تریگر ورود یا تریگر خروج؟


پرایس اکشن (Price Action) چیست؟

در بازار بورس استراتژی‌ها و روش‌های معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معامله‌گر تازه‌وارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی می‌تواند تعداد مهارت‌هایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوه‌های معامله‌گری است. در واقع یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین اشکال معامله‌ است که می‌توان یاد گرفت. اگر به تازگی معامله‌گری را آغاز کرده‌اید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن می‌تواند نقطه شروع فوق‌العاده‌ای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.

پرایس اکشن در بورس چیست؟

پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت‌ها و یکی از شیوه‌های معامله‌گری است که در آن از هیچ‌گونه اندیکاتور استفاده نمی‌شود و تمامی تحلیل‌ها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام می‌شوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها داده‌های قیمت مبنای تحلیل قرار می‌گیرند تا معامله‌گران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آن‌ها به درد تریدر نمی‌خورد و باعث سردرگمی آن می‌شود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمی‌شود.

در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­‌کند. البته بین پرایس اکشن و سایر روش‌های تحلیل تکنیکال نیز تفاوت‌هایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمت­‌های جاری و قیمت‌­های گذشته است. در حالی که سایر روش­‌های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمت‌­ها تأکید دارند.

پرایس اکشن به معامله‌گر چه می‌گوید؟

بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای داده‌های خام قیمتی عمل می‌کند که این داده‌ها در قالب‌های مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته می‌شوند.

اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معامله‌گران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب می‌آیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از داده‌هاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن داده‌ها ساخته شده‌اند. معامله‌گران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدوده‌های حمایت و مقاومت و پیش‌بینی شکست‌ها و تثبیت‌های قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.

خطوط حمایت و مقاومت

خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آن‌ها و زمانی که قیمت به حدود آن‌ها می‌رسد واکنش نشان می‌دهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا می‌کنند. در واقع خط حمایتی که شکسته می‌شود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل می‌شود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.

خطوط روند

خط روند همان خطوط اتصال کف‌ها با سقف‌ها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معامله‌گر نشان می‌دهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معامله‌گر با یافتن خطوط روند و شناسایی تریگر ورود یا تریگر خروج؟ روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص ‌کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.

الگوهای کندل استیک

الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایین‌ترین قیمت سهم نمایش داده می‌شود و کار را برای معامله‌گر ساده‌تر می‌کند.

در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونه‌های شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن‌ هستند و معامله‌گر با مشاهده آن‌ها می‌تواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معامله‌گر می‌تواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیش‌بینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، می‌توان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیش‌بینی کرد. پرایس اکشن در این الگو می‌گوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.

پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار می‌رسد. برای کاربری ساده‌تر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافه‌ای خالی باشد. در شروع کار معامله‌گر محدوده‌های مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد را تعیین می‌کند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.

کندل شناسی پرایس اکشن

کندل‌ شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب می‌آید. همه اطلاعاتی که می‌خواهیم در کندل‌ها و شرایط قرارگیری آن‌ها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معامله‌گر است و هر برخورد و دیدگاه معامله‌گر در بازار باعث تغییر موقعیت کندل‌ها می‌شود. کندل‌‌ها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیم‌بندی می‌شوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایین‌تر از قیمت باز شدن آن باشد.

کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندل‌هایی با بدنه کوتاه و سایه‌ای بلندتر نسبت به بدنه‌شان، به عنوان کندل ضعیف شناخته می‌شوند.

الگوهای پرایس اکشن

بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخ‌های قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.

الگوی نوار داخلی (inside bar)

الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایه‌ها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار می‌گیرد.

الگوی نوار پین

الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان می‌دهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.

الگوی تقلبی

الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر می‌رسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه‌ می‌یابد.

آموزش پرایس اکشن

همان‌طور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معامله‌گران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا می‌پردازند. آموزش پرایس سرفصل‌های مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصل‌های آن اشاره می‌کنیم:

  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
  • بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
  • بررسی کانال‌ها از منظر پرایس اکشن
  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
  • پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
  • تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندل‌ها
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها

با ثبت نام در کلاس‌های آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاری‌ها می‌تواند گزینه مناسبی برای این دست آموزش‌ها باشد.

مزایا و محدودیت‌های پرایس اکشن

در این نوع تحلیل نسبت به شیوه‌های دیگر معامله‌گری مزیت‌ها و محدودیت‌هایی وجود دارد. از جمله محدودیت‌های این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمی‌آیند و باید به برخی از آن‌ها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجه‌گیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آن‌ها ادامه روند نزولی را پیش‌بینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.

مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژی‌های پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آن‌ها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب می‌شود این است که خودکار کردن استراتژی‌های پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمی‌توان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیت‌ها به تایم فرمی که معامله‌گر استفاده می‌کند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیت‌هایی هم دارد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیت‌های اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
  2. پرایس اکشن رایگان است و معامله‌گران نیازی به نرم ‌افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به معامله‌گران ارائه دهد.
  3. سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
  4. پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما می‌توانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
  5. شما با استفاده از هر نرم‌ افزاری می‌توانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم ‌افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
  6. اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژی‌ها در بیشتر مواقع ورودها و خروج‌های مناسب‌تری در مقایسه با روش‌های مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.

با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معامله‌گر حرفه‌ای در هر بازاری بدل می‌کند.

نکات کلیدی پرایس اکشن

  • الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آن‌ها برای پیش‌بینی آینده استفاده می‌شود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه می‌شوند.
  • تحلیلگر پرایس اکشن برای پیش‌بینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمع‌ها توجه می‌کند.
  • بالا رفتن قیمت سهام به معامله‌گر پرایس اکشن می‌گوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معامله‌گر ارزیابی می‌کند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
  • در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی می‌توان تحلیل کرد.
  • یک معامله‌گر پرایس اکشن می‌تواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روش­‌های تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
  • در پرایس اکشن معامله­‌گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل می‌گیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل می­‌گیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود می‌آید که به سیگنال خرید و فروش منتهی می‌شود.
  • برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معامله‌گر پرایس اکشن باید از ترکیب شمع‌ها، الگوها و ستاپ­‌ها استفاده کند.
  • هنگامی که معامله‌گر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر می‌گویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق می‌شود که معامله‌گر تمامی گام‌های تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
  • به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شده‌است.)
  • نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک می‌کند و معمولاً سود بالقوه‌ای نیز به همراه دارد.

سخن آخر

معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معامله‌گر بر مبنای حرکت قیمت تصمیم‌گیری می‌کند. معامله‌گر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت می‌داند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیاده‌سازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز می‌تواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معامله‌گری بر اساس پرایس اکشن، تضمین‌کننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفه‌ای‌تری از معامله را پیش پای شما قرار می‌دهد.

ستاپ های پرایس اکشن لنس بگز

آموزش معامله‌گری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک می‌شود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.

در این راستا آقای لنس بگز گام‌هایی را برای بررسی گذشته بازار طبق پرایس اکشن تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظه‌ای شمع‌های حاضر، نسبت به تریگر ورود یا تریگر خروج؟ شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیش‌بینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.

با این روش می‌توان ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصت‌های معاملاتی کم‍خطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپ‌های معاملاتی می‌توان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.

واژه‌هاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپ‌های معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.

1- مقدمه

به منظور بررسی ستاپ‌های پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایت‌ها و مقاومت‌ها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست می‌آید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی می‌شود.

روندها در پرایس اکشن در یک دسته‌بندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیم‌بندی می‌شوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص می‌شود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی می‌کنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.

برای موفقیت دائم در معامله‌گری پرایس اکشن ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آن‌ها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.

2- فرصت‌های معاملاتی در پرایس اکشن

یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معامله‌گران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در می‌آورد. برای این منظور باید همسو با معامله‌گران موفق شد، معامله‌گرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ می‌کنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معامله‌گران راحت‌تر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود می‌آید.

لذا پرایس اکشن روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدوده‌ها و زمان‌هایی است که معامله‌گران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی می‌گیرند. موقیت‌هایی که آن‌ها متوجه می‌شوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات می‌شوند. لذا فرصت‌های اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معامله‌گران به دام افتاده به دست می‌آید.

هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معامله‌گری در جهت عکس آن است.

3- ستاپ‌های معاملاتی لنس بگز

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن با تریگر ورود یا تریگر خروج؟ شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معامله‌گران گرفتار به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

در ادامه انواع این ستاپ‌های معاملاتی را معرفی می‌کنیم:

1- ستاپ تست حمایت و مقاومت پرایس اکشن

2- ستاپ شکست ناموفق پرایس اکشن

3- ستاپ پولبک بعد از شکست پرایس اکشن

4- ستاپ پولبک ساده در روند پرایس اکشن

5- ستاپ پولبک پیچیده در رون پرایس اکشن

4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (تریگر ورود یا تریگر خروج؟ TST)

ستاپ حمایت و مقاومت پرایس اکشن در شرایطی ایجاد می‌شود که قیمت نمی‌تواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ می‌شوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت‌های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.

در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست می‌کند و حتی ممکن است اندکی به داخل آن‎ها نفوذ نماید تریگر ورود یا تریگر خروج؟ ولی از آن نمی‌تواند عبور کند.

معامله‌گران پرایس اکشنی که دیر هنگام وارد معامله شده‌اند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال می‌شود و حرکت در جهت عکس را تقویت می‌کند.

1 21

شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت

5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را می‌شکند اما نمی‌تواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز می‌گردد.

2 13

شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF در پرایس اکشن لنس بگز

در شکل بالا مشاهده می‌شود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور می‌کند، اما نمی‌تواند به صورت موفقیت‌آمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز می‌گردد. در این ستاپ تعدای از معامله‌گران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمی‌باشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان می‌دهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود، معامله‌گران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آن‌ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است و معامله گران پرایس اکشن باید در این امر، توانایی کسب کنند.

6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور می‌کند، در سمت جدید قیمت پذیرش می‌شود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل می‌گیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی می‌کنیم تا نشانه‌های ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود تریگر ورود یا تریگر خروج؟ به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍فروشی LWP فراهم باشد.

در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB پرایس اکشن لنس بگز ارائه شده است.

3 17

شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB

تعداد بسیاری از معامله‌گران، پرایس اکشن همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معامله‌گران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.

7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)

این ستاپ پرایس اکشن، ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های ساده(اصلاح) در مسیر روند می‌باشد.

در یک دسته‌بندی کلی پولبک‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف- پولبک‌های ساده BP

ب- پولبک‌های پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.

زمانی‌که انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، می‌توان با مشاهده ضعف در پولبک‌ها و اصلاح‌های موقت بازار به دنبال ستاپ‌های معاملاتی PB در پرایس اکشن لنس بگز بود.

یعنی ستاپ پولبک پرایس اکشن لنس بگز، یک ستاپ در راستای روند است.

4 10

شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB

مهم‌ترین نکته تحلیل پرایس اکشن و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. ما از این پولبک‌های ضعیف برای یافتن معامله‌گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنیم.

تحلیل کندل به کندل پرایس اکشن کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسان‌های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

5 11

شکل 5- توجه به کف و سقف نوسا‌ن‌های پیشین در پرایس اکشن

8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ می‌دهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

6 7

شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB پرایس اکشن لنس بگز ایجاد می‌نماید.

9- نتیجه‌گیری

در پرایس اکشن، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین می‌شود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت می‌کند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایت‌ها و مقاومت‌ها که گام‌های اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل می‌دهد.

با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات می‌توان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را در پرایس اکشن طراحی نمود.

تایم‌ فریم چیست؟ سود چند برابری با مولتی تایم فریم!

تایم فریم چیست

برای کسب سود مداوم در بازارهای مالی، معامله گران باید چگونگی تشخیص روند بازار را یاد بگیرند تا بر اساس آن، مولتی تایم فریم معامله کنند. جملات کلیشه‌ای زیادی هم در این زمینه وجود دارند و حتما تا‌به‌حال این موارد را شنیده‌اید که گفته می‌شود: «بر اساس روند معامله کنید»، «با روند بازار مبارزه نکنید» و «روند دوست شما است».

  • 1) تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
  • 2) انواع تایم فریم‌های مرسوم در نمودارهای قیمت
  • 3) تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
  • 4) عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
  • 5) چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
  • 6) استفاده از تایم فریم کوتاه‌مدت ممنوع!
  • 7) مولتی تایم فریم چیست؟
  • 8) بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
  • 9) ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
  • 10) کلام پایانی

اصلی‌ترین‌ سوالی که در این بخش برای شما ایجاد می‎‌شود، این است که اصولا یک روند چه‌قدر طول می‌کشد و چه‌زمانی برای ورود به بازار و خروج از آن مناسب است؟ آیا باید به‌محض مشاهده هر حرکت افزایشی یا کاهشی در نمودارهای قیمت اقدام به خرید و فروش کنیم؟!

حتما شما هم به‌عنوان یک معامله گر، در گفت‌وگوهای ذهنی خود با چنین مواردی رو‌به‌رو شده‌اید. این سوالات کاملا منطقی است و برای پاسخ به آن‌ها صرفا نمی‌توان به عبارات کلیشه‌ای سرمایه گذاری استناد کرد. اگر یک معامله گر تکنیکالی هستید، پیش از اینکه بخواهید با استفاده از ابزار تحلیل نموداری روند بازار را تشخیص دهید، باید تایم فریم Time Frame تحلیل و معاملات خود را تعیین کنید یا حتی در بعد حرفه‌ای‌تر، باید تایم فریم‌های چندگانه (مولتی تایم فریم) خود را مشخص کنید. پیش از شروع مطلب اصلی و برای درک بهتر اهمیت مبحث تایم فریم در تحلیل تکنیکال، به یک موقعیت فرضی توجه کنید.

شما نمـودار قیمت را مشاهده می‌کنید؛ در تایم فریم هفتگی (W1) یک حرکت صعودی می‌بینید. تایم فریم روزانه (D1) نشان می‌دهد که بازار در حال ثبت نقاط سقف و کف پایین‌تر (روند نزولی) است. نمودار یک تریگر ورود یا تریگر خروج؟ ساعته (H1) نیز حاکی از این است که قیمت توانی برای افزایش یا کاهش ندارد و بازار در وضعیت خنثی (رنج) است. در این شرایط شما چه تصمیمی می‌گیرید، خرید یا فروش؟!

برای پاسخ به این سوال و درک مفهوم تایم ‌فریم در ادامه مطلب همراه ما باشید.

تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟

نمودار قیمت بیتکوین

زمانی که به یک نمـودار قیمت نگاه می‌کنیم، دو بعد اصلی تشکیل دهنده نمودار شامل قیمت و زمان است؛ در واقع نمودارهای بازار سهام، داده‌های قیمت را بر حسب مولفه زمان برای ما نمایش می‌دهند. تایم‌ فریم یا دوره زمانی، یک مقیاس یا چهارچوب برای نمایش نوسانات قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. برای درک بهتر این مفهوم به یک مثال ساده توجه کنید.

در مقاله «انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال» بیان کردیم که نمودار کندل استیک، از شمع یا اصطلاحا کندل‌های قیمتی تشکیل شده است که هر کندل از چهار پارامتر شامل قیمت باز شدن (Open-O)، بسته شدن (Close-C)، بیشترین (High-H) و کمترین (Low-L) ایجاد می‌شود. حالا یک کندل 5 دقیقه‌ای که راس ساعت 12 در نمودار ایجاد شده را در نظر بگیرید؛ این کندل نشان‌دهنده نوسانات قیمت در بازه زمانی ابتدای 12:00 تا پایان 12:04 یعنی همان 5 دقیقه منحصربه‌فرد است. به‌طور مشابه، شما برای مشاهده نوسانات در سایر بازه‌های زمانی باید تایم فریم نمودار خود را عوض کنید تا به‌طور مثال، نوسانات قیمت در بازه یک ساعت اخیر تریگر ورود یا تریگر خروج؟ را مشاهده کنید.

انواع تایم فریم‌های مرسوم در نمودارهای قیمت

  • 1 دقیقه‌ای (M1)
  • 5 دقیقه‌ای (M5)
  • 15 دقیقه‌ای (M15)
  • 30 دقیقه‌ای (M30)
  • یک ساعته (H1)
  • چهار ساعته (H4)
  • روزانه (D1)
  • هفتگی (W1)
  • ماهیانه (MN)

به‌طور کلی، بسته به تایم فریم و داده‌های قیمتی نمودار، تعداد میله‌ها یا کندل‌هایی که در نمودار مشاهده می‎‌کنید متغیر خواهد بود. در مورد تایم فریم به این نکته توجه داشته باشید که تایم فریم‌های کوتاه‌مدت (مثلا نمودارهای دقیقه‌ای و ساعتی) معمولا فرصت‌های معاملاتی بیشتری ایجاد می‌کنند و به همان میزان، امکان خطا و نوسانات کاذب نموداری بیشتری هم دارند! به‌عبارت دیگر، نمودارهای قیمت با تایم‌ فریم کوچک‌تر سرعت نوسانات بیشتر و ثبات کمتری دارند، در نتیجه حین انتخاب تایم فریم باید به این نکته مهم توجه کنید.

تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار

روندهای قیمتی به 3 دسته کلی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم می‌شوند. بر همین اساس، معامله گران تکنیکالی هم باید افق سرمایه گذاری خود طبق همین فرمول مشخص کنند. در واقع شما باید بر اساس عواملی نظیر روحیات شخصی، سرمایه، زمان کاری و…، افق و سبک سرمایه گذاری خود را مشخص کنید. به بیان ساده، شما نمی‌توانید هم سرمایه گذار میان‌مدت و بلندمدت باشید و هم به‌واسطه معاملات دقیقه‌ای نوسان‌گیری کنید! برای درک بهتر این مفهوم به تصویر زیر توجه کنید.

3 تایم فریم مختلف از نمودار اتریوم

نمودار فوق مربوط به اتریوم است که به‌صورت همزمان و مقایسه‌ای، 3 تایم فریم شامل نمودار 1 دقیقه، 15 دقیقه و یک ساعته این ارز دیجیتال نمایش داده شده است. پر واضح است که از نظر روند، تطابق مشخص و قطعی بین 3 نمودار بالا وجود ندارد و در هر کدام از تایم‌ فریم‌ها، شرایط متفاوتی را مشاهده می‌کنیم. البته توجه داشته باشید که این یک قاعده قطعی نیست؛ اما باید بدانیم که شرایط و روند نمودار در هر تایم فریم می‌تواند متفاوت و یا شاید متناقض باشد. بنابراین توجه به Time Frame یکی از پیش‌نیازهای کلیدی تشخیص روند بازار است.

عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم

روحیات شخصی و سبک سرمایه گذاری

یکی از جذابیت‌های اصلی بازارهای مالی نظیر ارز دیجیتال، نوسانات و فراریت بالای این بازارها نسبت به رقبای سنتی‌شان است. همین موضوع سبب می‌شود که بسیاری با رویای نوسان‌گیری روزانه و کسب سودهای افسانه‌ای (و البته به‌صورت مداوم!) وارد این بازار شوند. اگر روحیات سرمایه گذاری شما بلندمدت است، باید تایم فریم‌های بزرگ را انتخاب کنید اما در غیر این صورت، تایم فریم‌های روزانه و بالاتر برای معاملات شما مناسب نخواهد بود.

ساختار روش و ابزار تحلیل

اگر بر اساس تحلیل فاندامنتال (بنیادی) ترید می‌کنید، مبحث تایم فریم برای شما موضوعیت چندانی ندارد و صرفا باید به افق سرمایه گذاری خود (که اغلب در این صورت بلندمدت است) توجه کنید؛ اما اگر تحلیلگر تکنیکال هستید، باید ابزار معاملاتی خود را در تایم فریم مورد نظر به‌صورت بک تست (تست استراتژی در گذشته بازار) و فوروارد تست (تست استراتژی در زمان حال که معمولا با استفاده از حساب تمرینی انجام می‌شود) ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا این تکنیک معاملاتی می‌تواند مثلا در نمودار 1 دقیقه کارایی داشته باشد یا خیر؟!

به‌عنوان مثال، ممکن است استفاده از سیستم تقاطع میانگین‌های متحرک در نمودار هفتگی سالانه صرفا چند سیگنال معاملاتی صادر کند و نیازمند صبر و سرمایه بالایی باشد اما همین سیستم، در Time Frameهای ساعتی یا دقیقه‌ای شرایط کاملا متفاوتی دارد.

مدیریت ریسک

فرآیند مدیریت ریسک در معامله گری بر اساس تحلیل تکنیکال، ارتباط مستقیمی با تایم فریم مورد استفاده شخص دارد. زمانی که شما از تایم فریم‌های بزرگ‌تر برای تحلیل و معامله استفاده می‌کنید، معمولا فاصله نقطه ورود تا نواحی حد ضرر و سود زیاد است و در صورتی که بازار بر خلاف موقعیت معاملاتی شما حرکت کند، متحمل زیان سنگینی می‌شوید! از طرف دیگر، امکان نرسیدن به حد سود تعیین شده نیز وجود دارد. البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که معامله گری در تایم‌ فریم‌های کوچک ممکن است منجر به بروز ضررهای متعدد شود و در هر دو صورت، توجه به مدیریت معامله و محافظت از سودها الزامی است.

چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟

برای انتخاب تایم فریم باید به 2 سوال اساسی پاسخ دهید:

  • در طول روز، چقدر زمان آزاد برای تحلیل و معامله گری دارید؟
  • مناسب‌ترین تایم فریم برای استراتژی معاملاتی شما کدام است؟

تایم فریم باید به‌طور کامل با روحیات و سبک معامله گری شما انطباق داشته باشد. برخی معامله گران یک نمودار 5 دقیقه‌ای پر نوسان با تعداد معاملات نسبتا بالا را ترجیح می‌دهند. در حالی‌که، برخی دیگر یک نمودار 30 دقیقه‌ای به نسبت کم نوسان که نویزهای نمودار 5 دقیقه‌ای را پوشش می‌دهد را مناسب‌تر می‌دانند. طرفداران Time Frameهای کوتاه‌مدت معتقدند که فرصت‌های معاملاتی بیشتری در این نمودارها وجود دارد و در نتیجه، می‌توان سود بیشتری به‌دست آورد! حتی برخی سرمایه گذاران موفق (با افق سرمایه گذاری بلندمدت) که سال‌ها است در بازارهای مالی فعالیت می‌کنند نیز گاها وسوسه می‌شوند تا به معاملات کوتاه‌مدت در نمودارهای دقیقه‌ای بپردازند؛ اما باید بدانیم که تایم فریم‌های کوچک همیشه و برای همه سودآور نیست!

به‌عنوان یک قاعده کلی، اگر تجربه بالایی در زمینه تحلیل تکنیکال و معامله گری ندارید، استفاده از نمودارهایی با تایم فریم‌های بزرگ‌تر یا اصطلاحا نمودارهای بلندمدتی برای شما بهتر است تا اسیر نوسانات کاذب و ناگهانی بازار نشوید.

استفاده از تایم فریم تریگر ورود یا تریگر خروج؟ کوتاه‌مدت ممنوع!

نمودار قیمت ارز دیجیتال

معامله گری در تایم فریم‌های کوچک و به قصد نوسان‌گیری تا حدودی سخت‌تر است زیرا شما زمان کمتری برای تصمیم‌گیری در مورد ناحیه ورود، حد ضرر، حد سود و حجم معامله دارید. همچنین در کنار این نوسانات سریع و کوچک، باید کارمزدهای معاملاتی را نیز در نظر داشته باشید؛ بنابراین یک موقعیت معاملاتی کوتاه‌مدت با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) کوچک‌تر در انتظار شما است. در نهایت این عوامل سبب می‌شوند که معاملات کوتاه‌مدتی در تایم فریم‌های کوچک، نسبت به معاملات بلندمدتی در تایم‌ فریم‌های بزرگ شرایط سخت‌تری داشته باشد.

علاوه بر موارد فوق، تغییرات قیمت در تایم فریم‌های کوچک به‌سرعت اتفاق می‌افتد و می‌تواند منجر به ایجاد یک تجربه دردناک همراه با ضرر سنگین شود؛ زیرا معامله گران در اغلب اوقات نمی‌توانند همگام با حرکات قیمت، خود را با شرایط جدید بازار وفق دهند!

مولتی تایم فریم چیست؟

تحلیل مولتی تایم فریم یا چند زمانی، شامل بررسی و تحلیل داده‌های قیمتی یک دارایی مثلا بیت کوین در چند تایم فریم نموداری است. به‌طور کلی، هیچ محدودیتی برای اینکه چند تایم فریم را چک کنید یا فرمول خاصی برای انتخاب تایم فریم‌های چندگانه وجود ندارد اما برخی اصول در این زمینه وجود دارند که در ادامه مطلب به آن‌ها اشاره می‌کنیم. هدف اصلی از تحلیل مولتی تایم فریم این است که در دام حرکات کاذب قیمت گرفتار نشویم و تسلط کاملی نسبت به وضعیت و روند کلی بازار داشته باشیم.

به‌عبارت دیگر، مولتی تایم فریم یک تکنیک معاملاتی است که با استفاده از آن بتوانیم اصطلاحا از بالا به پایین تحلیل کنیم؛ یعنی باید برای تشخیص روند بازار و بهترین نقاط ورود و خروج تایم فریم بالا را بررسی نماییم، سپس برای پیدا کردن سیگنال‌های (نشانه‌های) ورود از تایم فریم پایین استفاده کنیم.

بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟

استفاده از 3 تایم فریم مختلف در تدوین یک رویکرد معاملاتی مولتی تایم فریم، کاملا استاندارد و بهینه است؛ زیرا در این حالت داده‌های قیمتی به اندازه کافی در دسترس شما قرار می‌گیرد. برخی معامله گران از ترکیب 2 تایم فریم استفاده می‌کنند اما در این روش، احتملا تحلیل کاملی صورت نمی‌پذیرد چون اطلاعات نمودار را به‌طور کامل بررسی نکرده‌اید. در طرف مقابل، برخی افراد بیش از 3 تایم فریم را برای تحلیل بازار به‌کار می‌برند! توجه داشته باشید که در این روش باید اطلاعات زیادی را بررسی کنید و گاها ممکن است منجر به سردرگمی کامل شود.

اگر تصمیم دارید از تایم فریم‌های سه گانه استفاده کنید، بهتر است به قانون «یک چهارم» توجه کنید. شما باید در ابتدا یک Time Frame میانی مناسب انتخاب کنید تا بتوانید روند میان‌مدت بازار را به‌طور واضح در این مقیاس زمانی تشخیص دهید. در مرحله بعد باید یک تایم فریم کوچک‌تر برای تشخیص نقاط ورود و خروج که اصطلاحا تریگر نام دارد، انتخاب کنید. بنابراین شما باید تایم فریمی معادل یک چهارم مقیاس زمانی تایم میانی تعیین نمایید. به‌طور مثال، اگر تایم فریم میانی شما یک ساعته (60 دقیقه) است، تایم فریم تریگر شما باید 15 دقیقه‌ای باشد. تایم فریم بزرگ‌تر یعنی تایم تشخیص روند بلندمدت و نقاط چرخش احتمالی اصلی بازار را باید 4 برابر مقیاس زمانی تایم میانی در نظر بگیرید. یعنی در مثال قبلی، تایم فریم بزرگ‌تر باید نمودار 4 ساعته باشد.

همانطور که در مباحث قبلی اشاره نمودیم، توجه به روحیات و سبک استراتژی در انتخاب ترکیب دوره‌های زمانی ضروری است. حین انتخاب تایم فریم‌ها با خودتان صادق باشید و به رویکرد دیگران توجه نکنید زیرا روحیات و شرایط زندگی معامله گران به‌ندرت یکسان است؛ در واقع فرمول برنده دیگران لزوما برای شما هم موفقیت‌آمیز نیست!

ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران

تریگرمیانیساختار تایم فریم/ سبک معامله گری
H4D1W1Position trader (بلندمدت)
H1H4D1Swing trader (میان‌مدت)
M15H1H4Day trader (کوتاه‌‌مدت)
M1 یا M5M15H1Scalper (نوسان‌گیر)

کلام پایانی

با توجه به مطالب ذکر شده در این مقاله، متوجه می‌شویم که Time Frame یکی از مفاهیم پایه‌ای و مهم در تحلیل تکنیکال است. بدون آشنایی با این مفهوم و انتخاب تایم فریم یا تایم فریم‌های مورد نیاز، هرگز نباید اقدام به تحلیل و معامله کنیم.

در پایان امیدواریم این مقاله از داموندمگ نیز برای شما کاربردی و مفید واقع شود و با استفاده از مطالب فوق بتوانید معاملات پرسودی داشته باشید. مثل همیشه منتظر شنیدن نظرات شما در بخش کامنت‌ها هستیم. مطمئنا پیشنهادات شما، در ارائه محتوای آموزشی کاربردی و اثربخش به ما کمک می‌کند.

پرایس اکشن چیست؟؟

در بازارهای مالی استراتژی‌ها و روش‌های معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معامله‌گر تازه‌وارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی می‌تواند تعداد مهارت‌هایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوه‌های معامله‌گری است. در واقع یکی تریگر ورود یا تریگر خروج؟ از ساده‌ترین و مؤثرترین اشکال معامله‌ است که می‌توان یاد گرفت. اگر به تازگی معامله‌گری را آغاز کرده‌اید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن می‌تواند نقطه شروع فوق‌العاده‌ای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.

پرایس اکشن چیست؟

پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت‌ها و یکی از شیوه‌های معامله‌گری است که در آن از هیچ‌گونه اندیکاتور استفاده نمی‌شود و تمامی تحلیل‌ها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام می‌شوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها داده‌های قیمت مبنای تحلیل قرار می‌گیرند تا معامله‌گران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آن‌ها به درد تریدر نمی‌خورد و باعث سردرگمی آن می‌شود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمی‌شود.

در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­‌کند. البته بین پرایس اکشن و سایر روش‌های تحلیل تکنیکال نیز تفاوت‌هایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمت­‌های جاری و قیمت‌­های گذشته است. در حالی که سایر روش­‌های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمت‌­ها تأکید دارند.

پرایس اکشن به معامله‌گر چه می‌گوید؟

بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای داده‌های خام قیمتی عمل می‌کند که این داده‌ها در قالب‌های مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته می‌شوند.

اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معامله‌گران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب می‌آیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از داده‌هاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن داده‌ها ساخته شده‌اند. معامله‌گران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدوده‌های حمایت و مقاومت و پیش‌بینی شکست‌ها و تثبیت‌های قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.

  • خطوط حمایت و مقاومت

خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آن‌ها و زمانی که قیمت به حدود آن‌ها می‌رسد واکنش نشان می‌دهد. زمانی که این خطوط خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آن‌ها و زمانی که قیمت به حدود آن‌ها می‌رسد واکنش نشان می‌دهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا می‌کنند. در واقع خط حمایتی که شکسته می‌شود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل می‌شود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.

خط روند همان خطوط اتصال کف‌ها با سقف‌ها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معامله‌گر نشان می‌دهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معامله‌گر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص ‌کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.

الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایین‌ترین قیمت سهم نمایش داده می‌شود و کار را برای معامله‌گر ساده‌تر می‌کند.

در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونه‌های شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن‌ هستند و معامله‌گر با مشاهده آن‌ها می‌تواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معامله‌گر می‌تواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیش‌بینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، می‌توان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیش‌بینی کرد. پرایس اکشن در این الگو می‌گوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.

پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار می‌رسد. برای کاربری ساده‌تر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافه‌ای خالی باشد. در شروع کار معامله‌گر محدوده‌های مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد را تعیین می‌کند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.

کندل شناسی پرایس اکشن

کندل‌ شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب می‌آید. همه اطلاعاتی که می‌خواهیم در کندل‌ها و شرایط قرارگیری آن‌ها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معامله‌گر است و هر برخورد و دیدگاه معامله‌گر در بازار باعث تغییر موقعیت کندل‌ها می‌شود. کندل‌‌ها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیم‌بندی می‌شوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایین‌تر از قیمت باز شدن آن باشد.

کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندل‌هایی با بدنه کوتاه و سایه‌ای بلندتر نسبت به بدنه‌شان، به عنوان کندل ضعیف شناخته می‌شوند.

الگوهای پرایس اکشن

بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخ‌های قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.

الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایه‌ها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار می‌گیرد.

الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان می‌دهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.

الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر می‌رسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه‌ می‌یابد.

آموزش پرایس اکشن

همان‌طور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معامله‌گران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا می‌پردازند. آموزش پرایس سرفصل‌های مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصل‌های آن اشاره می‌کنیم:

  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
  • بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
  • بررسی کانال‌ها از منظر پرایس اکشن
  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
  • پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
  • تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندل‌ها
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها

با ثبت نام در کلاس‌های آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. (دوره پرایس اکشن چارت ریدینگ)

مزایا و محدودیت‌های پرایس اکشن

در این نوع تحلیل نسبت به شیوه‌های دیگر معامله‌گری مزیت‌ها و محدودیت‌هایی وجود دارد. از جمله محدودیت‌های این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمی‌آیند و باید به برخی از آن‌ها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجه‌گیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آن‌ها ادامه روند نزولی را پیش‌بینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.

مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژی‌های پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آن‌ها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب می‌شود این است که خودکار کردن استراتژی‌های پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمی‌توان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیت‌ها به تایم فرمی که معامله‌گر تریگر ورود یا تریگر خروج؟ استفاده می‌کند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیت‌هایی هم دارد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیت‌های اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
  2. پرایس اکشن رایگان است و معامله‌گران نیازی به نرم ‌افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به معامله‌گران ارائه دهد.
  3. سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
  4. پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما می‌توانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
  5. شما با استفاده از هر نرم‌ افزاری می‌توانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم ‌افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
  6. اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژی‌ها در بیشتر مواقع ورودها و خروج‌های مناسب‌تری در مقایسه با روش‌های مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.

با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معامله‌گر حرفه‌ای در هر بازاری بدل می‌کند.

سیستم معاملاتی

بازار جهانی فارکس با رشدی شگفت‌انگیز در حجم مبادلات ، تبدیل به پرحجم‌ترین بازار مالی جهان شده است به طوری که حجم معاملات روزانه بازار ارز آن در برخی روزها به ۱۰۰۰ میلیارد دلار می رسد.

حجم معاملات روزانه در فارکس

ورود و خروج این حجم پول باعث گردیده که این بازار پرریسک‌ترین و نقدشونده‌ترین بازار جهانی شود و به همان نسبت برای نوسانگیری در آن نیاز به برنامه ریزی و دیسیپلین یا انضباط کاریست.

موفقیت در بازار

اگر به بازار کسب و کار دقت کنیم ، همواره کارفرمایان وکارآفرینانی موفق هستند که در هر مرحله از بیزنس خود میدانند به دنبال چه هستند. این هدفمندی به قبل از شروع کار یا بیزینسشان برمیگردد و در طرح کسب و کار یا بیزنس پلنی که قبل از شروع داشته‌اند و بر اساس آن برنامه‌ریزی نموده‌اند .
در بازار جهانی نیز هدفمندی قبل معاملات ، از عوامل اصلی و ماندگار است .

سیستم معاملاتی ابزاری است که منجر به برنامه‌ریزی یا نوشتن تریدینگ پلن میگردد که همان بیزینس پلن بازار جهانی می باشد و مجموع قوانینی است که نقاط ورود و خروج به هر معامله‌ای را تعیین میکنند .

تریدینگ سیستم یک سیستم شخصی است و بر اساس شخصیت‌های متفاوت معامله‌گری و درصد میزان ریسک‌پذیری معامله‌گر می تواند قوانین متفاوتی داشته باشد .

سیستم معاملاتی
قوانین طراحی سیستم معاملاتی

سیستم معاملاتی را می توانیم بر اساس پارامترهای تحلیل تکنیکال قانون‌بندی کنیم یا بر اساس میزان سرمایه و همانطور که گفته شد این موارد بستگی به شخصیت‌ فرد دارد.
این قوانین باید بتواند نقطه‌ی ورود ،خروج و مدیریت ریسک هر معامله ای را به معامله‌گر بگوید و قالبی بسازد به نام تریدینگ پلن که شامل نقطه ورود ، خروج و مدیریت ریسک می باشد . در واقع تریدینگ پلن خلاصه ای از سیستم معاملاتی است.
وقتی به ۱۰% برندگان بازارهای سرمایه و مالی فکر میکنیم و دنبال عامل موفقیتشان میگردیم ، یکی از عوامل داشتن تریدینگ پلنی ست که بر اساس ویژگی‌های شخصی نوشته شده و در هر معامله رعایت میشود . در واقع یکی از عوامل اصلی داشتن تریدینگ پلن و انضباط رعایت آن است.

طراحی سیستم معاملاتی

طراحی یک سیستم معاملاتی ۳ مرحله‌ی کلی دارد:

۱٫تعیین شرط یا شرط‌هایی برای بررسی نمودار

مسلما نمیتوانیم تمام نمودارهای بازار را یکجا بررسی و کنیم و روی همه‌ی آن‌ها معامله کنیم , بنابراین باید شروطی را مشخص کنیم تا تا بر اساس آن , نمودارها را فیلتر کرده و صرفا نمودارهایی را بررسی کنیم که شرط اولیه‌ی مورد نظر ما را دارا میباشد.

مثال: فقط چارت‌هایی را بررسی میکنیم که در موج اصلاحی قرار دارند.

شرط اولیه‌ی سیستم معاملاتی

۲٫تایید یا تایید‌هایی که نشان دهد قیمت پتانسیل برگشت را دارد.

بعد از اینکه نمودار شرط اولیه‌ی مورد نظر ما را دارا بود , به دنبال محدوده‌هایی هستیم که جهت مورد نظر ما را تایید کند یعنی اگر به دنبال معامله در حمایت‌ها هستیم , ببینیم که قیمت در یک محدوده‌ی حمایتی مهم قرار گرفته و نشانه‌هایی از برگشت را دارد.

مثال: صرفا نمودارهایی را زیر نظر میگیریم که بر روی حمایت مهم قرار دارند , این حمایت میتواند از نوع کلاسیک , داینامیک یا فیبوناچی باشد.

تایید ورود سیستم معاملاتی

۳٫تریگر ورود

تریگر ورود باعث میشود که ورود زودهنگام زمانی یا قیمتی نداشته باشید و میتوان گفت تایید نهایی ورود به معامله میباشد.

تریگر میتواند شکست یک خط روند , یک سطح کلاسیک یا حتی شکست مووینگ‌اوریج یا سایر تایید‌های تغییر روند باشد.

مثال:در صورت شکست خط روند نزولی , وارد بازار میشویم.

تریگر ورود به معامله

یکی از سایت‌های مرجع بازار فارکس , وبسایت فارکس فکتوری میباشد که میتوانید اخبار و اطلاعات خوبی را از این وبسایت دریافت کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.