچی اکستنشن و فیبوناچی پروجکشن می دانند. برای رسم فیبوناچی اکسپنشن ابزار خاصی در متاتریدر تعریف نشده است اما میتوان با استفاده از فیبوناچی ریتریسمنت درصدهای بیش از 100 واحد موج اولیه، نقاط بازگشت فیبوناچی اکسپنشن را بدست آورد.
فبوناچی Fan ابزاری دیگر از گروه ابزارهای فیبوناچی می باشد که بر اساس زاویه روند غالب نقاط بازگشت را از برخورد خط های بادبزن (فن) با قیمت بدست می آورد. در این ابزار نیزدرجه های (درصدهای) 38.2- 50 و 61.8 از اهمیت بیشتری برخوردار هستند.
رسم و استفاده از این ابزار در متاتریدر به علت نقص در رسم درجه های قیمت و نشان ندادن درجه های قیمت روند صعودی کاربرد چندانی ندارد. اما میتوان برای رسم درجه های یک روند صعودی از قسمت Properties و Fibo Levels با منفی وارد کردن درصدهای Description زاویه های مخالف را برای روند صعودی ترسیم کرد.
فیبوناچی Arcs ابزاری از گروه فیبوناچی ها می باشد که درصد های تصحیح و بازگشت یک روند را بصورت کمانی نمایش نشان می دهد درصدهای عمومی مورد استفاده در این ابزار 38.2- 50 و 61.8 درصد می باشند که کمان های برگشت قیمت را نسبت به یک روند صعودی یا نزولی نمایش می دهند.
شکل بالا نمونه استفاده از ابزار فیبوناچی آرک را نمایش می دهد درصدهای 50 و 61.8 در شکل بالا برای روند تصحیح نزولی حکم رزیستنس را ایفا کرده و باعث روند نزولی قیمت شده اند.
فیبوناچی تایم یا فیبوناچی زمانی ابزاری است که نقاط بازگشت قیمت را بر اساس زمان تعیین می کند از این ابزار به دو روش استفاده می کنند. در روش اول فاصله زمانی دو قله را به عنوان صفر و یک محاسبه میکنند و در نقاطی که زمان به خطوط عمودی1-2-3-5-8 و الی آخر می رسدانتظار ریزش دوباره قیمت را دارند.
در روش دوم مانند مثال بالا، فاصله زمانی پایین ترین قیمت(Low) تا بالاترین قیمت(High) یک موج محاسبه می شود. سپس انتظار می رود در بازه های زمانی1-2-3-5-8 و الی آخر قیمت تغییر جهت بدهد و موج های جدید تشکیل شود.
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در نمونه خطوط مووینگاوریج بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
میانگین متحرک (مووینگ اوریج) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (مووینگ اوریج) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، تابعی از قیمت و روند بازار می باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازار مبادلات ارز یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی – اکسپوننشیال Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تایین می کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است نمونه خطوط مووینگاوریج تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف (در اینجا ارزهای گوناگون) می باشد.
در فصل سوم در مورد مکان اندیکاتورها در نرم افزار متا تریدر صحبت کردیم. برای یادآوری، تصویر زیر نشان می دهد که اندیکاتور مووینگ اوریج Moving Average در منوی Insert و زیر منوی Trend در چه مکانی قرار دارد.
پس از باز کردن این اندیکاتور پنجره تنظیمات مشاهده می شود.
زبانه اول این پنجره Parameters تنظیمات اولیه میانگین متحرک را نشان می دهد.
کادر Period مربوط نمونه خطوط مووینگاوریج به تعداد کندل استیک ها یا دوره های محاسبه میانگین متحرک است. در قسمت بعد توضیحات برای بهترین بازده این پارامتر داده خواهد شد. در کادر MA method نمونه محاسباتی میانگین متحرک تعریف می شود. این قسمت به صورت پیش فرض Simple می باشد اما توصیه می شود برای دادن وزن بیشتر به تغییرات قیمتی جدیدتر، از اکسپوننشیال Exponential یا Linear Weighted استفاده شود. کادر Apply to قیمت مورد نظر هر کندل استیک یا داده قیمتی را مشخص می کند. بهترین گزینه در این قسمت Weighted Close می باشد. در این گزینه در عین حال که قیمت های بالا و پایین هر کندل استیک مورد محاسبه قرار گرفته وزن حرکتی بیشتر به قیمت پایانی به خاطر اهمیت آن داده شده است. در قسمت Style نیز نحوه نمایش خط میانگین متحرک تنظیم می گردد در این قسمت رنگ دلخواه، پیوسته یا نقطه چین بودن این خط و قطر خط تنظیم می گردد.
در بین معامله گران اندیکاتور میانگین متحرک از پر طرفدارترین اندیکاتورها می باشد. اندیکاتور مووینگ اوریج از یکسو به عنوان ساپورت و رزیستنس عمل کرده و از سوی دیگر جهت قیمت و سیگنال های معاملاتی را به معامله گر نشان می دهد. قبل از آشنایی بیشتر با این ابزار لازم به ذکر است که همیشه این سوال وجود دارد که چه دوره زمانی برای این اندیکاتور بهترین می باشد؟ این سوال بیشتر از آنکه بین معامله گران دارای اجماع باشد امری سلیقه ای است و بسته به هر بازاری متغیر است. در بازارهای با نوسان شدید عموما از دوره های زمانی کوتاه مدت تر و در بازارهای با نوسانات کندتر از دوره های زمانی طولانی تر استفاده می گردد.
ساده ترین روش استفاده از میانگین متحرک قطع این شاخص از روی نمودار خطی قیمت می باشد. اگر نحوه نمایش نمودار به صورت خطی باشد و یک میانگین متحرک روی نمودار ترسیم کنیم، ساده ترین سیگنال قطع قیمت از روی میانگین متحرک است. همانطور که در شکل زیر دیده می شود خط سبز تغییرات قیمت و خط آبی میانگین متحرک 55 روزه بر روی نمودار یورو به دلار می باشد. فلش رو به پایین نقطه ورود به سیگنال فروش را نشان می دهد و دو فلش رو به بالای بعدی نقطه خرید را برای افزایش قیمت نشان می دهد. عموما از این روش برای بازارها یا بازه های زمانی استفاده می شود که نمودار آنها عموما دارای روند های پایدار باشند و در بازارهایی مانند مبادلات ارز که فراریت در آنها زیاد و زمانهای بسیاری بدون روند هستیم این روش کاربرد چندانی ندارد. نقطه ضعف دیگر این روش باز بودن معاملات در هر زمانی می باشد. به این معنی که همیشه سیگنال فروش قبلی به ما سیگنال خرید می دهد و سیگنال خرید با سیگنال فروش بسته می شود. نمونه دیگری که از میانگین های متحرک برای معاملات استفاده می کنند قطع دو میانگین متحرک توسط یکدیگر است. روش دو میانگین متحرک شباهت بسیاری به روش قطع قیمت با یک میانگین دارد. تنها تفاوت در این است که به جای قطع یک میانگین متحرک از روی قیمت، این بار قطع یک میانگین توسط میانگین دیگر برای معامله گر سیگنال صادر می کند. در این روش حتما باید از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی متفاوت استفاده کرد و هر زمان که میانگین با دوره کمتر زیر میانگین با دوره بلندتر قرار گرفت سیگنال فروش داریم و هر زمان که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین بلند مدت تر آمد سیگنال خرید داریم. در این روش نیز حد سود و ضرر با قطع دوباره میانگین ها معلوم می گردد. ایراد عمومی میانگین های متحرک دیرکرد آنها نسبت به قیمت می باشد و همیشه زمانی سیگنال می دهند که تغییرات قیمتی زیادی بوجود آمده است.
روش دیگری که برای استفاده از میانگین های متحرک کاربرد بسیاری برای معامله گران حرفه ای دارد استفاده از آنها به عنوان ساپورت و رزیستنس می باشد. از آنجا که به تجربه ثابت شده میانگین های متحرک قابلیت تغییر قیمت و عکس العمل روی بازارها را دارند، با رسیدن قیمت به یک میانگین متحرک معامله گران در برخورد میانگین متحرک و قیمت، میانگین متحرک را در نقش یک حمایت یا مقاومت در نظر می گیرند و در جهت معکوس وارد بازار می شوند. در شکل بالا فلش سوم دقیقا بیان کننده همین موضوع است. قیمت با برخورد به میانگین متحرک 55 روزه ناگهان شتاب گرفته و در جهت رو به بالا حرکت کرده است.
امروزه استفاده از اعداد 5،8،13،21،34،55،89 و144 که اعداد فیبوناچی (در فصل آینده در مورد این اعداد به تفصیل صحبت خواهیم کرد) می باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.
04. میانگین متحرک
کادر Period مربوط به تعداد کندل استیک ها یا دوره های محاسبه میانگین متحرک است. در قسمت بعد توضیحات برای بهترین بازده این پارامتر داده خواهد شد. در کادر MA method نمونه محاسباتی میانگین متحرک تعریف می شود. این قسمت به صورت پیش فرض Simple می باشد اما توصیه می شود برای دادن وزن بیشتر به تغییرات قیمتی جدیدتر، از اکسپوننشیال Exponential یا Linear Weighted استفاده شود. کادر Apply to قیمت مورد نظر هر کندل استیک یا داده قیمتی را مشخص می کند. بهترین گزینه در این قسمت Weighted Close می باشد. در این گزینه در عین حال که قیمت های بالا و پایین هر کندل استیک مورد محاسبه قرار گرفته وزن حرکتی بیشتر به قیمت پایانی به خاطر اهمیت آن داده شده است. در قسمت Style نیز نحوه نمایش خط میانگین متحرک تنظیم می گردد در این قسمت رنگ دلخواه، پیوسته یا نقطه چین بودن این خط و قطر خط تنظیم می گردد.
در بین معامله گران اندیکاتور میانگین متحرک از پر طرفدارترین اندیکاتورها می باشد. اندیکاتور مووینگ اوریج از یکسو به عنوان ساپورت و رزیستنس عمل کرده و از سوی دیگر جهت قیمت و سیگنال های معاملاتی را به معامله گر نشان می دهد. قبل از آشنایی بیشتر با این ابزار لازم به ذکر است که همیشه این سوال وجود دارد که چه دوره زمانی برای این اندیکاتور بهترین می باشد؟ این سوال بیشتر از آنکه بین معامله گران دارای اجماع باشد امری سلیقه ای است و بسته به هر بازاری متغیر است. در بازارهای با نوسان شدید عموما از دوره های زمانی کوتاه مدت تر و در بازارهای با نوسانات کندتر از دوره های زمانی طولانی تر استفاده می گردد.
ساده ترین روش استفاده از میانگین متحرک قطع این شاخص از روی نمودار خطی قیمت می باشد. اگر نحوه نمایش نمودار به صورت خطی باشد و یک میانگین متحرک روی نمودار ترسیم کنیم، ساده ترین سیگنال قطع قیمت از روی میانگین متحرک است. همانطور که در شکل زیر دیده می شود خط سبز تغییرات قیمت و خط آبی میانگین متحرک ۵۵ روزه بر روی نمودار یورو به دلار می باشد. فلش رو به پایین نقطه ورود به سیگنال فروش را نشان می دهد و دو فلش رو به بالای بعدی نقطه خرید را برای افزایش قیمت نشان می دهد. عموما از این روش برای بازارها یا بازه های زمانی استفاده می شود که نمودار آنها عموما دارای روند های پایدار باشند و در بازارهایی مانند مبادلات ارز که فراریت در آنها زیاد و زمانهای بسیاری بدون روند هستیم این روش کاربرد چندانی ندارد. نقطه ضعف دیگر این روش باز بودن معاملات در هر زمانی می باشد. به این معنی که همیشه سیگنال فروش قبلی به ما سیگنال خرید می دهد و سیگنال خرید با سیگنال فروش بسته می شود. نمونه دیگری که از میانگین های متحرک برای معاملات استفاده می کنند قطع دو میانگین متحرک توسط یکدیگر است. روش دو میانگین متحرک شباهت بسیاری به روش قطع قیمت با یک میانگین دارد. تنها تفاوت در این است که به جای قطع یک میانگین متحرک از روی قیمت، این بار قطع یک میانگین توسط میانگین دیگر برای معامله گر سیگنال صادر می کند. در این روش حتما باید از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی متفاوت استفاده کرد و هر زمان که میانگین با دوره کمتر زیر میانگین با دوره بلندتر قرار گرفت سیگنال فروش داریم و هر زمان که میانگین با دوره کمتر بالای میانگین بلند مدت تر آمد سیگنال خرید داریم. در این روش نیز حد سود و ضرر با قطع دوباره میانگین ها معلوم می گردد. ایراد عمومی میانگین های متحرک دیرکرد آنها نسبت به قیمت می باشد و همیشه زمانی سیگنال می دهند که تغییرات قیمتی زیادی بوجود آمده است.
روش دیگری که برای استفاده از میانگین های متحرک کاربرد بسیاری برای معامله گران حرفه ای دارد استفاده از آنها به عنوان ساپورت و رزیستنس می باشد. از آنجا که به تجربه ثابت شده میانگین های متحرک قابلیت تغییر قیمت و عکس العمل روی بازارها را دارند، با رسیدن قیمت به یک میانگین متحرک معامله گران در برخورد میانگین متحرک و قیمت، میانگین متحرک را در نقش یک حمایت یا مقاومت در نظر می گیرند و در جهت معکوس وارد بازار می شوند. در شکل بالا فلش سوم دقیقا بیان کننده همین موضوع است. قیمت با برخورد به میانگین متحرک ۵۵ روزه ناگهان شتاب گرفته و در جهت رو به بالا حرکت کرده است.
امروزه استفاده از اعداد ۵،۸،۱۳،۲۱،۳۴،۵۵،۸۹ و۱۴۴ که اعداد فیبوناچی (در فصل آینده در مورد این اعداد به تفصیل صحبت خواهیم کرد) می باشند در میانگین های متحرک کاربرد بسیاری یافته است و بسته به شرایط و عکس العمل آنها، بسیار از آنها استفاده می شود.
میانگین متحرک (moving average) ، میانگینی از داده های بازار در بازه زمانی خاص می باشد. میانگین متحرک (moving average) عموما به عنوان یک اندیکاتور Indicator (شاخص نمای تکنیکی) شناخته می شود اما از آنجا که امروزه در بین معامله گران (به خصوص معامله گران ارز) بیشتر بر روی خاصیت ساپورت و رزیستنس آن حساب باز می شود کاربردی دوگانه یافته است.
از آنجا که محاسبه میانگین متحرک از تغییرات قیمت به دست می آید، نمونه خطوط مووینگاوریج تابعی از قیمت و روند بازار می باشد و به لحاظ ساختاری برای پیش بینی آینده قیمت همیشه مقداری از روند عقب تر می باشد. نحوه محاسبه میانگین متحرک بسته به فرمول آن متفاوت است. ساده ترین شیوه محاسبه، میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average) می باشد. این میانگین متحرک از آخرین تغییرات قیمت داده می پذیرد. به علت اینکه در بازار مبادلات ارز یا بازارهای دیگر تمامی تغییرات قیمتی (تیک چارت) را نداریم برای سهولت محاسبه از قیمت بسته شدن کندل استیک یا بار چارت برای بدست آوردن میانگین متحرک استفاده می شود. برای محاسبه میانگین متحرک غیر از قیمت انتهایی کندل استیک، میتوان از قیمت آغازین کندل استیک یا بالاترین و پایین ترین قیمت کندل استیک نیز استفاده کرد. در محاسبه میانگین متحرک روش های گوناگونی وجود دارد. ساده ترین و کاربردی ترین آن را در بالا توضیح دادیم اما میانگین های متحرک دیگری نیز وجود دارد که ارزش متفاوتی به داده های قیمت می دهند مانند میانگین های متحرک نمایی – اکسپوننشیال Exponential (کاربر ارزش هر داده قیمت را در این میانگین تایین می کند) میانگین متحرک سطحی Smoothed و میانگین متحرک خطی وزنی Linear Weighted از انواع دیگر هستند که عموما به داده های جدید ارزش و وزن بیشتری برای محاسبه می دهند. به هر حال آنچه مهم است تحقیق و بررسی شما روی میانگین های متحرک گوناگون در بازارهای مختلف (در اینجا ارزهای گوناگون) می باشد.
مصاحبه با بیل ویلیامز، اسطوره بازارهای مالی
مصاحبه بیل ویلیامز یکی از خواندنیترین مصاحبهها است که بیشتر در خصوص ترید او است. اینکه چه فعالیتهایی در زمینه معاملهگری داشت و چه اندیکاتورهایی را در بازارهای مالی توسعه داد و چندین سال بر روی آنها کار کرد. یکی از مهمترین اندیکاتورهای او اندیکاتور تمساح یا الیگیتور است که بسیار شناخته شده و کاربردی است. این اندیکاتور یکی از اندیکاتورهایی است که در متا تریدر قرار گرفته و استفاده از آن در معاملات به همراه تحلیل حجم دادهای قوی را برای معاملهگری در اختیار معامله گران قرار میدهد. پس تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا بیشتر در خصوص این معاملهگر افسانهای بدانید.
میتونید از نتایج تریدتون در سال گذشته برامون بگید؟
سال گذشته بهترین سال ترید در کل دوران حرفه ای من بود و سال قبل از آن بهترین سال ترید به نسبت گذشته، در حال حاضر فقط بروی بازار سهام ترید میکنم، سال گذشته چندین حساب معاملاتی مختلف داشتم که یکی از انها بیش از 100% بازدهی داشته و حساب بزرگ دیگرم هم بیش از 40% بازدهی داشته است. ایده ای که در روش تریدم وجود دارد اینست که علت اصلی که اشخاص از ترید آسیب میبینند و ضرر میکنند اینست که OVERTRADE هستند و معاملات زیادی انجام می دهند و سریع هم از بازار خارج میشوند و به فرصت معاملاتی خود اجازه رشد نمی دهند.
پس میتوان گفت شما یک ترند تریدر هستید؟
قبل از بیان این موضوع ترند تریدر را توضیح دهم. ترند تریدر به سرمایه گذارانی گفته می شود که ابتدا و انتها روندها را شناسایی میکنند و همراه با آن ترید میکنند. البته در بازار ایران چون امکان گرفتن موقعیت فروش وجود ندارد پس صرفا می توان ابتدای روند در سهم را پیش بینی کرد و با ان همراه شد و تا انتهای ترند هم در سهم ماند و بازدهی کسب کرد.
قطعا. من یک “ترند تریدر” هستم و دوست دارم تا جایی که ممکن است در یک روند موقعیت معاملاتیم را باز نگه دارم. دو سال قبل در ژانویه پوزیشنی رو باز کردم که بعد از دو سال آن را بستم ! سال اول بیش از 40% و سال دوم بیش از 50% در آن موقعیت معاملاتی بازدهی کسب کردم. بنابراین با استاندارد های موجود ما خیلی موفق عمل کرده ایم.
برای چند دهه مشغول آموزش افراد جهت معامله بوده ام و میدانم که بزرگترین مشکل افراد تعداد ترید بیش از حد است. بزرگترین موفقیتهای معاملاتی من زمانی شکل گرفت که تلاش کرده ام روند بلند مدت را شناسایی کنم و سپس تا جایی که ممکن بوده در آن روند پوزیشن را باز نگه دارم. بنابراین مشخصا من یک ترند تریدر هستم و از این موضوع هم راضی هستم.
در چه تایم فریمی ترید میکنید؟
تایم فریم استاندارد من روزانه است. برای چندین دهه عادت داشتم کل روز و هر لحظه به چارت نگاه کنم. تا اینکه همسرم روزی از من خواست که برای صرف غذا از پشت میز بلند بشم. این یعنی حدود 12 سال یا بیشتر همیشه همسرم غذا را برایم میاورد و در مقابل چارت غذا را میخوردم و اگر هم غذا نمی اورد من غذا نمیخوردم. اما چیزی که متوجه شدم این بود که وقتی زمان کمتری صرف مشاهده دایمی چارت و ترید میکنم نتایجم بهتر و بهتر می شود.
آیا اخبار اقتصادی در معاملات شما تاثیر دارد؟
منظورتان این است که بررسی کنم فلان شرکت چه چیزی گفت است و ببینم چه تحلیل و یا خبر اقتصادی در پیش است ؟ نه به هیچکدام توجهی ندارم. تنها و تنها با چارت کار دارم و بر اساس ان تحلیل میکنم. در کل من کسی نیستم که دایما به دنبال ترید کردن باشم. همانند بسیاری از معامله گران دیگر من نیز در طول روز فرصتهای بیشماری برای ترید دارم و فقط کافی است متمرکز باشم و بررسی کنم که بهترین فرصت کدام است و چه دارایی بهترین پتانسیل ترید رو برای من ایجاد کرده است.
نظرتون در مورد نظم کاری (دسیپلین) چیست؟
شما باید روش مشخصی برای تحلیل و ترید در بازار داشته باشید و دقیقا بر اساس آن عمل کنید. کاری که اکثر تریدرها انجام میدهند این است که سیستم ترید خوبی را انتخاب و بعد تغییرات زیادی به سیستم اعمال می کنند و با عدم پیروی دقیق از قواعد آن سیستم عملا سیستم را نابود میکنند. مهم نیست که سیستم معاملاتی شما چقدر خوب و قدرتمند باشد، چیزی که مهم است این است که شما به چه میزان در معاملات خود موفق عمل کنید. اکثر افراد سیستم معاملاتی خود را صرفا به دلیل اینکه در چند معامله زیاد کرده اند تغییر میدهند.
داشتن یک ذهن و تفکر منظم قابل یادگیری است؟
یادگیری تئوری اصول ساده ای دارد اما پیروی و الزام به آن سخت است. تصور کن شما مردی باشید که همسری دارد و بعد قصد داشته باشی با همسرت بیرون بروی. در مورد روزت میپرسد و مجبور باشی به او بگویی که کل سرمایه ام را از دست داده ام این موضوع به خودی خود سخت است و بسیاری از موارد هست که معامله گران قادر به گفتن حقیقت نیستند چرا که احساس شرمندگی میکنند. زمانیکه وضعیتی را تحلیل میکنم و وارد بازار میشوم از آینده خبر ندارم اما نکته کلیدی برای موفقیت در بازار این است که دقیقا به روشی که تحلیل میکنیم پایبند باشیم و از آن تخطی نکنیم. ایمان و اعتقاد به روش و پیروی دقیق و بلند مدت از آن مسیر مستقیم به سوی موفقیت است.
چه زمانی به این ایمان و اعتقاد در روش معاملاتیتان رسیدید؟
فکر میکنم این موضوع به میزان سود و ضرر شما بستگی داشته باشد. اگر شما قادر باشید برایند معاملاتیتان مثبت باشد یعنی به موفقیت رسیده اید.
عاملی که باعث شد تصمیم به نوشت کتابهای تکنیکال کنید چه چیزی بود؟
در روزهایی که کل روزم را درگیر معاملات بودم نظریه آشوب تازه مطرح شده بود. بخاطر تحصیلاتی که در زمینه فیزیک داشتم به این تئوری خیلی علاقمند شدم. راستی نظریه آشوب به هیچوجه آشوبناک نیست! (منظور اینست که یک نظریه شلوغ و نامنظم و مبهم و غیر قابل درک نیست) و در حقیقت نظریه و تفسیر عمیقتری از ریشه و علت احساسات و رفتار مردم ارایه میکند. ما سه دکترای فیزیک و ریاضیات رو استخدام کردیم و اونها به کمک یک ابرکامپیوتر به بررسی این نظریه در بازارهای سرمایه پرداختند و سرانجام کار آنها ارایه تصویری از بازار بر اساس این نظریه بود که تا پیش از آن این دقت و کارایی را ندیده بودیم. آنها با سه مووینگ اوریج برگشتند که ما امروزه آنها را تمساح مینامیم ( اندیکاتور Alligator ).
چیزی که جالب بود این بود که این مووینگها دارای پارامترهایی بودند که همگی بر اساس اعداد فیبوناچی بود در حالیکه آن ابر کامپیوتر ذره ای اطلاع از سری اعداد فیبوناچی نداشت! و همین که این پارامترها بر اساس نسبتهای فیبوناچی شکل گرفته بودند به ما اعتماد به نفس لازم را داد. از آن زمان تاکنون سعی کردیم روش معاملاتیمان را هر چه ممکن است ساده و ساده تر کنیم و هرچقدر این مسله را بیشتر انجام دادیم نتایجمان بهتر و بهتر شد. جان وایلی دارنده انتشارات وایلی از ما خواست که کتابی در مورد این نظریه بنویسیم که اینکار را انجام دادم و بعدها خواست که نسخه بروز شده ای از آن را بنویسیم که این کار را دخترم جاستین انجام داد.
چقدر برای ترید خود وقت می گذارید؟
بیل ویلیامز: من هر روز در تعطیلاتم، 15 دقیقه در روز وقت میگذارم . با نرم افزار – کامپیوتر و … از هر جایی میتوان ترید کرد.
جاستین ویلیامز: دوست دارم بگویم هر روز اما ما زمان زیادی رو صرف اموزش میکنم و میبایست حضور داشته باشم تا قادر باشم به ایمیلها و تماسهای تلفنی پاسخ بدهم. بشکل خانوادگی ما سالی دو مرتبه به مسافرت میریم اما بطور کلی من دوست دارم هر رزو ساعتی به مطالعه بپردازم و یا بیرون در آفتاب بشینم قدم بزنم و یا یوگا کار کنم.
بیل ویلیامز: دارای اهمیت زیادی است که یک معامله گر زمان مناسبی را برای استراحت داشته باشد.
در تحلیل یک چارت اولین کاری که میکنید چیست؟
جاستین ویلیامز: آوردن اندیکاتور الیگیتور و پرایس بارها، ترکیب الیگتور و پرایس بارها به ما وضعیت دقیق بازار را نشان میدهد و در چارتها به دنبال وضعیت بهینه ای از ترکیب این دو هستم.
از خطوط روند و تکنیکهای فیبوناچی در تحلیلتون استفاده میکنید؟
یکی از موضوعات مهم در مصاحبه بیل ویلیامز استفاده از دانش تکنیکال می باشد که اون اینچنین پاسخ میدهد. نه ما از الیگیتور استفاده میکنیم. در حقیقت الیگیتور خطوط روند ما محسوب می شود. موویینگ های این اندیکاتور به ما میگوید که بازار در حال حاضر چه رفتاری دارد و در بازه زمانی بالاتر بین سه تا پنج برابر زمان چارتی که در حال بررسی است چه اتفاقی در حال رخ دادن است. برای مثال وقتی جاستین تایم فریم 10 دقیقه را بررسی میکند اندیکاتور الیگیتور می گوید که در تایم فریم یکساعته و روزانه چه اتفاقی در حال رخ دادن است . این اندیکاتور به شما جهت آتی روند بازار رو تا زمانی که خبر مهمی اعلام نشود نشان میدهد و سرانجام اخبار جدید اقتصادی است که ترند های جدید و اصلی بازار را جهت و شکل میدهد.
در تحلیل از نظریه امواج الیوت استفاده میکنید؟
بیل ویلیامز: بله به فرم موجهای شکل گرفته نگاه میکنم اما صرفا بر اساس الیوت ترید نمیکنم. در سبک ترید من دو روش برای ورود به پوزیشن – دو روش برای افزایش لات به یک ترید موفق و دو روش برای خروج از پوزیشن وجود دارد. این ساختار اولیه روش ترید من است اما اینکه چطور این روش را در چارت اعمال کنم و اقدام به ترید کنم همانطور که جاستین گفت بستگی دارد که در کجای موج باشیم و در چه نواحی از چارت احساس راحتی و اعتماد برای گرفتن پوزیشن جدید ایجاد شود.
جاستین ویلیامز: بیل در بازار سهام معامله میکند و من در بازار ارز که به خاطر نوسات بیشتر کمی متفاوت است این مشخصا کمک بزرگی است که موقعیت بازاری که ترید میکنیم را بشناسیم ( بازار ارز از تمامی بازارها نوسانات و بطور کلی حجم معاملات بیشتری دارد)، برای مثال اگر در یک کارکشن ( حرکت اصلاحی ) هستیم زمان اتمام یک کارکشن کاملا قابل بررسی و تحلیل است و اگر در یک ترند اصلی قرار داریم فرصت و امکان بیشتری برای ترید بیشتر و گرفتن سود بیشتر از حرکت بازار را داریم.
درک شما از الگوهای پایه الیوت کمک میکند تا از ترید در آن موقعیت ها اجتناب کنید. 85% ضررها در حرکات اصلاحی بازار رخ می دهند. بنابراین یادگیری آنها راهی برای جلوگیری از تحمل زیان در معامله است.
کتابهای بیل ویلیامز
بیل ویلیامز کتابهای بسیاری در زمینه معاملهگری نوشته است. دو نمونه از کتابهای او با نام تحلیل و معاملهگری با روش بیل ویلیامز و کتاب تریدینگ کی آس میباشد که به همه سرمایه گذاران در بازار سرمایه ایران پیشنهاد میکنم که این دو کتاب را مطالعه کنند. این کتاب ها بیشتر در خصوص الگوی بی نظمی در بازارهای مالی صحبت میکند. الگویی که فراتر از دیدگاه تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازارها می باشد.
آموزش کامل اندیکاتور RSI
Relative strength index ِ یا به اختصار RSI، اندیکاتوریست برای مشخص کردن میزان فروش و خرید یک دارایی و همچنین تشخیص قدرت خریداران و فروشندگان در بازار که توسط جی ولز وایدر در سال ۱۹۷۸معرفی شد. این اندیکاتور به تصمیم گیری برای خرید و فروش کمک میکند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)در واقع یک نوساننگار است که نشان می دهد چه زمانی ممکن است یک دارایی بیش از حد خرید یا بیش از حد فروخته شود. اندیکاتور این کار را با مقایسه عملکرد قیمت در یک دوره زمانی انجام می دهد – معمولاً یک دوره ۱۴ کندلی – که اندیکاتور را قادر می سازد نشان دهد که قیمت به طور غیرعادی بالا یا پایین شده است.
به این ترتیب، می توان از آن برای تعیین زمان پایان یافتن یک روند فعلی یا زمانی که یک روند جدید در حال شکل گیری است استفاده کرد.
RSI برای معامله گرانی مفید است که به دنبال زمان بندی برای ورود و خروج از بازار هستند تا حداکثر سود را قبل از افزایش یا کاهش قیمت به دست آورند.
ساختمان RSI
نوسانات قدرت بازار در RSI بین دو سطح ۰ تا ۱۰۰ اتفاق میافتد. در این بین، دو سطح کلیدی ۳۰ و ۷۰ را به (در حالت استاندارد) ترتیب سطوح اشباع فروش و اشباع خرید در نظر گرفته میشود. هرگاه مقدار RSI از عدد ۳۰ کمتر شود به این معنی است که شاهد فروش های افراطی در بازار هستیم و امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود دارد، پس وقت خرید است. همچنین عبور RSI از سطح ۷۰ به سمت بالابه معنای انجام خرید های افراطی در بازار بوده که در نهایت این خرید ها ممکن است هر لحظه به پایان رسیده و شاهد نزول قیمت باشیم. این یعنی وقت فروش است.
تصویر زیر RSI را در نمودار نشان می دهد:
همانطور که میبینید، نشانگر زیر نمودار ظاهر میشود و از یک خط تشکیل شده است که بین دو سطح – ۰ و ۱۰۰ حرکت می کند. در وسط نمودار، سطح ۵۰ قرار دارد.
شاخص RSI یک شاخص نوسانی است که نشان می دهد چه زمانی ممکن است بازار بیش از حد در خرید یا فروش یک دارایی داشته باشد.
طرز کار RSI
اساس کار اندیکاتور RSI بر فرمول زیر بنا شده است:
RSI = 100- 100/(1+RSI)
RS=( کندله N دوره یک پایانی قیمتهای مثبت تغییر میانگین )/(کندله N دوره یک پایانی قیمتهای منفی تغییر میانگین)
مطالب مرتبط: اندیکاتور چیست؟
استفاده از سطح ۵۰ برای نشان دادن قدرت خرید و فروش
حرکت بالای ۵۰ نشان میدهد که معاملهگران بیشتر تمایل به خرید دارایی دارند که دراینصورت موجب بالا رفتن قیمت میشوند.از طرفی ریزش RSI به زیر سطح ۵۰ نشانگر این است که معامله گران بیشتری در حال فروش داریی خود هستند که باعث کاهش قیمت میشوند. بنابراین عبور قیمت از این سطح خود میتواند سیگنالی برای خرید و فروش باشد. ما پیشنهاد میکنیم در کنار سایر نشان ها مانند کندل پترن ها و خطوط حمایت و مقاومت استفاده شود.
RSI بالای سطح ۵۰، نشان دهنده خریداران بیشتر در بازار است.
مطالب مرتبط: آموزش اندیکاتور CCI
استفاده از سطح ۳۰ و ۷۰ برای مشاهده شرایط خرید و فروش بیش از حد
معامله گران به این سطوح توجه ویژع دارند زیرا زمانی که RSI به سطوح ۳۰ یا ۷۰ نزدیک میشود نشانگر این است که خرید یا فروش دارایی رو به اشباع میرود است و این یعنی احتمال برگشت قیمت بالاست.
وقتی خط بالای ۷۰ باشد، احتمالاً یک روند صعودی به پایان می رسد.
این در نمودار زیر نشان داده شده است:
RSI به بالای ۷۰ حرکت می کند که احتمال میرود روند صعودی به پایان برسد.
وقتی خط زیر ۳۰ باشد، احتمالاً یک روند نزولی به پایان میرسد که در نمودار زیر نشان داده شده است:
RSI به زیر ۳۰ حرکت میکند.
هنگامی که خط RSI شروع به نزدیک شدن به سطح ۳۰ می کند، احتمالاً روند نزولی در حال پایان است. هنگامی که خط RSI شروع به نزدیک شدن به سطح ۷۰ می کند، این احتمال وجود دارد که روند صعودی در حال پایان یافتن باشد.
بیشتر معامله گران حرفه ای با ورود RSI به مناطق اشباع (۷۰ – ۳۰) در انجام یک معامله شتابزده عمل نمیکنند و برای کمتر کردن ریسک واطمینان خاطر منتظر خروج RSI از این نواحی میشوند. نقطه خروج RSI از سطوح اشباع خود میتواند نشانگر خوبی برای یافتن روند قبلی باشد.
خروج RSI از سطح ۷۰ و ریزش قیمت
مطالب مرتبط: آموزش اندیکاتور MFI
تغییر تنظیمات RSI
شما میتوانید تنظیمات RSI را تغییر دهید تا آن را بیشتر یا کمتر نسبت به تغییرات قیمت حساس کنید.
افزایش تنظیمات باعث میشود RSI حساسیت کمتری نسبت به رفتار قیمت داشته باشد و در موارد کمتری دارایی به عنوان بیش از حد خرید یا فروش بیش از حد شناسایی شود. این بدان معنی است که تشخیص تغییرات در جهت روند دشوارتر است اما در اینصورت قادر به دریافت سیگنالی دقیقتر، شکار روند های بزرگتر و در نتیجه سود بیشتری خواهید بود.
نمودار زیر تأثیر افزایش تنظیم به ۲۸ را نشان می دهد:
همانطور که می بینید، اندیکاتور مطلقا سناریوی خرید بیش از حد یا فروش بیش از حد را نشان نمی دهد (یا در بازه های بزرگتر نشان میدهد)، و این اندیکاتور را تا حد زیادی بی اثر می کند.
در نمودار زیر می بینیم، وقتی تنظیمات کاهش می یابد، RSI حساس تر می شود:
در این مثال، با تنظیم بر روی نصف نرخ استاندارد، خط نشانگر اغلب بین خرید بیش از حد و فروش بیش از حد تغییر می کند.
کاهش تنظیمات به شما این امکان را می دهد که شرایط خرید و فروش بیش از حد را خیلی زودتر شناسایی کنید، با این حال، این امر همچنین منجر به سیگنال های نادرست بیشتر می شود.
اکثر معامله گران تنظیمات استاندارد را از ۱۴ تغییر نمی دهند، زیرا این سطحی است که مفیدترین و قابل اعتمادترین اطلاعات را به آنها می دهد.
واگرایی، نشانی دیگر برای ورود و خروج
همانطور ک میدانید RSI اندیکاتوریست برای سنجش قدرت خرسها و گاوها در بازار، بنابراین در مواقعی که قدرت با قیمت همراه نباشد واگرایی بوجود میآید. از واگرایی ها میتوان سیگنالهای خوبی برای تشخیص جهت ادامه روند بازار گرفت. بدین صورت که در واگرایی ساده اندیکاتور و در واگرایی مخفی قیمت منبع سیگنال برای ادامه روند قیمت بکار برده میشوند.
در تصویر زیر نمونه ای از واگرایی ساده را میتوان مشاهده نمود.
Eth/usdt در تایم فریم ۱ ساعته. همانطور که مشاهده میشود عدم توانایی اندیکاتور در تشکیل سقف بالاتر در روند صعودی که در ادامه موجب کاهش قیمت شده است.
یک نمونه واگرایی مخفی و اینبار عدم توانایی اندیکاتور در تشکیل دره بالاتر در روند صعودی که در ادامه قیمت به مسیر خود ادامه میدهد.
استراتژی با RSI
اندیکاتورRSI گرچه از طریق نواحی اشباع خرید و فروش و واگرایی به پیش بینی ادامه روند قیمت کمک میکند اما با دقت در جزییات آن میتوان به نشانه های دیگری دست بیافت که در کنار پرایس اکشن روشی بسیار خوب برای معامله گری ایجاد میکند.
RSI نیز مانند نمودار قیمت در دل خود پرایس اکشن دارد، یعنی با دقت درآن میتوان نواحی حمایت و مقاومت و خطوط روند را مشاهده نمود. پس میتوان نتیجه گرفته این سطوح کلیدی و خطوط روند در عملکرد قیمت تاثیرگذار هستند. همچنین در بروزرسانی اخیر، RSI از یک میانگین متحرک نیز بهره میبرد که میتواند در تشخیص روند اندیکاتور کمک کند.
شکسته شدن خط روند RSI در حالی که قیمت هنوز در روند صعودی خود باقیست، که نشانیست از سوی اندیکاتور قبل از ریزش قیمت.
جمع بندی
اندیکاتور RSI یک نوسانگر است که نشان میدهد چه زمانی ممکن است بازار یک دارایی بیش از حد خرید یا فروش شود.
RSI بین دو سطح حرکت میکند – ۰ و ۱۰۰، بعلاوه خط ۵۰ در وسط برای تشخیص قدرت نسبی بازار.
RSI نشان میدهد که وقتی بالای خط ۵۰ حرکت میکند، خریداران بیشتری در بازار وجود دارد. همچنین وقتی که به زیر خط ۵۰ میرود، تعداد فروشندگان بیشتری در بازار وجود دارد.
فرورفتن RSI به زیر سطح ۳۰ ، بیانگر این است که دارایی بیش از حد فروخته شده است و روند نزولی احتمالاً پایان مییابد.
وقتی RSI به بالای ۷۰ میرود، بیانگر این است که دارایی بیش از حد خرید شده است و روند صعودی احتمالاً پایان مییابد.
معاملهگران میتوانند تنظیمات را تغییر دهند تا اندیکاتور بیشتر (یا کمتر) نسبت به حرکت قیمت حساس باشد.
افزایش تنظیمات باعث میشود نشانگر حساسیت کمتری داشته باشد و موارد کمتری از شرایط خرید بیش از حد و فروش بیش از حد را نشان دهد.
کاهش تنظیمات نشانگر را حساستر میکند و موارد بیشتری از شرایط خرید و فروش بیش از حد را نشان میدهد، اما سیگنالهای نادرست بیشتری ارائه میدهد.
تنظیم استاندارد ۱۴ دوره به طور کلی بهترین نتایج را میدهد و بنابراین معامله گران به ندرت تنظیمات RSI را تغییر میدهند.
دیدگاه شما