سود بین بانکی و تاثیر آن بر بازار سرمایه
در سال 1399 و همزمان با افت و خیزهای بازار سرمایه که منجر به صعود چشمگیر در اوایل سال و سپس افت شدید قیمت سهم ها در اواسط مرداد شد، مطالبی در خصوص تاثیر نرخ سود بین بانکی بر بازار سرمایه در میان کارشناسان و فعالان این بازار به گوش رسید و درحال حاضر دیدگاه های مختلفی در این خصوص وجود دارد و برخی معتقدند که افزایش نرخ بهره بین بانکی باعث کاهش قیمت سهم ها شده است و برخی دیگر نیز بر این باورند که افزایش نرخ بهره بین بانکی ربطی به بازار سرمایه ندارد و سقوط این بازار در سال 1399 به عوامل دیگری مربوط است. بنابراین در این مقاله به موضوع سود بین بانکی و تاثیر آن بر بازار سرمایه می پردازیم.
سود بین بانکی چیست؟
افرادی که با انتظارات نرخ بهره مفهوم سود بین بانکی آشنا نیستند، اغلب آن را با سود سپرده بانکی اشتباه می گیرند؛ اما لازم به ذکر است که این دو موضوع با یکدیگر کاملا متفاوت هستند و در خصوص سود بین بانکی بایستی در ابتدا به موضوع بازار بین بانکی بپردازیم.
بازار بین بانکی
بازار بین بانکی یکی از بخش های اصلی بازار پول است که در آن موسسات اعتباری و بانک ها با هدف تامین مالی کوتاه مدت و به وجود آوردن تعادل در وضعیت نقدینگی خود، با یکدیگر وارد معامله می شوند؛ به این معنا که در این بازار، بانک هایی که دچار کسری شده اند و احتیاج به نقدینگی دارند، از بانک هایی که دارای منابع مازاد هستند، قرض می گیرند تا وضعیت نقدینگی خود را به تعادل برسانند و بانک قرض گیرنده موظف است که این پول را در فاصله زمانی کوتاه (در بعضی مواقع فقط یک روز طول می کشد) با نرخ سود مشخص بازپرداخت کند. نرخ سودی که بانک قرض گیرنده به بانک قرض دهنده پرداخت می کند را اصطلاحا نرخ سود یا بهره بین بانکی می نامند.
بازار بین بانکی با این هدف ایجاد شده است که بانک ها برای تامین نقدینگی خود از یکدیگر کمک بگیرند و به بانک مرکزی مراجعه نکنند و عدم مراجعه آن ها به بانک مرکزی باعث جلوگیری از انبساط حجم نقدینگی در اقتصاد می شود.
بالا رفتن نرخ بهره بین بانکی چه تاثیری بر سود سپرده بانکی دارد؟
بالا رفتن نرخ سود بین بانکی باعث افزایش نرخ سود سپرده می شود و این موضوع را با یک مثال بیان می کنیم:
فرض کنید که یک بانک دچار کسری نقدینگی شده است و برای جبران آن، این مبلغ را در بازار بین بانکی و با نرخ بهره 19 درصد از بانکی دیگر قرض می گیرد و این بانک موظف است پس از اتمام مهلت، این مبلغ را با سود 19 درصد به بانک قرض دهنده بازپرداخت کند. در اینجا بانک قرض گیرنده بایستی این 19 درصد سود را فراهم کند و معمولا بانک ها برای این کار، نرخ سود سپرده های بانکی خود را افزایش می دهند تا جذابیت آن برای مردم بالا برود و آن ها سرمایه خود را وارد سپرده های بانکی کنند تا این بانک ها نیز بتوانند بدهی خود را در بازار بین بانکی پرداخت کنند. بنابراین اگر نرخ سود بین بانکی افزایش پیدا کند، بانک ها مجبور می شوند برای بازپرداخت این مبلغ، سود سپرده را افزایش دهند تا جذابیت لازم را داشته باشد.
به عنوان مثال اگر بانک قرض گیرنده، مبلغی را با نرخ 18 درصد از بانک قرض دهنده بگیرد، مجبور می شود سود سپرده 18 درصد را برای مردم در نظر بگیرد (اعداد فرضی هستند و کارمزد و سود خود بانک در نظر گرفته نشده است)؛ اما اگر نرخ بهره بین بانکی 20 درصد باشد، بانک مذکور برای تامین این مبلغ مجبور می شود سود سپرده های خود را به 20 درصد افزایش دهد. بنابراین با افزایش نرخ بهره بین بانکی، نرخ سود سپرده های بانکی نیز افزایش پیدا می کند.
در طرف مقابل نیز، کاهش سود بین بانکی موجب پایین آمدن نرخ سود سپرده ها می شود و در میان مدت بانک ها تسهیلات ارزان تری را به متقاضیان پرداخت می کنند. به عنوان مثال اگر نرخ بهره بین بانکی از 20 درصد به 18 درصد کاهش یابد، بانک ها نیز برای بازپرداخت بدهی خود در بازار بین بانکی، نیاز کمتری به سپرده های مردم دارند و همین موضوع باعث کاهش سود سپرده های بانکی می شود.
بالا رفتن نرخ بهره بین بانکی چه تاثیری بر بازارهای مالی دارد؟
همانطور که گفته شد بالارفتن نرخ سود بین بانکی باعث افزایش سود سپرده های بانکی می شود و به دلیل بالا رفتن جذابیت های آن، نقدینگی موجود در جامعه به سمت سپرده های بانکی هدایت می شود و سایر بازارهای مالی (بورس، طلا، مسکن و. ) دچار رکود می شوند و به خاطر همین موضوع است که فعالان بازار سرمایه نسبت به افزایش نرخ بهره بین بانکی، بدبین شده اند.
در طرف مقابل نیز اگر سود بین بانکی کاهش یابد، بانک ها نیز دیگر مجبور نیستند برای بازپرداخت مبلغ قرض گرفته شده در بازار بین بانکی، سود سپرده های خود را افزایش دهند و این موضوع از جذابیت های سپرده های بانکی برای هدایت سرمایه مردم می کاهد و این نقدینگی سرگردان که در اختیار مردم است، به سمت سایر بازارهای مالی مانند: بازار سرمایه، طلا، مسکن و. می رود.
به عنوان مثال اگر نرخ بهره بین بانکی افزایش یابد و نرخ سود سپرده های بانکی به 25 درصد برسد، این موضوع به این معنا است که اگر مردم سرمایه خود را در بانک بگذارند، سالیانه 25 درصد سود به سپرده آن ها تعلق می گیرد و اصطلاحا پس از گذشت چهار سال به اندازه مبلغی که در این بازار قرار داده اند، سود دریافت می کنند (بدون در نظر گرفتن سود مرکب)؛ اما فرض کنید که نسبت قیمت به سود (P/E) یک شرکت در بازار سرمایه، 6 واحد است و سالیانه در حدود 16 درصد به شخص سرمایه گذار سود می دهد و این مفهوم به این معناست که بدون در نظر گرفتن انتظارات تورمی و ریسک های موجود، 6 سال طول می کشد تا به اندازه مبلغ سرمایه گذاری شده، سود به صاحب آن برسد.
بنابراین یک سرمایه گذار وقتی که این 2 بازار را با یکدیگر مقایسه کند، ترجیح می دهد که پول خود را در بازاری که بازدهی بیشتری دارد، سرمایه گذاری کند. البته لازم به ذکر است که این تصمیم معمولا در دوران رکود که تورم کمتر است، گرفته می شود و در زمان هایی که انتظارات تورمی بالا رفته است، ارزش گذاری ها و نوع دیدگاه سرمایه گذاران عوض می شود و به سمت سرمایه گذاری در دارایی های دلاری که می تواند در دوره های تورمی در امان باشد، هدایت می شوند.
آیا پس از کاهش نرخ بهره بین بانکی، نقدینگی به سمت بازار سرمایه می رود؟
جواب این سوال را بایستی در سیاست های دولت و انتظارات تورمی مردم از آینده جستجو کرد؛ چراکه اگر در زمان کاهش نرخ بهره بین بانکی، چشم انداز سرمایه گذاری در بازار سرمایه مثبت باشد و مردم به این بازار اعتماد کنند، این نقدینگی می تواند به سمت بازار سرمایه حرکت کند.
اما اگر در زمان کاهش نرخ بهره بین بانکی، مردم اعتماد خود را نسبت به بازار سرمایه از دست داده باشند، ترجیح می دهند که سرمایه خود را در بازاری دیگر همچون طلا، خودرو، مسکن و. قرار دهند.
جمع بندی
نرخ بهره بین بانکی به عنوان یکی از از بخش های اصلی بازار پول، می تواند تاثیرات مثبت یا منفی بر نرخ سود سپرده های بانکی داشته باشد و افزایش یا کاهش نرخ سود سپرده های بانکی از عوامل موثر بر نوسانات بازار سرمایه است.
انتظارات نرخ بهره
تحلیل و پیشبینی قیمت اتریوم و بایننسکوین
کاهش 10 درصدی قیمت ایاس
طلا؛ پیشتاز در مسیر منفی
افزایش 0.75 درصدی نرخ بهره؛ پیشبینی قیمت بیت کوین
ممنوعیت احتمالی استیبلکوینهای الگوریتمی در آمریکا
شاخص ترس و طمع بیتکوین، همچنان در ترس شدید
شمارش معکوس برای هاردفورک؛ نگاه کاردانو به 50 سنت
بازار کریپتو در تب و تاب نشست فدرال رزرو
شفافیت در مقررات، عامل شروع روند صعودی در بازار کریپتو
سهامگذاری، عامل ورود شرکتهای سرمایهگذاری به بازار کریپتو
وضعیت بیتکوین و اتریوم در آستانه نشست فدرال رزرو
چشم امید کریپتو به افزایش 0.75 درصدی نرخ بهره
سرنوشت طلا چگونه رقم میخورد؟
افزایش 11 درصدی قیمت ریپل
فدرال رزرو
رابرت کیوساکی: اکنون فرصت خرید بیتکوین است
نویسندهی مشهور کتاب پرفروش «پدر پولدار پدر بیپول»، با پیشبینی سقوط دلار تا ژانویه آینده، معتقد است اکنون فرصت خرید بیتکوین، طلا، و نقره است. دوشنبه 11 مهر 1401 ساعت 11:27
تحلیل و پیشبینی قیمت اتریوم و بایننسکوین
با توجه به افزایش 0.75 درصدی نرخ بهره و احتمال یک افزایش 125 واحدی دیگر تا پایان سال، چشمانداز ارزهای دیجیتال، از جمله اتریوم و بایننس کوین نزولی است. پنجشنبه 31 شهریور 1401 ساعت 11:47
کاهش 10 درصدی قیمت ایاس
قیمت ارز دیجیتال ایاس در بامداد امروز حدود 10 درصد کاهش یافت. این ارز دیجیتال در هفت روز گذشته نیز شاهد کاهش 15.16 درصدی قیمت خود بود. پنجشنبه 31 شهریور 1401 ساعت 10:59
طلا؛ پیشتاز در مسیر منفی
با توجه به کاهش سهام آسیایی و بررسی مداوم پیامدهای افزایش نرخ بهره از سوی سرمایهگذاران، طلا امروز پیرو روند کاهشی به پائینترین سطح 29 ماهه خود رسید. پنجشنبه 31 شهریور 1401 ساعت 10:34
افزایش 0.75 درصدی نرخ بهره؛ پیشبینی قیمت بیت کوین
قیمت بیت کوین پیش از اعلام تصمیم فدرال رزرو برای افزایش نرخ بهره اندکی افزایش یافت؛ این نشان میدهد معاملهگران از افزایش 0.75 درصدی آن مطمئن بودهاند. پنجشنبه 31 شهریور 1401 ساعت 10:16
ممنوعیت احتمالی استیبلکوینهای الگوریتمی در آمریکا
در صورت تصویب طرحی در مجلس نمایندگان آمریکا، ایجاد و عرضهی استیبل کوینهای الگوریتمی در ایالات متحده به مدت دو سال ممنوع خواهد شد. چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 16:55
شاخص ترس و طمع بیتکوین، همچنان در ترس شدید
قیمت بیت کوین تحت تاثیر نشست فدرال رزرو به زیر 19,000 دلار کاهش یافت. سرمایهگذاران به شدت نگران هستند، و شاخص ترس و طمع در منطقهی ترس شدید قرار دارد. چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 15:38
شمارش معکوس برای هاردفورک؛ نگاه کاردانو به 50 سنت
کاردانو روز پرنوسانی را پشت سر گذاشته است. احساسات سرمایهگذاران نسبت به هارد فورک واسیل همچنان مثبت است، ولی فدرال رزرو ممکن است مسائل را کمی پیچیده کند. چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 14:31
بازار کریپتو در تب و تاب نشست فدرال رزرو
فدرال رزرو پس از برگزاری نشست جدید خود طی امروز و فردا میزان افزایش نرخ بهره را اعلام میکند. در همین حال، قیمت بیت کوین به کف سه ماههی خود نزدیک میشود. چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 13:40
شفافیت در مقررات، عامل شروع روند صعودی در بازار کریپتو
به گفته یکی از کارشناسان بازار کریپتو، با شفافسازی مقررات ارزهای دیجیتال، سرمایهگذاران نهادی وارد این عرصه شده و باعث شروع روند صعودی این بازار میشوند چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 12:49
سهامگذاری، عامل ورود شرکتهای سرمایهگذاری به بازار کریپتو
انجام پروژهی ادغام اتریوم فرصتهای سهامگذاری را برای سرمایهگذاران نهادی افزایش داده است. ولی در حال حاضر، این فرصتها با مشکل نقدینگی مواجه هستند. چهارشنبه 30 شهریور 1401 ساعت 11:43
وضعیت بیتکوین و اتریوم در آستانه نشست فدرال رزرو
نگرانیها در مورد میزان افزایش نرخ بهره، بیت کوین و التکوینها را تحت فشار نگه داشته است. افزایش حداکثر 0.75٪ میتواند تاثیر مثبتی بر بازار داشته باشد. سه شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 12:01
چشم امید کریپتو به افزایش 0.75 درصدی نرخ بهره
فدرال رزرو قرار است در دو روز آینده تصمیم خود را برای میزان افزایش نرخ بهره اعلام کند. معاملهگران کریپتو امیدوارند نرخ بهره حداکثر 0.75 درصد افزایش یابد. سه شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 10:56
سرنوشت طلا چگونه رقم میخورد؟
با توجه به تاثیر تصمیمگیری فدرال رزرو در مورد نرخ بهره و انتظار مضطربانه معاملهگران، طلا امروز در روند نزولی روز قبل خود تثبیت شد. سه شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 10:23
افزایش 11 درصدی قیمت ریپل
قیمت ریپل در صبح امروز، سهشنبه 29 شهریور، با 11 درصد افزایش به 0.37829 دلار رسید. سه شنبه 29 شهریور 1401 ساعت 09:58
سقوط قیمت ریپل همگام با سایر ارزهای دیجیتال
ریپل مانند سایر ارزهای دیجیتال، تحت تاثیر نگرانی سرمایهگذاران از تصمیم فدرال رزرو در دو روز آینده، دچار افت قیمت شد. دوشنبه 28 شهریور 1401 ساعت 14:39
بازگشت شاخص ترس و طمع بیتکوین به منطقه ترس شدید
بیت کوین هفته گذشته را زیر 20,000 دلار به پایان رساند و اکنون نگران تصمیم فدرال رزرو است. شاخص ترس و طمع نیز به منطقهی ترس شدید نزدیک میشود. دوشنبه 28 شهریور 1401 ساعت 14:01
بیتکوین تحت تاثیر پیشلرزههای فدرال رزرو
فدرال رزرو خود را برای اقدام تهاجمی دیگر علیه تورم آماده میکند؛ انتشار همین خبر کافی است تا داراییهای پرریسک مانند ارزهای دیجیتال به لرزه بیفتند. دوشنبه 28 شهریور 1401 ساعت 13:05
قیمت کاردانو 10 درصد کاهش یافت
ترس سرمایهگذاران از نتایج نشست فدرال رزرو در روز چهارشنبه، هیجانهای مثبت ناشی از نزدیک شدن به هاردفورک واسیل را خنثی کرد و قیمت کاردانو را کاهش داد. دوشنبه 28 شهریور 1401 ساعت 11:39
تحلیل شرایط بیتکوین و اتریوم، پس از ادغام
قیمت اتریوم در روزهای پس از انجام پروژهی ادغام به پایینترین حد 2 ماههی خود رسیده است؛ قیمت بیت کوین نیز به کانال 18 هزار دلار سقوط کرده است. دوشنبه 28 شهریور 1401 ساعت 10:49
مثلث اثرگذار نرخ بهره در اقتصاد
کامران ندری معتقد است شرایط اقتصادی به نوعی است که چارهای جز افزایش نرخ بهره بانکی باقی نمانده است. این کارشناس پولی و بانکی کشور تاکید دارد که افزایش نرخ سود بانکی میتواند به سه طریق در اقتصاد کشور موثر باشد. اولاً، رشد نقدینگی را کاهش میدهد، دوم تقاضا برای نگهداری ریال را افزایش میدهد و در نهایت موجب افزایش امکان خرید اوراق دولتی توسط مردم میشود. اما استفاده از این ابزار انتظارات نرخ بهره در صورتی موثر است که بتواند روی همه نرخهای بهره در اقتصاد اثرگذار باشد.
در شرایطی که اقتصاد با آن مواجه است، بسیاری معتقدند افزایش نرخ سود بانکی میتواند به ثبات بازارها ختم شود. به نظر شما آیا افزایش نرخ بهره در شرایط کنونی موثر است؟
شواهد اقتصادی نشان میدهد که راهی جز افزایش نرخ بهره نداریم. البته به نظر من بهتر است به جای استفاده از کلمه نرخ سود از نرخ بهره استفاده شود که واژه درستتری است و در دنیا نیز از این کلمه استفاده میشود.
به نظر من نرخ بهره در شرایط فعلی سه تاثیر خواهد داشت. اگر نرخ بهره بینبانکی افزایش پیدا کند این قاعدتاً باید روی خلق پولی که در بانکهاست اثر منفی داشته باشد. می دانید که در حال حاضر ضریب فزاینده پولی افزایش پیدا کرده و از هفت به هشت نزدیک شده که نشان میدهد خلق پول قابل ملاحظهای در بانکها انجام میشود. بنابراین نرخ بهره یکی از مهمترین متغیرهایی است که سیاستگذار میتواند از آن برای کنترل خلق پول در بانکها استفاده کند. به طور کلی مهمترین چالشی که بانکها برای خلق پول با آن مواجه هستند کسری ذخایر در پایان روز است. در این شرایط مشکل بانکها تامین منبع مورد نیاز است که احتمالاً به ذخایر بانک مرکزی برای تسویه نیاز پیدا میکنند که برای بانکها هزینه بالایی دارد. اگر نرخ بهره در بازار بینبانکی افزایش پیدا کند هزینه تامین ذخایر برای بانکها افزایش پیدا میکند و به همین دلیل بانکها به طور طبیعی خلق پول کمتری را انجام میدهند.
دیدگاههای جدید در اقتصاد، علت خلق پول در اقتصاد را تسهیلات پرداختی یا خرید دارایی توسط بانکها معرفی میکند. زمانی که نرخ بهره توسط بانک مرکزی افزایش پیدا کند و به تبع آن نرخ بهره سپردهها و نرخ بهره تسهیلات نیز افزایش پیدا کند، تقاضا برای گرفتن تسهیلات از سوی مردم کاهش پیدا میکند و هرچه بانکها تسهیلات کمتری را پرداخت کنند خلق پول کمتری نیز اتفاق میافتد. بنابراین افزایش نرخ بهره از یک طرف باعث میشود که مردم تسهیلات کمتری درخواست کنند و بانکها از این جهت پول کمتری خلق کنند و از سوی دیگر، چون هزینه تامین ذخایر برای بانکها افزایش پیدا میکند این باعث میشود که ایجاد پول جدید محافظهکارانهتر انجام شود. بنابراین اولین و مهمترین تاثیر افزایش نرخ بهره این است که خلق پول بانکی کاهش پیدا کند و رشد نقدینگی امهال شود.
تاثیر دوم افزایش نرخ بهره به شرط اینکه نرخ سود سپردهها نیز افزایش پیدا کند، این است که تمایل مردم در شرایط فعلی برای نگهداری پول بالاتر میرود. در حال حاضر به دلیل انتظارات تورمی بالا و اینکه بازدهی هر دارایی غیر از ریال بالا رفته، مردم تمایلی به نگهداری ریال ندارند. بنابراین همه به این فکر هستند که چطور از ریال خلاصی پیدا کنند. زمانی که نرخ بهره سپردهها افزایش پیدا کند این تمایل که ریال به یک دارایی دیگری تبدیل شود کاهش پیدا میکند. زیرا این تصور به وجود میآید که اگر ریال خود را به کالایی تبدیل نکنند در شبکه بانکی کشور بازدهی خواهد داشت و کمتر احساس خسران و ضرر میکنند. در حالی که وقتی نرخ بهره بانکی پایین است و قیمت بقیه داراییها افزایش پیدا میکند کسی که ریال دارد احساس خسارت میکند، زیرا بازدهی که از دارایی ریال خود بهدست میآورد در مقایسه با افزایش قیمتی که در سایر کالاها اتفاق میافتد کمتر است. بنابراین زمانی که نرخ بهره بازار بینبانکی را افزایش دهند که این افزایش، سبب افزایش نرخ بهره سپردهها شود، تقاضا برای ریال را بالا میبرد و زمانی که تقاضا برای ریال افزایش پیدا کند سرعت گردش پول کمتر میشود و آثار تورمی که دیده میشود کاهش پیدا میکند. به طور خلاصه، یکی از دلایلی که در حال حاضر قیمتها افزایش پیدا میکند این است که مردم نمیخواهند ریال نگهداری کنند. بنابراین دومین تاثیری که نرخ بهره در اقتصاد خواهد داشت از این مسیر است.
سومین تاثیر افزایش نرخ بهره در اقتصاد، این است که اگر این افزایش منجر به افزایش نرخ بهره اوراق دولتی شود، میتواند به دولت کمک کند تا در شرایط فعلی اوراق را راحتتر بفروشد و جذابیت اوراق دولتی را بالاتر میبرد و دولت میتواند کسری بودجه خود را از طریق فروش اوراق تامین کند. یکی از دلایلی که فروش اوراق دولتی مورد استقبال قرار نگرفته پایین بودن نرخ بهره آن است. زمانی که نرخ بهره افزایش پیدا کند و این افزایش منجر به افزایش نرخ بهره دولتی شود موجب کاهش کسری بودجه دولت میشود. بنابراین افزایش نرخ بهره میتواند سه تاثیری را که بیان کردم در اقتصاد کشور داشته باشد.
سوال اصلی این است که کدام نرخ بهره باید افزایش یابد و باید معیار قرار گیرد؟
باید توجه داشت که نرخ بهره، شامل طیف وسیعی از نرخ بهرهها در اقتصاد است، مانند انتظارات نرخ بهره نرخ بهره بینبانکی که نرخ بهره مرجع است، بعد نرخ بهره سپرده و تسهیلات و در نهایت نرخ بهره اوراق، که همه این نرخها باید تحت تاثیر سیاست نرخ بهره بانک مرکزی تغییر پیدا کند. اگر بانک مرکزی تنها نرخ بهره بینبانکی را افزایش دهد اما به صورت دستوری جلوی افزایش نرخ بهره سپرده یا تسهیلات را بگیرد، این مکانیسم اثری نخواهد نداشت. از سوی دیگر اگر دولت نرخ بهره بالاتر برای اوراق دولتی را نپذیرد، بازهم اثری که نرخ بهره در اقتصاد داشته باشد بروز پیدا نمیکند. اگر بانک مرکزی نرخ بهره را در نظام بانکی افزایش و اجازه دهد که نرخ بهره در شبکه بانکی و بازار بدهی به صورت آزادانه و بدون دخالت دستوری تغییر کند، این سه اثری که بیان کردم در اقتصاد خواهد داشت. یعنی، اولاً رشد نقدینگی را کاهش میدهد، دوم تقاضا برای نگهداری ریال را افزایش میدهد و در نهایت امکان خرید اوراق دولتی از سوی مردم را افزایش میدهد که هر سه این موارد در شرایط فعلی میتواند به اقتصاد ما کمک کند.
به نظر میرسد مهمترین نگرانی از افزایش نرخ بهره این است که باعث رکود اقتصادی شود.
مساله رکود مساله مهمی است. اما مهم است بدانیم که تلقی از رکود چیست. در پست اینستاگرامی آقای همتی نکتهای بود که از آن تعجب کردم. در این پست اعلام شده که مشکل اصلی اقتصاد شوک عرضه است که این نکته درستی است. اما نمیدانم تلقی او از شوک عرضه چیست. شوک عرضه یعنی کاهش ظرفیت تولید در اقتصاد که به دلیل تحریمها بوده است. یعنی بنگاهها نمیتوانند به اندازهای که پیش از تحریمها تولید میکردند فعالیت کنند. زیرا تحریمها تامین مواد اولیه و واسطهای را برای آنها سخت کرده و از اینرو میزان ظرفیت تولید به دلیل تحریمها کاهش پیدا کرده است. بنابراین از این نظر که ظرفیت تولید در اقتصاد کشور کاهش پیدا کرده، سیاست مناسب با این وضعیت این است که تقاضای کل متناسب با کاهش ظرفیت کاهش پیدا کند. برای اینکه تقاضای کل کاهش پیدا کند باید سیاست انقباضی در پیش گرفته شود که به معنای افزایش نرخ بهره است. یعنی سطح تقاضای کل را در اقتصاد کاهش و متناسب با میزان عرضه در اقتصاد قرار میدهد. اما به نظر میرسد که رئیس بانک مرکزی به این نکته توجه ندارد.
یعنی مشکل کنونی اضافه تقاضای موجود در بازار است؟
برای روشنتر شدن موضوع مثالی میزنم. صنعت خودرو را در اقتصاد کشور در نظر بگیرید. چرا خودروسازها مجبور هستند که قرعهکشی کنند؟ چون تقاضا از عرضهای که خودروساز میتواند داشته باشد بیشتر است. بنابراین مشکل اصلی اقتصاد در حال حاضر انتظارات نرخ بهره این است که سطح تقاضای کل در اقتصاد افزایش پیدا کرده که یکی از دلایل آن پایین بودن نرخ بهره است. نرخ بهره پایین باعث شده همه ریال را به دارایی تبدیل کنند، در نتیجه تقاضا برای کالا و خدمات افزایش پیدا کرده است. این افزایش تقاضا آثار تورمی دارد. چون افزایش تقاضا در شرایطی که عرضه نمیتواند افزایش پیدا کند باعث افزایش قیمتها خواهد شد. بنابراین اگر منظور از رکود این است که تقاضا برای کالا و خدمات کاهش پیدا کند، هدفی است که باید سیاستگذار به دنبال آن باشد که تورم کاهش پیدا کند. اگر تقاضای کل را کاهش ندهید با تورم بالا مواجه خواهیم بود.
در صحبتها به افزایش نرخ سود بانکی که باعث کاهش رشد نقدینگی میشود اشاره کردید. اما برخی معتقدند بالا بودن نرخ سود سپرده در سالهای گذشته باعث رشد نقدینگی متناسب با نرخ سود بوده است. در سالهای گذشته که نرخ سود حدود 20 درصد بود، نقدینگی نیز همین اندازه رشد داشت.
برخی گزارهها در اقتصاد ما رواج پیدا کرده که نمیتوان گفت غلط است، اما از دقت کافی نیز برخوردار نیست. میدانیم که نرخ سود سپرده میتواند به عنوان خلق پول محسوب شود. یعنی بانکها نرخ سود سپرده را از محل خلق پول پرداخت کنند. اما به فرآیندی که در بانکها انتظارات نرخ بهره انجام میشود دقت کنید. زمانی که فردی وامی را از یک بانک دریافت میکند، در پایان ماه باید قسط را پرداخت کند. بانک نیز پس از اینکه کارمزد خود را برداشت، باید به سپردهگذاران نرخ بهرهای را پرداخت کند. اگر فرض کنیم همه دارایی که بانکها خریداری کردند نکول میشود و همه آنها با کاهش ارزش مواجه هستند، در این حالت سودی که بانکها پرداخت میکنند، فقط خلق پول است. اما به صورت منطقی و طبیعی بانکی که درآمد نداشته باشد، نرخ بهره سپردههای خود را به صورت منطقی نباید افزایش دهد. در مجموع این حرفی که گفته میشود اگر نرخ بهره سپرده را افزایش دهیم بانکها خلق پول میکنند بر این فرض استوار است که بانکها هیچ منبع درآمد دیگری ندارند و عمده تسهیلاتی که پرداخت کردهاند نکول میشود و داراییهایی که خریداری کردند با کاهش ارزش مواجه است و بانکها صرفاً با فرآیند خلق پول نرخ بهره سپردهها را پرداخت میکنند. این نگاه یک نگاه کاملاً بدبینانه به شرایط بانکهاست. ممکن است در اقتصاد چند بانک ناسالم وجود داشته باشد که در پرداخت تسهیلات دقت کافی نکرده و بخش زیادی از تسهیلات دادهشده آنها معوق میشود. یا داراییهای خوبی خریداری نکردهاند و درآمد چندانی ندارند. با این بانکها باید به صورت دیگری برخورد کرد. نرخ بهره بانکی یک متغیر مربوط به سیاستگذار پولی است. اینکه بانکها ناسالم عمل میکنند مشکل آن به نظارت بانکی و عدم رعایت مقررات احتیاطی بانکها برمیگردد. در این شرایط بانک مرکزی باید نظارت خود را تقویت کند. مساله اصلی در این ناترازیهایی که گفته میشود ضعف در نظارت بانک مرکزی است. اگر بانک مرکزی نظارت خود را تقویت نکند و بانکها مقررات احتیاطی را رعایت نکنند همه بانکها با مشکل مواجه میشوند و فرقی نمیکند که نرخ بهره بالا یا پایین باشد. بانکهایی که مدیریت دارایی و منابع خود را نمیتوانند به درستی انجام دهند، نرخ بهره پایین باشد، نیز با مشکل مواجه هستند. از اینرو این دو نباید باهم خلط شود. بانکها باید نسبت کفایت سرمایه درستی داشته باشند و مدیریت منابع و مصارف درستی را برنامهریزی کنند.
بنابراین به نظر میرسد چون بانک مرکزی نظارت دقیق ندارد برای اینکه مشکل بانکها را حل کند نرخ بهره را کاهش داده است و از سیاست پولی به جای اینکه برای کنترل تورم استفاده کند برای اصلاح ترازنامه بانکها استفاده میکند. اگر بانکی نمیتواند کار خود را درست انجام دهد باید جلوی آن بانک گرفته شود.
یعنی ارتباطی میان کاهش نرخ سود بانکی و رشد نقدینگی وجود ندارد؟
اگر کاهش نرخ بهره باعث کاهش رشد نقدینگی میشود، باید اثر آن در آمارهای بانک مرکزی دیده میشد. اما آمارها نشان میدهد با وجود کاهش نرخ بهره بانکی نهتنها رشد نقدینگی کاهش پیدا نکرده بلکه ضریب تکاثری پول نیز یک واحد افزایش داشته است. در واقع از دیماه سال گذشته که نرخ بهره کاهش پیدا کرده تاکنون ضریب فزاینده پولی نهتنها کاهش نداشته بلکه رشد هم داشته است. بنابراین به نظر میرسد پایین بودن نرخ بهره بانکی باعث رشد نقدینگی شده است. اگر ادعای آقای همتی درست باشد، باید از او سوال کرد که شما نرخ بهره را کاهش دادید، اضافه برداشت بانکها نیز کاهش پیدا کرده، حتی رشد پایه پولی نیز به گفته او کنترل شده است، پس رشد نقدینگی چرا کاهش نداشته است؟ پس حقایق موجود در نظام بانکی این ادعا را که اگر نرخ بهره را کاهش دهیم، رشد نقدینگی کاهش پیدا میکند، تایید نمیکند. دقت کنید که ضریب فزاینده بالا رفته که نشاندهنده پول خلقشده توسط بانکهاست. بنابراین بانکها بهرغم کاهش نرخ سود سپرده بانکی، در رشد نقدینگی اثر قابل توجهی داشتهاند.
البته این موضوع قابل درکی است و در همه جای دنیا رشد نقدینگی که بالا میرود، با ابزار نرخ سود آن را کنترل میکنند.
اتفاقاً در اقتصاد ما کاملاً برعکس انجام شده است. در ادبیات اقتصادی این موضوع ثابت شده است که زمانی که نرخ بهره پایین است، رشد نقدینگی افزایش پیدا میکند. این ادعا که کاهش نرخ بهره به کاهش رشد نقدینگی کمک میکند نادرست است. هم با تئوریهای خلق پول و هم با واقعیتی که در اقتصاد وجود دارد مغایرت دارد.
اینجا لازم است به آقای همتی گفته شود که نگاه کنید این سیاستی که به کار بردید تا نقدینگی کنترل شود، اما رشد نقدینگی در این فاصله که نرخ بهره کاهش پیدا کرده، افزایش داشته است. حداقل سیاستی که در واقع اتخاذ شده و مدعی هستید که این سیاست را برای این اتخاذ کردهاید که جلوی رشد نقدینگی را بگیرد مورد ارزیابی قرار دهید. حتماً مشاهده میکنید که خلق پول بانکها کمتر نشده است.
آیا میتوان نرخ سود سپرده را کم کرد اما نرخ سود بازار بینبانکی را افزایش داد؟
نرخ بهره در بازار بینبانکی نرخ بهره مرجع یا پایه است که در واقع نرخ بهره بسیار کوتاهمدت است و به آن نرخ بهره شبانه گفته میشود. سایر نرخ بهرهها از این نرخ بهره بینبانکی تبعیت میکند. بنابراین اگر نرخ بهره بازار بینبانکی افزایش پیدا کند اما نرخ بهره در بانکها یا در بازار بدهی تغییر نکند، جلوی مکانیسم انتقال گرفته شده است. نرخ بهره در بازار بینبانکی زمانی میتواند موثر باشد که اثر آن در کل اقتصاد توزیع شود. اگر نرخ بهره در بازار بینبانکی افزایش پیدا کند و به صورت دستوری جلوی نرخ بهره بانکی را بگیرید یا جلوی افزایش نرخ بهره در بازار بدهی را بگیرید این سیاست اثرگذار نخواهد بود. زمانی سیاست افزایش نرخ بهره در بازار بینبانکی اثر خواهد داشت که بتواند همه نرخهای بهره را در اقتصاد تحت تاثیر قرار دهد.
چگونه نرخ بهره بر بازار سهام اثرگذاری دارد؟
یک استاد دانشگاه در یادداشتی اختصاصی برای ایبِنا نوشت: دلواپسیهای اهالی بازار سرمایه از افزایش نرخ بهره و کاهش نرخ بین بانکی در این اواخر و تأثیر بیرمق آن بر بازار سهام میطلبد که به رابطه نرخ بهره و بازار سهام نیم نگاهی با بیانی ساده، اما نه سطحی، بیاندازیم.
به گزارش خبرنگار ایبِنا، در کشورهای صنعتی پیشرفته وقتی بانکهای مرکزی نرخ بهرهای را که بانکها بر مبنای آن به یکدیگر قرض میدهند یا از هم قرض میگیرند، آنهم برای مدت بسیار کوتاه به اصطلاح، "یک شبه" یا "شبانه" (Overnight)، هدفگذاری میکنند، این اقدام آنها موجی از آثار ملایم و کوچکی بر کل اقتصادهای آنان از جمله بر بازار سرمایه میگذارد.
• وقتی بانک مرکزی نرخ بهره را تغییر میدهد، این امر بر اقتصاد و بازارهای سرمایه و سهام اثرگذار است، زیرا برای افراد و کسبوکارها استقراض آنها را با هزینههای بیشتر یا کمتر روبرو میکند.
• اثرگذاری مزبور بر روی بازار سهام عموماً بلافاصله بروز و ظهور میکند، در حالیکه برای سایر بخشهای اقتصاد شاید تا یکسال هم طول بکشد که آثار آن در سطح وسیعی ظاهر شود.
• گرایش نرخهای بهره بالاتر آن است که بر سود و عایدی و قیمت سهام اثر گذاری منفی دارند (بجز بر بخش مالی).
• همچنین نرخهای بهره بالاتر ارزش گذاری آتی را تحت تأثیر قرار میدهد چرا که بر نرخ تنزیل بکار رفته بر جریان نقدی آتی اثرگذار است و آنرا بالاتر میبرد.
• برای محافظت خود در مقابل ریسک، سرمایهگذاران در تصمیمگیریها و انتخابهای خود به اوراق قرضه کوتاهمدتتر و یا داراییهای با عمر کوتاهتر توجه میکنند.
شناخت و درک رابطه بین نرخهای بهره (از جمله نرخ تنزیلی که بانک مرکزی برای استقراض بانکها از آن به عنوان یک ابزار سیاستی مهم در اعمال سیاست پولی خود بهکار میبرد) به سرمایه گذاران کمک میکند تا دریابند که چگونه تغییرات نرخهای بهره بر سرمایهگذاری آنها موثر است و لذا آنها را بیشتر و بهتر برای تصمیمگیریهای مالی آماده میسازد.
وقتی بانک مرکزی نرخ تنزیل خود را بالا میبرند، این امر هزینه استقراض کوتاه مدت نهادهای مالی را، معمولاً خیلی سریع، افزایش میدهد. این موضوع در عمل یک تأثیر ملایمی بر هزینههای کل سایر استقراضهای شرکتها و مصرفکنندگان یک اقتصاد و کشور میگذارد. از آنجا که هزینههای موسسات و نهادهای مالی (بانکها) بالا رفته، آنها هم که موسسات خیریه نیستند و لذا رفتار عقلایی خود را با حداکثر سازی سود خویش به نمایش میگذارند و نرخهای بهره مشتریان خود را بالا میبرند. در غرب، این افزایشها بر دو مورد یعنی بر کارتهای اعتباری و وام مسکن (Mortgage) که به نرخ بهره بسیار حساس هستند تأثیر سریع و معنیدار دارد. اثر افزایش نرخ بهره بخصوص در مورد گفته شده باعث میشود که مصرف کنندگان میزان پول مصرفی خود را کاهش دهند.
بههرحال، مصرف کنندگان مجبورند صورتحسابهای زندگی خود را بپردازند، هرچند آن صورتها گرانتر شده باشند، نتیجه آنکه "درآمد قابل تصرف" آنها پایین کشیده میشود. پیامد آن چیست؟ وقتی مصرفکنندگان پول کمتری در اختیار دارند، در سمت عرضه، یعنی کاهش درآمدها و سودهای کسبوکارها؛ بنابراین، با بالا رفتن نرخهای بهره، کسبوکارها و بنگاهها نه تنها با افزایش و بالا رفتن هزینه استقراض روبرو میشوند، بلکه از آن صد مرتبه بدتر با خطر آثار منفی و خسارت بار کاهش تقاضای مصرف کننده مواجه میشوند. هر دوی این دو عامل بر عایدی و سود بنگاهها و در نتیجه بر قیمت سهام آنها اثرات منفی خود را بهجا میگذارند.
وقتی اقتصادی از کسادی و بی رونقی و کم تحرکی در رنج است، بانکهای مرکزی نرخ بهره وجوه خود را کاهش میدهند تا انگیزه برای فعالیتهای مالی ایجاد کنند. کاهش نرخهای بهره یا سود عکس همان آثاری را دارند که در بالا در مورد افزایش آنها اشاره شد. سرمایه گذاران مثل اقتصاددانها نظرشان آن است که نرخهای بهره کمتر و پایینتر کاتالیزوری برای رشد است (هیچ گاه از شیمی نمره خوبی نگرفتم، ولی یادم مانده که کاتالیزور فقط موجب تسهیل فعل و انفعالات میشود) و به نفع قرضگیری انتظارات نرخ بهره و استقراض شخصی و شرکتها تمام میشود. این، به نوبه خود به افزایش سودها و استحکام، قدرتمندی و قوی شدن بنیه اقتصاد منجر میشود.
اینکه با نرخهای کمتر مردم احساس کنند که شاید بتوانند سرپناهی پس از سالها برای خود برپا کنند و یا نوجوانان خود را به کلاس تقویتی زبان بفرستند و در یک کلمه بیشتر خرج کنند را دست کم نگیریم. کسب و کارها و بنگاهها با نرخ ارزانتر بهره از بالا رفتن توان مالی خود برای تأمین مالی عملیات تولیدی و تجاری خود و بسط و توسعه کسب و کار خود لذت میبرند و این امر موجب افزایش سود و عایدی (earning) بالقوه آنها شده و به نوبه خود، باعث بالا رفتن قیمت سهام آنها میشود.
برندگان خاص نرخ بهره پایین وجوه بانک مرکزی بخشهایی از بازار سهام هستند که سود تقسیمی یا نقدی میپردازند. بهعلاوه، شرکتهای انتظارات نرخ بهره بزرگ، که از "جریانهای نقدی" (cash flows) با ثبات و ترازنامههای قوی برخوردارند از کاهش بدهیهای مالی ارزانتر شده بهوجود آمده برای آنها نفع بیشتری میبرند.
اگر فعالان بازار سرمایه و تحلیل گران آن ببینند که شرکتی رشد و یا سوددهیاش پایین آمده، خواه از طریق بالا رفتن هزینه بدهی و خواه از طریق کاهش درآمدهای آن، میزان تخمین و برآوردهای "جریانات نقدی" آینده و آتی برای آن شرکت افت خواهد کرد. (باید قول دهم درباره "جریان نقدی" بعداً بنویسم). "به شرط ثابت ماندن سایر عوامل و شرایط" (این ترجیعبند اقتصاددانان اقتصاد خرد است که میخواهند بگویند بر این رابطهای که گفتیم عوامل و شرایط دیگری نیز دخیل هستند)، با افت "جریان نقدی" شرکت قیمت سهام آن نیز کاهش مییابد. اگر قیمت سهام تعداد شرکتهای زیادی کاهش یابند، کل بازار و یا شاخصهای اصلی و عمده بازار که اکثر مردم آنها را نماینده کل بازار میدانند نیز افت خواهند کرد.
با کاهش انتظارات سرمایهگذاران از رشد و جریانات نقدی آتی شرکت، آنها از امیدشان به افزایش قیمت سهم آن شرکت کاسته شده و لذا در کسب مالکیت چنان سهمی یعنی خرید آن سهم رغبت نشان نمیدهند، یعنی آن سهم برای ایشان از مطلوبیت برخوردار نیست. از این بیشتر، وقتی سرمایهگذاران بازار سهام آن سهم را با سایر سرمایهگذاریها (بازارهای موازی انتظارات نرخ بهره بازار سهام) مقایسه کنند سهم مزبور را ریسکیتر میبینند.
با این همه، بعضی بخشهای اقتصاد از بالا رفتن نرخهای بهره نفع میبرند. مثال بارز نفع برندگان "صنعت مالی" کشور است. بانکها، کارگزاریها، شرکتهای بیمه نمونههایی هستند که با افزایش نرخ بهره عایدی آنها فزونی میگیرد، چرا که آنها از آن به بعد وام دهی و قرض دهی خود را با نرخ بیشتری انجام میدهند.
اثرات گفتار، کردار، پندار بانک مرکزی انتظارات نرخ بهره بر شکل دهی انتظارات برای مردم ما هنوز آنچنان که باید و شاید معلوم و روشن نیست و توقع از این همه کارشناس و نیروی انسانی خیلی بیشتر از اینهاست تا آثار سیاستها و بهکارگیری ابزارهای گوناگون بانک را برای مردم شفاف سازی کنند. برای مثال، کارشناسان بازار سرمایه سقوط چند ماهه بازار سهام کشورمان به افزایش نرخ بهره بین بانکی و سرایت آن به نرخ سپرده گذاری مردم مربوط میدانند و میگویند فعالان بازار به تغییرات آن نرخ حساسند، مطلب باید با بیان ساده، ولی عمیق موشکافی شود و بانک مرکزی در بعد ارتباطات سیاست پولی فعالتر باشد.
بههرحال، گروهی از صاحبنظران بازار سرمایه بر این باورند که بهطور واقعی و عملی در مقابل عکس العمل بازار سهام نسبت به تغییرات نرخ بهره هیچ اتفاق خاصی برای مصرف کنندگان و شرکتها لازم نیست رخ دهد. بالا و پایین رفتن نرخهای بهره بر ابعاد روانشناسی سرمایهگذاران اثرگذار است. وقتی بانک مرکزی اعلام میکند که مثلاً برای مبارزه با تورم میخواهد نرخ بهره را بالا ببرد، هم کسب و کارها و هم مصرف کنندگان مخارج و هزینههای خود را کاهش میدهند. این باعث میشود که عایدی و سود شرکتها و به تبع آن قیمتهای سهام افت کنند و همگان چشم انتظار ریزش و حتی سقوط بازار سهام باشند.
از طرف دیگر، وقتی بانک مرکزی اعلام کاهش نرخ میکند، فرض بر آناست که مصرف کنندگان و کسب و کارها مخارج و سرمایهگذاریهای خود را افزایش دهند که این امر باعث میشود قیمتهای سهام بالا رود.
اگر انتظارات مردم بهطور چشمگیر و معنیدار از اقدامات بانک مرکزی متفاوت باشد، این عکسالعملهای مردم یعنی مصرف کنندگان و کسب و کارها، که بهصورت تعمیم داده شده و متعارف گفته شد دیگر کاربری ندارند.
برای مثال، فرض کنید مقام پولی کشور با متولی و مسئول بازار سرمایه جلسه بگذارند و قرار بر کاهش a واحد درصد از نرخ بین بانکی و از آن انتظار رود، ولی پس از رسانهای شدن و اعلام آن معلوم شود، فقط نصف a از آن نرخ کاهش یافته، در عمل ممکن است این اخبار و انتظارات باعث و سبب ساز افت بازار سهام شوند، زیرا فرض کاهش a واحد درصد از قبل در قیمتهای بازار، بقول تحلیلگران بازار سرمایه، پیش خور شده است.
عامل مهم دیگر در عکس العمل بازار به تغییرات نرخ بهره آن است که در "سیکل تجاری" اقتصاد یعنی در چرخه رونق و رکود مشخص کنیم که اقتصاد ما در حال حاضر کجای آن قرار دارد.
در آغاز وهلهای که اقتصاد ضعیف شده، تقویت و بازپروری آن از طریق نرخهای بهره پایینتر نمیتواند یعنی توان کافی برای جبران مافات و خسارتهای فعالیتهای اقتصادی را ندارد و لذا ممکن است بازار سهام به ریزش خود ادامه دهد. برعکس، وقتی اقتصاد به سوی نقطه پایانی چرخه رونق خود است، وقتی بانک مرکزی نرخها را بالا میبرد، این امر سود برخی شرکتها را افزایش میدهد و اغلب بخشهای خاصی به حرکت رو به جلوی خود و وضع خوب ادامه میدهند، مثل سهام شرکتهای تکنولوژی و "سهام رشدی" (درباره "سهام رشدی" و "سهام ارزشی" قبلاً در یادداشتی اشاره کرده ام یک یادداشت مستقل لازم دارد.)
گرچه رابطه میان نرخهای بهره و بازار سهام کاملاً غیر مستقیم است، اما هر دو در جهت مخالف هم حرکت میکنند. بهعنوان یک قاعده سرانگشتی کلی و عمومی، وقتی بانک مرکزی نرخهای بهره را بهموقع و به اندازه کافی کاهش میدهد، این امر موجب میشود که بازار سهام بالا رود و برعکس وقتی بانک مرکزی نرخهای بهره را بالا میبرد این امر باعث میشود که بازار سهام افت کند. آنچه باید یادمان بماند آن است که هیچ تضمینی از اینکه عکسالعمل آتی بازار سهام در مقابل یک تغییر معین از نرخ بهره (مثلا ۱۸ صدم درصد) چگونه خواهد بود، وجود ندارد؛ لذا باید دقت شود که امر مهم "پیشنگری"های عقلی را در این بازار به "پیشگویی"های "عشقی" تقلیل ندهیم.
تحلیل دلار کانادا : تاثیر به سزای نفت در دلار کانادا
تحلیل هفتگی نماد معاملاتی دلار آمریکا در مقابل دلار کانادا: نماد USD/CAD روند نزولی دو هفته ی اخیر را در سه روز سود جبران کرد . افزایش تورم ایالات متحده و سیر نزولی بازار سهام، معاملات دلار را دچار نوسان کرده است . قیمت نفت سبک WTI پس از رسیدن به بالاترین سطح قیمتی در سه ماهه اخیر خود، در روز چهارشنبه، به دلیل ریسک کاهش رشد اقتصادی وارد روند انتظارات نرخ بهره نزولی شد.
نماد USD/CAD نیز به روند کلی دلار آمریکا ملحق شد زیرا تورم و ریسک بازار سهام در پی کند شدن رشد اقتصاد جهانی باعث شد تا روند نزولی جدیدی در بازار های غیر ریسکی و قیمت نفت ایجاد شود .
دلار کانادا 1.5% در طول هفته اخیر افزایش یافت و در ناحیه 1.2595 تثبیت شد و آخرین کندل در ناحیه 1.2780 بسته شد .
شاخص قیمت مصرف کننده آمریکا ( CPI ) روز جمعه در ماه می با 8.6 درصد در سال، بسیار بیشتر از پیش بینی 8.3 درصدی و بالاترین سطح چهار دهه اخیر بود .
چیزی که بیش از این رکورد جدید برای روانشناسی بازار مضر بود، بی اثر کردن بهبود اتفاق افتاده در این شاخص در ماه آوریل بود که از 8.5 درصد به 8.3 درصد نسبت به ماه مارس کاهش یافته بود . به انتظارات نرخ بهره جای افزایش قیمت ها، قیمت ها شتاب گرفتند .
سهام آمریکا با انتظارات افزایش نرخ بهره ضربه خورد . شاخص داو با کاهش 2.73 درصدی، به 31392.79 واحد رسید و اکنون 13.61 درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است .
شاخص کل S & P 500 با 116.96 واحد کاهش، به 3900.86 واحد رسید که 18.16 درصد کاهش نسبت به سال گذشته را نشان می دهد .
نرخ بازدهی اوراق خزانه داری در ایالات متحده و کانادا به طور همزمان افزایش یافت، همانطور که برای چندین ماه گذشته اتفاق افتاده بود .
جلسه هفته آینده فدرال رزرو کانون اصلی توجه بازارهای مالی است و در حالی که معاملات در بازار آتی اوراق خزانه داری همچنان به دنبال افزایش 50 واحدی نرخ بهره به میزان 76.8 درصد رشد داشته است، پیش بینی ها تا 90 درصد این اتفاق را بررسی کرده بودند .
قیمت وست تگزاس اینترمدیت ( WTI ) اساساً بدون تغییر بود، با 40 سنت کاهش از دوشنبه تا جمعه، 118.77 دلار به 118.37 دلار .
قرنطینه های جدید در شانگهای نگرانی را در مورد کندی اقتصاد چین زنده نگه داشته است .
با انتشار گزارش حقوق و دستمزد در روز جمعه و در واکنش به ارقام CPI ایالات متحده، داده های کانادا تأثیر کمی در بازار داشتند .
طبق گزارش های اولیه در ایالات متحده، نرخ بیکاری به بالاترین حد خود در 13 هفته گذشته رسید و نگرانی های اقتصادی در مورد بازار کار را افزایش داد .
چشم انداز تحلیل نماد USD/CAD
علیرغم نزدیک شدن به هفته چشمگیر، USD/CAD همچنان در محدوده 11 ماهه خود باقی مانده است . تفاوت های نرخ بهره که نماد USD/JPY را به بالاترین حد دو دهه اخیر رسانده و نماد EUR/USD را پایین آورده است، به طور قابل توجهی بر روی نماد USD/CAD تأثیر نداشته است . بانک مرکزی کانادا ( BoC ) و فدرال رزرو با افزایش متناوب نرخ بهره، سیاست ضد تورمی یکسانی را اجرا می کنند .
مجموعه دوم پیش بینی های اقتصادی فدرال رزرو که با تصمیم گیری در مورد افزایش نرخ بهره در روز چهارشنبه منتشر شد، بسته به میزان افزایش این نرخ، وجوه نقد فدرال رزرو در پایان سال با افزایش 1.9 درصدی نسبت به ماه مارس، می تواند نماد USD/CAD را تقویت کند .
تحلیل فارکس
در رقابت اقتصادی، ایالات متحده و کانادا در طول دوره بهبودی اقتصادی به تعادل رسیده اند و هیچ یک از آنها برتری بر دیگری در نرخ رشد اقتصادی نداشته اند .
تحلیل تکنیکال دلار کانادا
اندیکاتور MACD ( متوسط متحرک واگرایی همگرایی ) این هفته به خط سیگنال رسید، اما از آن عبور نکرده و سیگنال خرید را صادر نکرده است .
به همین ترتیب، حرکت صعودی شاخص قدرت نسبی و رسیدن خط این شاخص به بالاتر ناحیه 50 ، می تواند به عنوان یک سیگنال صعودی در نظر گرفته شود .
میانگین محدوده واقعی ( ATR ) پس از سه هفته کاهش، مقداری از روند کاهش خود را بازیابی کرد، اما بازگشت به محدوده های روزانه گسترده تر ماه گذشته را پیش بینی نمی کند .
روند صعودی قیمت در این هفته از هر چهار میانگین متحرک ( MA ) عبور کرد، بنابراین میانگین های 21 روزه و 50 روزه در نقطه 1.2725 یک ناحیه حمایتی و مقاومتی را تشکیل داده اند .
معاملات گسترده در نواحی 1.2500 و 1.2800 در طول سال گذشته خطوط حمایت و مقاومت فراوان و منظمی را بر جای گذاشته است که یک عامل اصلی در تثبیت به ظاهر دائمی USD/CAD است .
دیدگاه شما