هنگامی که سناریو تحلیلی معاملهگر درست از آب در نمیآید (معاملهگر احتمال میدهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمیدهد و قیمت شروع به نزول میکند)، معاملهگر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدودهای است که مشخص میکند تحلیلگر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معاملهگر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد
آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال
برای موفقیت در بازارهای مالی مانند بازار بورس، یادگیری روشهای تحلیل بازار و تکنیکهای معاملهگری از اهمیت بالایی برخوردار است. از اصلیترین مهارتهایی که هر معاملهگر باید آن را بیاموزد میتوان به تابلوخوانی بورس، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال اشاره کرد و مراحل پیشرفتهتر آموزش بورس شامل آموزش نمودار شمعی و آموزش صفر تا صد پرایس اکشن میشوند. نمودار شمعی دارای انواع گوناگونی است که در تحلیل بازار سهام کاربرد فراوانی دارند. یکی از اندیکاتورهایی که تحلیلگران آن را هم در تحلیل تکنیکال و هم به عنوان تکمیلکننده نمودار شمعی میدانند، ایچیموکو نام دارد. این اندیکاتور با توجه به نتایج دقیق و کاملی که ارائه میدهد، به عنوان یک استراتژی معاملاتی شناخته میشود و کارشناسان بورسی بسیاری از این استراتژی در انجام معاملات خود بهره میبرند.
بنابراین در ادامه این مقاله قصد داریم به معرفی نمودار ایچی موکو، استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو و کاربرد بخشهای مختلف آن بپردازیم.
شکلگیری نمودار ایچیموکو
شکلگیری نمودار ایچیموکو به حدود سالهای 1930 میلادی باز میگردد. این نمودار با نام اصلی Ichimoku Cloud Chart توسط یک روزنامهنگار ژاپنی به اسم Goichi Hosoda طراحی شد. البته تکمیل و اصلاح نمودار ایچیموکو برای 30 سال به طول انجامید و سرانجام در 1960 به عنوان یک روش در اختیار عموم قرار گرفت.
در دهه 90 میلادی که انجام محاسبات مالی از طریق کامپیوتر گسترش یافت، اندیکاتور ایچیموکو مورد توجه تحلیلگران غربی قرار گرفت و با اعمال تغییراتی در آن، پس از مدتی به صورت گسترده در بازارهای مالی کاربرد یافت. امروزه نمودار ایچیموکو در بازارهای مالی با نامهای «چارت تعادلی» و «نمودار ابرها» هم شناسایی میشود. این نمودار یکی از دقیقترین روشها برای پیشبینی آینده سهام به شمار میآید که اغلب تحلیلگران تکنیکال از آن استفاده میکنند.
استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو
طراحی اولیه ایچیموکو بر این منوال بود که معاملهگر در یک نگاه بتواند دید خوبی نسبت به روند حرکت قیمتی و پیشبینی آینده سهم به دست آورد، اما با تغییراتی که به مرور در آن صورت گرفت تبدیل به یک استراتژی معاملاتی شد که میتواند به صورت مستقل هم مورد استفاده قرار بگیرد.
استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو در وهله اول به کاهش ریسک و سپس افزایش بازدهی تاکید دارد. استراتژی معاملاتی ایچیموکو در قالب یک اندیکاتور به کمک معاملهگران میآید که شما میتوانید با مطالعه مقاله “اندیکاتور چیست و چه کاربردی دارد” اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید. بنابراین برای یادگیری آن، آشنایی با روش تحلیلی تکنیکال الزامی است. به عبارت دیگر سیستم معاملاتی ایچیموکو تکمیل یافته نمودارهای شمعی اولیه است، اما از آن جایی که برای استفاده از آن باید با نمودارهای تکنیکالی آشنا بود، در حال حاضر به عنوان زیرمجموعه این روش تحلیلی آموزش داده میشود.
اجزای ایچیموکو
نمودار ایچیموکو از 4 بخش: تنکان – کیجون – کومو (سنکو A – سنکو B) و چیکو تشکیل شده است. این بخشها در کنار یکدیگر میتوانند نتایج دقیقی را در راستای تشخیص روند سهم، تشخیص قدرت روند جاری، کشف نقاط حمایت و مقاومت، به دست آوردن سیگنال ورود به سهم و خروج از آن، تشخیص نقاط برگشت قیمت و تعیین حد ضرر و آنالیز سهم در بازههای کوتاهمدت و بلندمدت حاصل کنند.
در تصویر زیر نمونهای از بخشهای نمودار ایچیموکو را مشاهده میکنیم. در ادامه هر یک از این بخشها در سیستم معاملاتی ایچی موکو توضیح داده خواهند شد.
تنکان در نمودار ایچیموکو
تنکان (Tenkan) در نمودار ایچیموکو که به آن تنکانسن (Tenkan Sen) هم میگویند، اولین بخش در تصویر بالا است. تنکان در حقیقت یک خط تبدیل است که با میانگین گرفتن بیشترین قیمت بالای کندال استیک و کمترین قیمت پایین کندال استیک 9 دوره اخیر به دست میآید:
2 ÷ (کمترین قیمت پایین کندال استیک 9 دوره اخیر + بیشترین قیمت بالای کندال استیک 9 دوره اخیر) = تنکان
بیشترین قیمت بالای کندال استیک یعنی زمانی که عرضه بیشتر از تقاضا است و کمترین قیمت پایین یعنی زمانی که تقاضا از عرضه پیشی میگیرد. نتیجه محاسبه میانگین تنکان، یک قیمت تعادلی را اختیار شما میگذارد و در نمودار در قالب خط تبدیل شناسایی میشود.
افرادی که با نمودارهای تحلیل تکنیکال آشنا هستند، خطوطی مشابه تنکان در نمودار ایچیموکو را به شکل میانگین متحرک نمایی (EMA) و میانگین متحرک ساده (SMA) مشاهده کردهاند. اما دقت کنید که EMA و SMA نوسانات کمتری را در نمودار تجربه میکنند، بنابراین دقت آنها نسبت به تنکان کمتر است.
کیجون در نمودار ایچیموکو
کیجون (Kijun) دومین بخش در نمودار ایچیموکو است که به آن کیجون سن (Kijun Sen) میگویند. کیجون از محاسبه میانگین بالاترین و پایینترین قیمت 26 دوره قبل بدست میآید:
2 ÷ (بالاترین قیمت ۲۶ دوره قبل + پایینترین اجزای نمودار تکنیکال قیمت ۲۶ دوره قبل) = کیجون
کیجون در نمودار ایچیموکو به عنوان خط پایه شناسایی میشود. بنابراین اگر قیمتها در بالای کیجون قرار بگیرند، روند صعودی است و اگر قیمتها در پایین خط پایه باشند، روند نزولی خواهد بود. پس میتوان کیجون را قیمت تعادل یا نقطه برابری عرضه و تضای سهم هم به حساب آورد. دقت کنید که کیجون هم مانند تنکان از دقت بالایی برخوردار است و نتایجی که کیجون در نمودار ایچیموکو نشان میدهد با تاخیر در EMA و SMA بروز میکنند.
کومو در نمودار ایچیموکو
کومو مهمترین قسمت استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو است و در نمودار ایچیموکو از دو بخش سنکو A و سنکو B تشکیل میشود.
سنکو A: از میانگین نتایج تنکان و کیجون بدست میآید و برای پیشبینی 26 روز آینده سهم کاربرد دارد. به عبارتی اگر تنکان و کیجون را با یکدیگر جمع و بر عدد 2 تقسیم کنیم، سنکو A مربوط به 26 روز آینده سهم مد نظر را خواهیم داشت.
2 ÷ (کیجون + تنکان) = سنکو A
سنکو B: از میانگین بیشترین نقطه بالا و کمترین نقطه پایین 52 روز گذشته بدست میآید و 26 روز آینده سهم مدنظر را پیشبینی میکند.
2 ÷ (بیشترین نقطه بالا + کمترین نقطه پایین) = سنکو B
در واقع عدد 52 در این فرمول مثل یک حلقه است و برای درک بهتر آن میتوانید از تصویر زیر کمک بگیرید.
بنابراین سنکو B که امروز به دست میآوریم، حاصل 26 روز قبل سهم و پیشبینی 26 روز آینده آن است. حال اگر خط سنکو B روند صعودی داشته باشد قیمت سهم در آینده بیشتر و اگر روند نزولی داشته باشد، قیمت سهم در آینده کمتر خواهد شد.
همواره یکی از خطوط سنکو A یا سنکو B بالاتر قرار دارد و به عبارتی یک فاصله میان این دو سنکو وجود دارد که آن را ابر کومو مینامیم. ابر کومو دقیقا همان جایی است که در استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو بسیار مهم شناسایی میشود. چرا که:
- اگر قیمت حال حاضر سهم بالای ابر کومو باشد، روند آن را صعودی در نظر میگیریم.
- اگر قیمت حال حاضر سهم پایین ابر کومو باشد، روند آن را نزولی در نظر میگیریم.
- اگر قیمت حال حاضر سهم در میانه ابر کومو باشد، روند را با ثبات و بدون تغییر در نظر میگیریم.
چیکو در نمودار ایچیموکو
چیکو (Chikou) یا چیکوسن (Chikou Sen) آخرین بخش در نمودار ایچیموکو است. چیکو در لغت به معنای دره کم عمق و در نمودار به معنای خط با تاخیر است. چیکو قیمت فعلی بازگشته از 26 دوره گذشته را نمایش میدهد و در واقع میتوان از قیمت 26 روز قبل به عنوان نقطه حمایت یا مقاومت استفاده کرد.
از چیکو در نمودار ایچیموکو به عنوان تاییدیه برای پیشبینی صورت گرفته هم استفاده میشود. به این صورت که اگر چیکو پایینتر از قیمت 26 روز قبل باشد، روند نزولی و اگر چیکو بالاتر از قیمت 26 روز قبل باشد، روند صعودی است. حال این نتیجه را باید با نتایج پیشبینی حاصل از بخشهای دیگر نمودار مقایسه کرد. منطبق بودن این نتایج دلیل دیگر بر دقت استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو است.
نکات استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو
ایچیموکو یکی از دقیقترین روشها برای انجام معاملات در بازار بورس است، اما نکاتی در استفاده از استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو وجود دارد که باید قبل از انجام معامله آنها را در نظر گرفت:
- یکی از عقایدی که در تحلیل تکنیکال بر آن تاکید میشود، حافظه بازار است. حال هر چقدر تعداد معاملهگران سهمی بیشتر باشد، حافظه آن قویتر و هر چقدر تعداد معاملهگران سهم کمتر باشد، حافظه بازار ضعیفتر خواهد بود. در استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو هم نتایج از تکرار الگوها حاصل میشود. بنابراین از این استراتژی برای سهام پر حجم و دارای حافظه قوی استفاده کنید. به عبارتی وقتی در گذشته الگوی قوی برای سهمی تشکیل نشده باشد، چطور میتوان تکرار آنها را پیشبینی کرد الگوی قبلی باید قدرتمند باشد تا مجددا تکرار شود. پس از استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو برای پیشبینی آینده سهام کمحجم استفاده نکنید.
- یکی از دورههای آموزشی بورس، روانشناسی بازار بورس نام دارد. دانشی که در این دوره به دست میآید در استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو نیز کاربرد دارد. وقتی اکثریت سرمایهگذاران روند صعودی یا نزولی در یک سهم را پیشبینی کنند، تصمیمات آنها در راستای همان پیشبینی است و این موضوع به خوبی در نمودار ایچیموکو قابل مشاهده خواهد بود. پس زمانی که با این مورد در نمودار مواجه شدید، در روند صعودی هر کاهش قیمتی را فرصتی برای خرید و در روند نزولی هر افزایش قیمتی را فرصتی برای فروش در نظر بگیرید. دقت کنید که اگر خلاف آن چه نمودار از رفتار سرمایهگذاران به شما نشان میدهد عمل کنید، متحمل ضرر در آن سهم خواهید شد.
- زمان برداشت سود در استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو اهمیت بالایی دارد. مثلا زمانی که قیمت در ناحیهای بالاتر از تنکان بسته میشود، شما میتوانید بخشی از سود را برداشت کنید. در ادامه قیمت یا به روند صعودی ادامه میدهد و در بالای کیجون بسته میشود یا نزولی شده و در پایین تنکان بسته خواهد شد. اگر روند همچنان صعودی بود میتوانید از خرید سهم صرف نظر کنید و مابقی آن را به فروش برسانید. اگر روند نزولی شد تا زمان رسیدن قیمت بسته شدن به بالاتر از تنکان صبر کنید. پس از رسیدن به این بخش نیمی از سود را برداشت و نیم دیگر به عنوان حد ضرر در بالای کیجون در نظر بگیرید.
سخن آخر
استراتژی معاملاتی به سبک ایچیموکو یکی از پیچیدهترین روشهایی است که تحلیلگران بازار بورس از آن استفاده میکنند اما دقیق بودن نتایج، سودی که از این پیشبینی برای معاملهگر حاصل میشود و کنترل ریسک در آن، باعث محبوبیت هر چی بیشتر ایچی موکو شده است. استراتژی معاملاتی ایچیموکو علاوه بر دقت، از گستردگی فراوانی برخوردار است، چنان چه در بازارهای بینالمللی مانند فارکس هم به کار برده میشود و بزرگترین تحلیلگران تاییدیه محاسبات خود در دیگر روشها را از طریق رسم نمودار ایچیموکو به دست میآورند.
منظور از کندل استیکها در تحلیل تکنیکال چیست؟
در این مطلب قصد داریم به یکی از مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال یعنی کندل استیکها بپردازیم.
به گزارش بازرگانی خبرگزاری مهر، برای فعالیت در بازار بورس، یادگیری روشهای تحلیل بازار و مهارتهای معاملهگری اهمیت زیادی دارد. خواندن نقشه بازار، رسم نمودارهای تحلیلی مانند: نمودار خطی، میلهای و کندل استیکها، روانشناسی بازار و شناخت رفتار معاملهگران نمونه این مهارتها هستند. در این مطلب قصد داریم به یکی مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال یعنی کندل استیکها بپردازیم. منظور از کندل استیکها در تحلیل تکنیکال چیست؟ چند نوع کندل داریم و کندلها چه چیزی را بیان میکنند؟
کندل استیک در تحلیل تکنیکال چیست؟
برای اینکه بدانیم کندل استیک در تحلیل تکنیکال چیست، باید ابتدا مفهوم آن را درک کنیم. کندل به معنای شمع و کندل استیک به معنای شمعدان است. نمودار کندل استیک از تعدادی شمع یا کندل تشکیل میشود که «شکل کندلها»، «نحوه قرارگیری هر کندل» و «تعداد کندل با شکلهای مشابه» یک الگو را تشکیل میدهند. معاملهگر با مشاهده این الگو، شرایط بازار را درک میکند و با توجه به آن در رابطه با سهم مد نظر تصمیم میگیرد. مثلا اینکه در سهم باقی بماند، آن را بفروشد یا اینکه بهترین زمان برای خرید سهم چه وقتی است.
رسم نمودار کندل استیک
همانطور که ذکر شد کندل استیکها در تحلیل تکنیکال آموزش داده میشوند، بنابراین برای رسم نمودار کندل استیک باید از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده شود. برای این منظور کافی است که معاملهگر سهم و بازه زمانی مدنظر (مثلا یک هفته یا یک ماه) را انتخاب کند. نمودار کندل استیک با درج تاریخ برای او نمایش خواهد یافت. در این نمودار ممکن است یک یا چند الگو ظاهر شوند و کاربر با تشخیص الگوها، به پیشبینی آینده سهم میپردازد. در تصویر زیر نمونهای از نمودار کندل استیک را مشاهده میکنید.
اجزای کندل استیک
تا این لحظه باید منظور از کندل استیکها در تحلیل تکنیکال و شکل ظاهری آنها در نمودار را درک کرده باشید. حال میخواهیم با اجزای کندل استیک آشنا شویم. در تصویر زیر دو نمودار کندل استیک را مشاهده میکنید که اجزای آنها مانند هم اما رنگشان متفاوت است.
در نمودارهای کندل استیک رنگ سفید یا سبز به معنای بالاتر بودن قیمت بسته شدن و کمتر بودن قیمت باز شدن و در واقع نشاندهنده روند صعوری سهم است. برعکس این حالت یعنی کمتر بودن قیمت بسته شدن و بالاتر بودن قیمت باز شدن به معنای روند نزولی سهم است که با رنگ قرمز یا مشکی نمایش مییابد.
معرفی اجزای کندل استیک
قبل از معرفی اجزای کندل استیک، به این موضوع دقت داشته باشید، که هر جزو ممکن است بنا به شکل الگو و شرایط بازار، با اندازهای متفاوت (مثلا بده خیلی بزرگ یا کوچک) رسم شود یا اجزای نمودار تکنیکال کندلی بدون برخی از اجزا (مثلا بدون سایه یا بدنه) نمایش یابد.
اجزای کندل استیک به شرح زیر است:
بدنه: بخش اصلی کندل استیکها در تحلیل تکنیکال است که بزرگ بودن آن در نمودار، قدرتمند بودن معاملهگران سهم را نشان میدهد.
سایهها: بعد از اینکه سهمی باز و معاملات آن آغاز میشود، این خرید و فروش برای مدتی ادامه دارد که با سایهها در نمودار کندل استیک نمایش مییابد. مثلا بار دیگر به کندل سفید نگاه کنید، در این کندل بلندتر بودن سایه بالا، به معنای بیشتر بودن قدرت خریداران در ابتدای بازه زمانی و قدرت یافتن فروشندگان در انتهای بازه زمانی است.
بالاترین قیمت و پایینترین قیمت: همانطور که از نامشان پیداست، بیشترین و کمترین قیمتی که سهم در بازه زمانی انتخابی تجربه کرده است را نشان میدهد.
قیمت باز شدن و قیمت بسته شدن: اولین و آخرین قیمت در بازه زمانی انتخابی را نمایش میدهد.
الگوهای کندل استیکها در تحلیل تکنیکال
الگوهای کندل استیکها در تحلیل تکنیکال به دو گروه «ساده» و «پیچیده» تقسیم میشوند. همچنین یک الگو یا به صورت اصلی خود در نمودار نمایش مییابد یا تغییراتی در آن صورت میگیرد و به عنوان زیرمجموعه الگوی اصلی ظاهر میشود. در ادامه برخی از الگوهای کندل استیکها در تحلیل تکنیکال نام برده میشود.
ماروبزو، دوجی ( دوجی پایه بلند، دوجی سنگ قبر، دوجی سنجاقک )، چکش و چکش معکوس، هارامی، ستاره صبحگاهی، ستاره عصرگاهی، پوشاننده صعودی، پوشاننده ابر تیره، رسوخگر، هامر و هامر معکوس.
یادگیری کندل استیکها در تحلیل تکنیکال
یادگیری کندل استیکها در تحلیل تکنیکال چنان حائز اهمیت است که یک دوره مجزا برای آن برگزار میشود. به عبارت دیگر اگرچه کندل استیکها به عنوان بخشی از تحلیل تکنیکال شناسایی میشوند، اما به دلیل گسترگی، اهمیت زیاد و کاربرد بالا نمیتوان تنها به عنوان یک زیرمجموعه به آنها اشاره کرد و تسلط بر رسم نمودار، تشخیص و خواندن الگوهای کندل استیک، نیازمند یک دوره مجزا است. اما موضوعی که در این بین اهمیت دارد، ترتیب یادگیری است. یعنی معاملهگر برای بهرهگیری از نمودارهای کندل استیک، باید ابتدا به درک خوبی از تحلیل تکنیکال رسیده باشد. البته این موضوع در رابطه با تمام دورههای آموزش بورس صدق میکند و همواره بهترین روش یادگیری، گذراندن دورهها به ترتیب است.
دورههای آموزش بورس آگاه
برای شرکت در کلاسهای آموزش بورس آگاه، انتخاب یک مرجع معتبر اهمیت زیادی دارد. در همین راستا کارگزاری آگاه دورههای متنوع و کاملی را برای یادگیری تمام مهارتهای بورسی و معاملهگری، در همه سطوح و به صورت حضوری و مجازی برگزار میکند.
لیست دورههای آموزش بورس آگاه به شرح زیر است:
۱- سطح مقدماتی
مبانی سرمایهگذاری موفق در بورس
تابلوخوانی و تکنیکهای معاملاتی سایت tsetmc
۲- سطح متوسط
تحلیل تکنیکال مقدماتی
تحلیل بنیادی کاربردی
فیلترنویسی در دیدهبان بازار
استراتژی معاملاتی بر مبنای ACD
مدیریت سرمایه و طراحی سیستمهای معاملاتی
تحلیل تکنیکال پیشرفته
۳- سطح پیشرفته
روانشناسی بازار با نمودار شمعی
۴- آتی کالا
برای یادگیری نحوه استفاده از کندل استیکها، لازم است در دورههای تحلیل تکنیکال شرکت کنید و از دانش و تخصص بهترین مدرسان بازار سرمایه بهرهمند شوید. در پایان این دوره نیز از سوی کارگزاری آگاه، مدرک معتبر دریافت خواهید کرد. پیشنهاد میکنیم مسیر آموزشی آگاه را از سطح مبتدی تا پیشرفته دنبال کنید تا در نهایت، دانش جامعی در زمینه بورس به دست آورید.
سخن آخر
برای به کار بردن هر روشی، درک مفهوم آن اولین قدم است. در این مطلب متوجه شدیم که منظور از کندل استیکها در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد. حال میتوانیم با شرکت در دورههای آموزشی، دانش خود را ارتقا بخشیم و به عنوان یک معاملهگر حرفهای در بازار بورس سرمایهگذاری کنیم.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردهایی دارد؟
پایه اساسی تحلیل تکنیکال بررسی دقیق رفتار قیمت سهام است که در نتیجه رفتار عموم معاملهگران شکل میگیرد. برخلاف تحلیلگر بنیادی که تلاش میکند ارزش ذاتی سهام شرکتها را بر مبنای دادههای بنیادی از قبیل مقدار فروش و حاشیه سود و غیره برآورد کند، تحلیلگر تکنیکال به دنبال آن است که حجم معاملات و روند قیمت سهام شرکت را زیر ذرهبین بگذارد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال به این منظور توسعه داده شدهاند که تحلیلگر بتواند تاثیرات فرایند عرضه و تقاضا را روی قیمت سهام به دقت بررسی کند. معمولا از این تحلیل برای یافتن سیگنالهای معاملاتی در بازههای زمانی کوتاه استفاده میشود، اما این امکان هم وجود دارد که از ابزارهای این روش تحلیلی برای مقایسه عملکرد یک شرکت با کلیت صنعتی که در آن فعالیت دارد و نیز با عملکرد کلی بازار استفاده شود.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکالی که تحلیلگران امروزی میشناسند و به کار میبرند، نخستین بار از طرف شخصی به نام چارلز داو در اواخر قرن نوزدهم معرفی شد. چارلز داو روزنامهنگار و کارآفرین هم بود و نشریه معروف «والاستریت ژورنال» را هم او پایهگذاری کرده است. همچنین او با همکاری ادوارد جونز شاخص صنعتی داو جونز را معرفی کرد. از آن به بعد کارشناسان و تحلیلگران دیگری از قبیل ویلیام همیلتون، ادسون گلد و جان مگی کمک کردند تا پایههای اصلی این روش تحلیلی شکل بگیرد. در حال حاضر و بعد از گذشت چندین دهه تحقیق و بررسی، صدها الگوی تحلیلی و روش سیگنالیابی به بدنه تحلیل تکنیکال راه یافته است.
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که روند معاملات و نوسانهای قیمت در گذشته، میتواند شاخص مناسبی برای تخمین قیمت در آینده باشد. تحلیلگران حرفهای معمولا این روش تحلیلی را در کنار روشهای تحلیلی دیگر به کار میگیرند. اما از آنجا که یادگیری مقدمات تحلیل تکنیکال به نسبت سادهتر از فراگیری تحلیل بنیادی است، بسیاری از معاملهگران خرد فقط بر این نوع تحلیل تکیه دارند و تلاش میکنند با استفاده از سیگنالهای تحلیل تکنیکال، روند قیمت را در کوتاهمدت تخمین بزنند و با ورود و خروج سریع به سهام یک شرکت، درآمد کسب کنند.اجزای نمودار تکنیکال اجزای نمودار تکنیکال
پیشفرضهای اساسی تحلیل تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال روی هم رفته ۳ پیشفرض اساسی را برای روش تحلیلی خودشان میپذیرند:
۱. همه چیز در قیمت لحاظ شده است
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه اخبار و مولفههای تاثیرگذار، از وضعیت بنیادی شرکت گرفته تا مولفههای موثر بر اقتصاد کلان و روانشناسی و احساسات معاملهگران، در قیمت منعکس شده است. این فرضیه را میتوان بهنوعی با نظریه «بازار کارا» مقایسه کرد که میگوید اطلاعات جدید با سرعت بالا بر بازار تاثیر میگذارد و قیمتها با توجه به این دادهها تعدیل میشوند. آنچه باقی میماند روند عرضه و تقاضا است که روند حرکت قیمت را در آینده تعیین میکند.
۲. قیمت در قالب یک روند مشخص تغییر میکند
تحلیلگران تکنیکال قبول دارند که حتی تغییرات قیمت در بازار، حتی اگر تصادفی به نظر برسد، در قالب یک روند مشخص انجام میگیرد. به زبان سادهتر، قیمت سهام یک شرکت بیشتر احتمال دارد که روند (نزولی یا صعودی) قبلی خود را ادامه بدهد. بیشتر استراتژیهای معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال استوارند بر مبنای این فرض طراحی شدهاند.
تحلیلگران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز میکنند. در حال حاضر نرمافزارها و سایتهای متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را بهراحتی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان میگذارند. همین موضوع باعث میشود تحلیلگران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند
۳. تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند
تحلیلگران تکنیکال معتقدند تاریخ تکرار میشود. طبیعت تکرارشونده نواسانهای قیمت را هم معمولا به برآیند روانشناسی معاملهگران و فعالان بازار نسبت میدهند که بر اساس احساساتی انسانی از قبیل ترس و طمع و هیجان شکل میگیرد. تحلیلگران تکنیکال با مطالعه دقیق الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت سهام تلاش میکنند این احساسات را تحلیل کنند تا درک بهتری نسبت به تحرکات قیمت داشته باشند. اگرچه بیش از یک قرن است که صاحبنظران تحلیل تکنیکال سبکهای تحلیلی مختلفی را توسعه دادهاند و به کار گرفتهاند، اما این اعتقاد وجود دارد که همه این روشها در اصل یک چیزند، چرا که مبنای آنها الگوهای تکرارشونده در رفتار قیمتها است.
انواع تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم، از معرفی تحلیل تکنیکال بیش از یک قرن میگذرد و در این مدت معاملهگران و تحلیلگران بزرگ روشهای تحلیل را شاخوبرگ دادهاند و در قالب کتابها و مقالههایی که نوشتهاند، ابزارها و روشهای متعددی برای این نوع تحلیل معرفی کردهاند. در اینجا بعضی از معروفترین و پرکاربردترین روشهای تحلیل تکنیکال را بهاجمال مرور میکنیم.
تحلیل تکنیکال کلاسیک
بیشتر اوقات منظور از تحلیل تکنیکال کلاسیک، اصول و مقدمات روش تحلیل است. معرفی انواع نمودار قیمت (نمودار میلهای، نمودار خطی و نمودار شمعی)، مفهوم حمایت و مقاومت، خط روند، کانالکشی، میانگینهای متحرک و غیره همگی از پایهایترین مفاهیم تحلیل تکنیکال هستند. علاوه بر این، انواع اندیکاتور (مکدی، آراسآی، استوک آراسای و غیره) در این روش تحلیلی به کار گرفته میشود.
ابزارها و روشهایی که با عنوان تحلیل تکنیکال کلاسیک شناخته میشوند بهنوعی پیشنیاز درک و یادگیری سایر روشهای تحلیل تکنیکال به شمار میآیند. البته این روش تحلیلی هم به نوبه خود روش کاملی است و میشود بر اساس آن استراتژیهای مختلف معاملاتی تعریف کرد، اما بهمرور زمان در کنار این روشهای اولیه، روشها و ابزارهای پیچیدهتری هم توسعه داده شدهاند که هر کدام فلسفه خاص خودش را دارد.
پرایس اکشن
روش پرایس اکشن (یا تحرکات قیمت) را شاید بتوان در دسته تحلیل تکنیکال کلاسیک جا داد، اما معاملهگرانی که از این روش تحلیلی استفاده میکنند در سالهای اخیر کوشیدهاند روش تحلیلی خودشان را یک روش تحلیل تکنیکال مستقل معرفی کنند. روی هم رفته تحلیلگران پرایس اکشن تلاش میکنند تمام توجه خودشان را به خود قیمت معطوف کنند و تا جایی که میتوانند از روشها و ابزارهای پیچیده دور بمانند. این روش تحلیلی تاکید بسیار کمی روی اندیکاتورها دارد و بیش از همه از الگوهای شمعی ژاپنی و خط روندهای ساده استفاده میکنند.
روش ایچیموکو
روش ایچیموکو یکی از روشهای تحلیل تکنیکال است که روزنامهنگار و تحلیلگری ژاپنی به نام هوسودا گوئیچی توسعه داده است. این روش تحلیلی در واقع روشی تکمیلی برای تحلیل نمودارهای شمعی است که علاوه بر بعد قیمت، بعد زمان را هم در نظر میگیرد. ایچیموکو را با اصطلاح «نمودار ابری» هم میشناسند و اگر نمودارهای مبتنی بر این روش تحلیلی را دیده باشید، حتما چشمتان به ابرهای ایچیموکو آشناست!
نظریه امواج الیوت
رالف نلسون الیوت در دهه ۱۹۳۰ نظریهای را معرفی کرد که تا امروز هم کاربرد دارد. اساس نظریه الیوت شباهت زیادی به نظریه چارلز داو دارد، اما شهرت الیوت بیش از همه به خاطر معرفی الگوی امواج حرکتی قیمتها است. الیوت در بررسیهایش متوجه شد که قیمتها در یک روند صعودی بلندمدت، ابتدا در قالب یک روند صعودی پنجموجی حرکت میکنند و پس از رسیدن به اوج، در قالب یک روند اصلاحی سهموجی تعدیل میشوند.
در دهههای اخیر، تحلیلگران و معاملهگران زیادی سراغ نظریه امواج الیوت رفتهاند و کتابهای متعددی در این زمینه نوشتهاند و کوشیدهاند با ارائه مثالهای متعدد، روش تحلیلی الیوت را بیش از پیش توسعه بدهند.
روش تحلیلی نئوویو
روش تحلیل نئوویو در واقع یکی از روشهایی است که بر مبنای تحلیل تکنیکال امواج الیوت توسعه یافته است. این روش تحلیلی را شخصی به نام گلن نیلی پایهگذاری کرده است و کوشیده است قواعدی را وضع کند که تا تحلیلگر بتواند با اتکا به این قواعد، تا جای ممکن با مشکلات و ضعفهای روش تحلیل الیوت مواجه نشود.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
بعضی از منتقدان تحلیل تکنیکال میگویند تاریخ دقیقا به همان شکلی که سابقا رخ داده تکرار نمیشود. بنابراین مطالعه روند قیمتها در گذشته فایده مشخصی ندارد و میشود از آن صرف نظر کرد. عده دیگری از منتقدان معتقدند که اگرچه تحلیل تکنیکال در مواردی درست کار میکند، اما فقط به این دلیل است که تحلیل تکنیکال نوعی پیشبینی خودمحققکننده است؛ یعنی اینکه پیشبینیهای این روش تحلیلی باعث میشوند این پیشبینیها در نهایت محقق شوند.
مثلا وقتی تعداد زیادی از معاملهگران با استفاده از روشهای تحلیل تکنیکال به این نتیجه میرسند که در قیمت مشخصی اقدام به فروش سهامشان بکنند، سهام شرکت پس از رسیدن به این قیمت با عرضه شدید همراه میشود و در نتیجه قیمت سهامش افت میکند و به این ترتیب پیشبینی تحلیلگران محقق میشود. وقتی هم که قیمت شروع به نزول میکند، ممکن است بقیه معاملهگران هم از ترس ریزش بیشتر قیمتها، اقدام به فروش سهامشان بکنند و به این ترتیب فشار فروش مضاعفی روی سهم شکل بگیرد.
با این حال، تحلیلگران بنیادی میگویند اگر قیمت سهام شرکت زیر ارزش ذاتی باشد، این نوسانها و هیجانات کوتاهمدت تاثیری روی روند بلندمدت سهام ندارد و قیمت سهام در نهایت به سمت ارزش ذاتی میل خواهد کرد.
معایب و مزایای تحلیل تکنیکال
هر ابزاری اگر درست و بهجا استفاده شود میتواند مفید باشد، ولی اگر کسی بدون دانش و مهارت کافی سراغ آن ابزار برود ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. تحلیل تکنیکال هم از این نظر تفاوتی با ابزارهای دیگر ندارد. پس بهتر است هنگام استفاده از این ابزار با معایب و مزایای آن بهخوبی آشنا باشیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
یادگیری آسان: ایده کلی، مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال بهنسبت سادهاند و تقریبا هر کسی که به عالم معاملهگری علاقهمند باشد میتواند با صرف مدتزمانی کوتاه، در این زمینه به دانش و مهارت کافی دست پیدا کند.
توجه: فرایند تحلیل با فرایند معامله بسیار متفاوت است. ممکن است شخصی بهسرعت به ابزارهای تکنیکال مسلط شود و بتواند بهخوبی استراتژیهای معاملاتی را توضیح بدهد، اما نتواند معاملات خوبی در بازار سرمایه داشته باشد. معاملهگری مهارتی است که فقط از راه کسب مهارت تحلیل تکنیکال به دست نمیآید.
تعیین محدودههای مناسب برای خریدوفروش: استراتژیهای معاملاتی که بر مبنای تحلیل تکنیکال طراحی میشوند، از آنجا که به مفهوم ریسک به ریوارد (یا نسبت ریسک به بازده انتظاری) توجه دقیق دارند، میتوانند محدودههای مناسب قیمتی برای خرید یا فروش یک سهم را بهدقت مشخص کنند.
سرعت بالا در فرایند تحلیل: تحلیلگران تکنیکال توجهی به اخبار و وضعیت بنیادی سهام شرکت ندارند و فقط روی نمودار قیمت تمرکز میکنند. در حال حاضر نرمافزارها و سایتهای متعددی وجود دارد که روند تاریخی قیمت سهام را بهراحتی در اختیار تحلیلگران قرار میدهند و ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال را در اختیارشان میگذارند. همین موضوع باعث میشود تحلیلگران تکنیکال بتوانند با صرف کمترین زمان ممکن روند قیمت سهام مورد نظرشان را تحلیل کنند.
هنگامی که سناریو تحلیلی معاملهگر درست از آب در نمیآید (معاملهگر احتمال میدهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمیدهد و قیمت شروع به نزول میکند)، معاملهگر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدودهای است که مشخص میکند تحلیلگر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معاملهگر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد
معایب تحلیل تکنیکال
عدم توجه به ارزش ذاتی: بسیاری اوقات آنچه که توجه خریداران را به سهام یک شرکت جلب میکند ارزش ذاتی آن شرکت است، ولی تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به این موضوع ندارد. در واقع ممکن است سهام شرکتی مدتها بالاتر از ارزش ذاتی خود معامله شود، ولی از نظر تحلیل تکنیکال، قیمت سهام آن شرکت مناسب خرید تشخیص داده شود. در چنین حالتی، خرید سهام آن شرکت ممکن است ریسک بالایی داشته باشد و احتمال افت قیمت بسیار زیاد باشد.
بیتوجهی به مفهوم سرمایهگذاری: معاملهگرانی که صرفا به روشهای تکنیکال تکیه دارند، شاید هیچ توجهی به مفهوم سرمایهگذاری و سهامداری نداشته باشند. سرمایهگذاران بلندمدت در تلاشند سراغ شرکتهایی بروند که در طول زمان، ارزش ذاتیشان بالا میرود و در نتیجه قیمت سهامشان هم در بازار افزایش مییابد. این سرمایهگذاران توجهی به نوسانهای کوتاهمدت بازار سهام ندارند و سعی میکنند در بازههای زمانی بلندمدت سودهای دلچسب کسب کنند. مشخص است که این سرمایهگذاران از آنجا که میدانند روی چه کسبوکاری سرمایهگذاری کردهاند، استرس و نگرانی از آینده سهامشان ندارند. اما تحلیلگران تکنیکال ممکن است بیش از اندازه روی تحرکات کوتاهمدت قیمت توجه کنند و از توجه به تصویر کلی غافل شوند. طبیعی است که در چنین حالتی، کوچکترین نوسان بازار میتواند باعث ایجاد فشار روانی برای معاملهگر شود.
مشکل حد ضرر در بازار بورس ایران: یکی از مهمترین نکاتی که در استراتژیهای معاملاتی مبتنی بر تحلیل تکنیکال در نظر گرفته میشود «حد ضرر» است. به زبان ساده، هنگامی که سناریو تحلیلی معاملهگر درست از آب در نمیآید (معاملهگر احتمال میدهد قیمت افزایش پیدا کند، اما به هر دلیلی این اتفاق رخ نمیدهد و قیمت شروع به نزول میکند)، معاملهگر باید با حداقل زیان از معامله خارج شود. حد ضرر محدودهای است که مشخص میکند تحلیلگر خطا کرده است و اگر قیمت به این ناحیه برسد، معاملهگر باید سهامش را بفروشد. اما در بازار بورس ایران، به دلیل تشکیل صف خرید و صف فروش، گاهی ممکن است امکان فروش و خروج فوری از معامله وجود نداشته باشد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
وقتی بحث تحلیل بازارها در میان باشد، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکریاند که به دو انتهای یک طیف تعلق دارند. از هر دوی این روشها برای تحلیل و بررسی و پیشبینی روند آینده بازارها استفاده میشود و مانند هر استراتژی سرمایهگذاری یا معاملاتی، هر دوی این روشهای تحلیلی طرفداران و مخالفان خودشان را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای برآورد ارزش ذاتی سهام یک شرکت است. تحلیل بنیادی تلاش میکند همه چیز را از اقتصاد کلان و وضعیت صنایع مختلف گرفته تا وضعیت مالی و شیوههای مدیریتی یک شرکت، به دقت بررسی کند. مطالعه دقیق مواردی از قبیل سود خالص، هزینهها، داراییها و بدهیهای یک شرکت از اجزای جداییناپذیر تحلیل بنیادی است.
در طرف دیگر طیف تحلیلگران تکنیکال نشستهاند که میگویند قیمت یک سهام و حجم معاملات آن سهام تنها ورودیهای تحلیل هستند و به اطلاعات دیگر نیازی وجود ندارد. آنها میگویند همه دادههای بنیادی در قیمت انعکاس یافته و بنابراین لازم نیست این دادهها را بررسی کنیم. تحلیلگران تکنیکال کاری به ارزش ذاتی سهام ندارند، بلکه تلاش میکنند با تحلیل نمودار قیمت سهام و شناسایی الگوها و روندها، تخمین بزنند که قیمت سهام در آینده چه تغییراتی خواهد داشت.
نکته: بیشتر ابزارهای تحلیل تکنیکال را میتوان برای هر چیزی که در هر بازاری معامله میشود به کار برد. از قیمت طلا و دلار در بازار ایران گرفته تا قیمت سهام و اختیار فروش و نرخ برابری ارزها در بازار فارکس و قیمت رمزارزها. میشود گفت به همین دلیل است که بسیاری از تازهکارها اول از همه سراغ این روش تحلیلی میروند؛ روش تحلیلی که از ابزارهای آن میشود در بازارهای مختلف استفاده کرد. اما معاملهگران و سرمایهگذاران حرفهای بهندرت خودشان را به تحلیل تکنیکال محدود میکنند و تلاششان این است که این روش تحلیلی را در کنار روشهای دیگر به کار بگیرند.
اندیکاتور «استوکاستیک» در تحلیل تکنیکال
«استوکاستیک» یکی از اندیکاتورهای رویکرد تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است که اواخر دهه ۱۹۵۰ توسط یک سرمایهگذار و تریدر آمریکایی به نام «جورج لین» توسعه داده شد و امروزه تبدیل به یکی از پرکاربردترین ابزارها برای تحلیل بازارها توسط معاملهگران شده است.
«استوکاستیک» در واقع اندازهگیری رابطهی بین قیمت یک ورقه بهادار و یک دامنه قیمتی است. یعنی این اندیکاتور یک قیمت مشخص در یک جلسه معاملاتی را نسبت به بالاترین و پایینترین قیمت در یک بازه زمانی را اندازهگیری میکند و جایگاه این قیمت را تعیین میکند و به همین دلیل اندیکاتور استوکاستیک معمولا از حجم و قیمت سهم تبعیت نمیکند.
استوکاستیک امروزه بسیار محبوب است و یکی از دلایل محبوبیت آن استفاده آسان از آن و درجه نسبتا بالای دقت در تعیین موقعیتهای خرید و فروش است.
یکی از مهمترین کاربردهای اندیکاتور استوکاستیک تعیین نقاط بیشخرید (Overbought) و بیشفروش (Oversold) است. در واقع فلسفه ایجاد و توسعه اندیکاتور استوکاستیک این است که به ما بگوید روند چه زمانی نقاط اشباع خود میرسد و به همین دلیل معمولا از آن برای تعیین نقاط برگشت روند استفاده میشود. همچنین در موجهای بزرگ استفاده از این اندیکاتور برای مشخص کردن نقاط انتهایی موجهای کوچک نیز کاربرد دارد.
اجزای استوکاستیک
اندیکاتور «استوکاستیک» دارای دو جزء بسیار مهم است: خط %K و خط %D. خط %K مکان یک قیمت مشخص نسبت به بالاترین و پایینترین قیمت در ۱۴ روز اخیر (در اندیکاتور استوکاستیک معمولا از دوره استاندارد ۱۴ برای محاسبه استفاده میشود) را نشان میدهد. معمولا از خط %K به عنوان «استوکاستیک سریع» و از خط %D به عنوان «استوکاستیک کند» یاد میکنند. فرمول %K به شرح زیر است:
خط %D نیز از مووینگ اَوریج ساده ۳ روزه خط %K به دست میآید.
نحوهی کارکرد استوکاستیک
استوکاستیک در بازه بین صفر تا ۱۰۰ نوسان میکند و منطقه تعادلی آن بین ۲۰ تا ۸۰ است. معمولا ناحیهی بالای ۸۰ ناحیه بیشخرید و ناحیه زیر ۲۰ دامنه بیشفروش در نظر گرفته میشود. در صورتی که نمودار استوکاستیک در دامنه بالای ۸۰ قرار بگیرد از آن تحت عنوان محدوده بیشخرید نام برده میشود و در صورتی که این نمودار به ناحیه زیر ۲۰ برود در محدوده بیشفروش قرار گرفته است.
این دو ناحیه مورد نظر نواحی مهمی در تحلیل هستند چرا که احتمال بازگشت روند در این نواحی وجود دارد اما این بدین معنا نیست که برگشت روند قطعی است. در روندهای پرقدرت احتمال اینکه منطقه بیشخرید و بیشفروش ادامهدار باشد زیاد است لذا این نمودار در تعیین نقاط برگشت روند قطعیت ندارد و این نکته بسیار مهمی در استفاده از این اندیکاتور است. تریدر تنها میتواند «احتمال» برگشت روند را در این نقاط مهم مشخص کند.
سیگنالدهی استوکاستیک
سیگنالدهی استوکاستیک نیز در صورت آشنا بودن با این اندیکاتور نسبتا ساده است. هرگاه هر دو خط در منطقه زیر ۲۰ قرار بگیرند و %K از پایین به بالا خط %D را قطع کند سیگنال خرید صادر شده است که نشانه برگشت روند و افزایش تقاضا در بازار است. در این حالت احتمال بازگشت خریداران به بازار وجود دارد که میتوانند بر بازار حاکم شوند. اما زمانی که استوکاستیک در منطقه بالای ۸۰ قرار دارد هرگاه خط %K از بالا به پایین خط %D را قطع کند نشاندهنده انتهای روند صعودی و اعلام سیگنال فروش است. این حالت احتمال بازگشت فروشندگان به بازار را نشان میدهد.
نقطه ضعف استوکاستیک
یکی از مهمترین نقاط ضعف اندیکاتور استوکاستیک این است که ممکن است به کرات سیگنال اشتباه معاملاتی را صادر کند. یعنی گاهی اوقات استوکاستیک سیگنال خرید یا فروش را صادر میکند اما روند قیمت از آن تبعیت نمیکند در نتیجه سناریو با شکست مواجه میشود. این اتفاق ممکن است بارها رخ بدهد و یک معاملهگر حرفهای معمولا از این اشتباهات آگاه است.
در این حالت بهترین راه این است که معاملهگر روند قیمت را به عنوان یک «فیلتر» در نظر بگیرد؛ بدین معنا که روند قیمت را دنبال کند و تنها زمانی سیگنال استوکاستیک را جدی بگیرد که همراستا با روند قیمت باشد و انحراف ناگهانی نسبت به هم نداشته باشند. یعنی سیگنالی که استوکاستیک صادر میکند منطقی باشد نه اینکه نسبت به قیمت فاصله معنادار داشته باشد.
تحلیل تکنیکال
برای موفقیت در بازار فارکس و کسب سود باید تحلیل تکنیکال و اصول تحلیل تکنیکال را بیاموزید. تحلیل فنی چیست؟ دامنه وسیعی از تکنیک ها و روشهایی است که برای آزمایش و پیش بینی حرکات آینده قیمت محصولات مالی بر مبنای حرکت و الگوهای تاریخی قیمت مورد استفاده قرار می گیرد.
بازار های ارز به ویژه برای این نوع تحلیل بستر مناسبی می باشند. تجزیه و تحلیل فنی در فارکس به گونه ای موثر می تواند در توسعه و اجرای استراتژی های ترید کوتاه مدت بکار گرفته شود.
برای یک تریدر کوتاه مدت که فقط دارای اطلاعات تاخیری در داده های اقتصادی است اما دسترسی به قیمت واقعی در زمان واقعی را دارد ممکن است که تحلیل فنی ارجحیت داشته باشد.
متناوبا تریدر هایی که به گزارشهای خبری و اطلاعات اقتصادی دسترسی داشته باشند ممکن است که تحلیل بنیادی برایشان در اولویت باشد. بهتر آن است که برای انجام یک ترید موفق تلفیقی از هر دو تحلیل فنی و فاندامنتال استفاده شود تا نتیجه ای ایده آل حاصل شود.
با توجه به آنچه در بالا عنوان شد تحلیل فنی یک علم است که به بررسی گذشته نمودار سهام ها می پردازد و سپس آینده آنها را پیش بینی می کند لذا آموزش نمودارهای تحلیل تکنیکال نیز لازمه فراگیری علم تحلیل تکنیکال میباشد.
تحلیل تکنیکال جان مورفی نیز مرجع برجسته ای از مفاهیم تحلیل فنی و نمودارهای مرتبط با تجزیه و تحلیل بازارهای مالی در اختیار تریدرها قرار می دهد.
در این راستا می توانید از تحلیل تکنیکال رایگان که در وب سایت بروکر نیکس قرار داده می شود استفاده کنید. ضمنا جزوه تحلیل فنی نیز جهت مطالعه به صورت پی دی اف در وب سایت موجود است.
الگوی سر و شانه مرکب
الگوی سر و شانه مرکب یک شکل نادر از الگوی محبوب سر و شانه است. همه ابزارهای معامله شده در بازار، اعم از سهام، معاملات آتی، کالاها یا شاخص ها اغلب الگوهایی را تشکیل می دهند. این الگوها توسط رفتار انسان کنترل می شوند و با سطوح مختلف شباهت ظاهر می شوند. در حالی که ممکن است دو الگو به طور یکسان شبیه یکدیگر نباشند، چندین ویژگی قابل تشخیص همچنان تکرار می شوند، که به معامله گران کمک می کند حرکت قیمت ها و روندها را شناسایی و پیش بینی کنند. یکی از این الگوهای معمولی الگوی سر و شانه است. سر و شانه الگویی محبوب و شناخته شده در میان معامله گران با تجربه است.
آیا می دانید الگوی سر و شانه چیست؟ الگوی سر و شانه مرکب چیست؟ سر و شانه صعودی چگونه شکل می گیرد؟ سر و شانه معکوس چه الگویی است؟
الگوی سر و شانه ممکن است در اشکال مختلفی تشکیل شود. به عبارت دیگر ممکن است شکل مرکب از سر و شانه ایجاد شود. این شکل مرکب، الگوی سر و شانه مرکب نام دارد. در ادامه مقاله توضیحات بیشتری ارائه می شود.
نظرات ارزشمند خود را در انتهای این مقاله برای ما بنویسید و سوالات و ابهامات ایجاد شده را در چت آنلاین برای مشاورین نیکس مطرح کنید.
نعلبکی ها و اسپایک
نعلبکی ها و اسپایک ها را می شناسید؟ چقدر با تحلیل تکنیکال فارکس و همینطور
الگوهای نمودار فارکس آشنا هستید؟ قطعا می دانید که برای موفقیت در دنیای معامله گری در گام اول باید با مفاهیم بازار فارکس آشنا شد و سپس کاربرد آنها را آموخت. ما در این مقاله که به همت بروکر نیکس به نگارش درآمده است قصدمان معرفی دو تا از انواع الگوهای فارکس می باشد بنام های نعلبکی ها و اسپایک ها. الگوهای زیادی را در طی مقالات گذشته به شما عزیزان معرفی کردیم در این مقاله، محور صحبت ما موضوعات ذیل خواهد بود. توصیه می کنیم این مقاله را از دست ندهید.
الگو نعلبکی چیست و نحوه استفاده الگوی نعلبکی در تحلیل تکنیکال، الگوی اسپایک spike چیست؟
از شما دعوت می کنیم تا پایان مقاله نعلبکی ها و اسپایک ها ، ما را همراهی کنید تا با هم این دو الگو را بررسی کرده و با کاربردشان آشنا شویم.
چرخه زمانی در فارکس
چرخه زمانی در فارکس یکی از اجزای سیستم های معاملاتی فارکس است. عوامل زیادی در کار هستند و نمی توان آنها را بصورت کمی بیان و اندازه گیری کرد تا امکان تصمیم گیری فراهم شود. بنابراین، معامله گران فارکس، روند و فرآیند معامله را طی می کنند. به عبارت دیگر سعی می کنند زمان بازار را تعیین کنند.
چرخه زمانی در فارکس چیست؟ اندیکاتور چرخه زمانی چیست؟ آموزش چرخه زمانی چه سودی برای معامله گران دارد؟
اکثر معامله گران موفق فارکس معتقدند که بازارها دارای چرخه هستند. این چرخه را نوع رفتار و کنش های انسان ها شکل می دهد. نتیجه این رفتار و کنش انسان، تکرار روندها در بازار و ایجاد چرخه زمانی در فارکس است. اگر یک معامله گر بتواند این روندها را ترسیم کند و حرکت های آینده را پیش بینی کند، می تواند ثروتمند شود! نکته مهم در اینجا تشخیص مراحل مختلف بازار و اینکه در حال حاضر در کدام مرحله هستید است.
در این مقاله، نگاهی خواهیم داشت به اینکه چگونه یک معامله گر می تواند از چرخه زمانی استفاده کند و آموزش چرخه زمانی چه فایده ای برای او دارد. نظرات ارزشمند خود را در انتهای مقاله برای ما بنویسید.
الگو در فارکس
الگو در فارکس چیست؟ چقدر با الگوهای فارکس آشنا هستید؟ در این مقاله و مقاله های مرتبط با الگوهای فارکس که توسط بروکر نیکس تقدیم شما عزیزان می نماییم، قصدمان معرفی انواع الگو در فارکس و همینطور نحوه کار با آنها در جهت آشنایی بیشتر شما با تحلیل تکنیکال و همینطور شناسایی بهتر بازار فارکس می باشد. در همین راستا در این مقاله در خصوص الگوها و کاربردشان و همینطور موارد ذیل سخن خواهیم گفت :
الگوی پرچم در فارکس
الگوی مثلث در فارکس
الگوی مستطیل در فارکس
الگوی فنجانی در فارکس
لذا از شما می خواهیم تا پایان مبحث الگو در فارکس ما را همراهی کنید. تعداد زیادی الگو در دنیا وجود دارد اما آیا همگی آنها کارآمد هستند؟ خیر تنها تعداد محدودی از آنها شناخته شده است و مورد استفاده بسیاری از معامله گران می باشد.
تئوری داو
تئوری داو چیست؟ چقدر با این تئوری آشنا هستید؟ آشنایی با تئوری داو شاید برای علاقمندان
به دنیای معامله گری خالی از لطف نباشد و شاید برایشان جالب باشد اگر ربط آن را با تحلیل تکنیکال بدانند. به همین منظور تیم تحلیلی بروکر نیکس بر آن شد تا مقاله ای در ارتباط با تئوری داو به نگارش درآورد. در این مقاله به بررسی اصول این تئوری خواهیم پرداخت. همچنین به هدف اصلی نظریه داو و اینکه چرا آن را مادر همه تحلیل می نامند وهمینطور در مورد کتاب تئوری داو سخن خواهیم گفت.
از شما عزیزان و همراهان همیشگی میخواهیم که تا انتهای مطلب، ما را همراهی کنید، تا با هم این تئوری را بررسی کنیم.
احتمالا نام تحلیل تکنیکال را زیاد شنیده اید وبا کاربرد آن به خوبی آشنا هستید. اما آیا هرگز به این فکر کرده اید که این تحلیل از کجا آمده است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش ادامه مطلب را مطالعه فرمایید.
نمودار نقطه و رقم
نمودار نقطه و رقم اگرچه هرگز خیلی محبوب نبوده اند، اما یکی از جالب ترین نمودارهایی هستند که برای اهداف و پیش بینی های سرمایه گذاری بلند مدت استفاده می شوند. هدف آنها به حداقل رساندن داده های اضافی و ارائه دیدگاه روشنی از روندها است.
آیا می دانید نمودار نقطه در تحلیل تکنیکال چیست؟ آیا تا به حال از نمودار نقطه و رقم در متاتریدر استفاده کرده اید؟ نحوه کاربرد این نمودار چگونه است؟
تمرکز اصلی در رسم نمودار نقطه و رقم بر عرضه و تقاضا است، اما روندهای نوظهور نادیده گرفته نمی شوند. به طور کلی، ایده این است که بهترین نقاط را برای زمان خرید و زمان فروش در بازار سهام تعیین کنید. با وجود این واقعیت که این نمودارها منتقدان خود را دارند، بسیاری از معامله گران آنها را حتی به دلیل عدم محبوبیت آنها قابل اعتماد می دانند.
در ادامه مقاله توضیحات تکمیلی در این زمینه ارائه می شود. نظرات خود را در انتهای مقاله بنویسید.
اسیلاتور در فارکس
اسیلاتور در فارکس هر داده ای را شامل میشود که در جایی میان دو نقطه قرار می گیرد. اسیلاتورها در تحلیل تکنیکال بسیار کاربرد دارند. این اسیلاتورهای کاربردی زیر مجموعه هایی از اندیکاتورها به شمار می روند.
آیا می دانید انواع اسیلاتورها چیست؟ اسیلاتور استوکاستیک چیست؟ اسیلاتورهای حجمی کدامند؟ اسیلاتورها در تریدینگ ویو چه کاربردی دارند؟ اسیلاتورهای پیشرو کدامند؟
هنگامی که صحبت از معاملات و تحلیل تکنیکال می شود، اندیکاتورهای نوسانگر و یا اسیلاتور در فارکس به عنوان سنگ بنای ارزیابی یک جفت ارز یا هر طبقه دارایی دیگر در نظر گرفته می شوند. همانطور که از نام آن پیداست، نوسانگرها بین دو مقدار ثابت در رابطه با قیمت واقعی دارایی در نوسان هستند و به معامله گران کمک می کنند تا حرکت جهت و همچنین قدرت یا حرکت را بسنجند. از این رو، با استفاده از یک اسیلاتور در فارکس، می توانید بفهمید که قیمت دارایی در حال افزایش یا کاهش است و همچنین سرعت آن در آن جهت است.
در ادامه مقاله به این موضوع اشاره می شود که انواع اسیلاتورها چیست و بهترین آنها کدام است. همچنین در می یابید که چگونه از اسیلاتورها در تحلیل تکنیکال و اسیلاتورها در تریدینگ ویو استفاده کنید.
نظرات خود را در انتهای مقاله برای ما بنویسید. همچنین در صورت وجود پرسش و ابهام می توانید در چت آنلاین با مشاورین نیکس ارتباط برقرار کنید.
الگوی های ادامه دهنده
الگوی های ادامه دهنده چیست و چه کاربردی دارند؟ چقدر با انواع الگوهای ادامه دهنده
آشنایی دارید؟ در این مقاله که به همت و تلاش تیم تحلیلی بروکر نیکس به نگارش درآمده با ما همراه باشید تا باهم این مفهوم را بررسی کنیم.
الگوی قیمت به دو دسته الگو های برگشتی و ادامه دهنده تقسیم بندی می شوند ما در
در این مقاله بر روی ادامه دهنده ها متمرکز خواهیم بود و محور بحث ما موارد ذیل خواهد بود:
تعریف الگوهای ادامه دهنده، بررسی انواع الگوهای ادامه دهنده و همینطور به بررسی کاربرد
. الگو های ادامه دهنده در تحلیل تکنیکال خواهیم پرداخت
همینطور در ادامه به تعریف و بررسی الگوهای کندلی ادامه دهنده و یا همان الگوهای شمعی ادامه دهنده را خواهیم داشت و همچنین بررسی الگو های برگشتی و ادامه دهنده و مقایسه آنها با یکدیگر در چنین الگوهایی بعد از تشکیل شدن، قیمت همچنان به روندی که در قبل داشته ادامه می دهد. تحلیل گران فنی و معامله گران عموما از آنها در تحلیل ها و معاملات خود استفاده کرده چرا که این الگوها به آنها سیگنالهای ادامه دادن روند را ارائه می دهد. این الگوها انواع متفاوتی دارند که درادامه این مقاله به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت
الگوی برگشتی
الگوی برگشتی یکی از انواع الگوی قیمتی مورد استفاده معامله گران است. الگوهای قیمتی به معامله گران نشان می دهد که رفتار شرکت کنندگان بازار چگونه است. آنها با بهره گیری از داده های الگوهای برگشتی و ادامه دهنده می توانند روند قیمت را دنبال کرده و در بهترین نقطه به معامله وارد شوند.
انواع الگوهای برگشتی و ادامه دهنده کدامند؟ الگوهای برگشتی در تحلیل تکنیکال چیست؟ الگوهای برگشتی پرایس اکشن چه تاثیری بر سود و زیان معامله گران دارند؟ الگوی برگشتی کندل چیست؟
الگوی نمودار، شکلی در نمودار قیمت است که به پیشنهاد قیمتها بر اساس آنچه در گذشته انجام دادهاند، کمک میکند. الگوهای نمودار اعم از الگوهای برگشتی و ادامه دهنده اساس تحلیل تکنیکال هستند و یک معامله گر را ملزم می کند که دقیقا بداند به چه چیزی نگاه می کند و همچنین به دنبال چه چیزی است.
در این مقاله به بررسی الگوهای برگشتی در تحلیل تکنیکال و انواع آن نظیر الگوی برگشتی مثلث و سر و شانه پرداخته می شود.
نظرات خود را در انتهای مقاله بیان کنید. همچنین در صورت نیاز می توانید در چت آنلاین با مشاورین نیکس در تماس باشید و ابهامات خود را رفع کنید.
الگوی هارمونیک
الگوی هارمونیک چیست؟ چقدر با الگوهای فارکس و کاربرد آنها آشنا هستید؟ اگر به نمودار
قیمت نگاه کرده باشید اشکالی که به شکل حرف M و W هستند را به وفور دیده اید. این نمودارها در تحلیل تکنیکال کاربرد دارند و از ابزارهای این نوع تحلیل به شمار می روند.
ما در این مقاله که کاری است از گروه تحلیل بروکر نیکس قصد داریم شما را با این دسته از الگوها بهتر و بیشتر آشنا سازیم.
مباحثی که در آن خصوص با شما سخن خواهیم گفت عبارتند از:
– الگوهای هارمونیک در فارکس
– الگوی هارمونیک پیشرفته
– الگو هارمونیک پروانه
– الگوی هارمونیک تحلیل تکنیکال
لذا تا پایان ما را همراهی کنید تا با هم این مفاهیم که درمعاملات بازار فارکس کاربرد زیادی دارند آشنا شوید. چنانچه همگی می دانیم، ابزارهای زیادی در بازارهای مالی وجود دارند که لزوم استفاده بهینه از آنها مطالعه و آموزش مستمر می باشد تا بتوان آنها را به درستی برای انجام معاملات موفق و پر سود به کار برد.
الگوی کف و سقف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو چیست؟ چقدر با الگوهای تجزیه و تحلیل تکنیکال در فارکس آشنا هستید؟ نمونه هایی از الگوهای قیمت که درتجزیه و تحلیل تکنیکال به معامله گران در اتخاذ تصمیمات معاملاتی درست و دقیق تر کمک می کنند عبارتند از:
الگوی کلاسیک سر و شانه کف
الگوی دوقلو کف و سقف
الگوی کف دوقلو چیست
اموزش الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو تحلیل تکنیکال
الگوی کف دوقلو در روند صعودی
هدف قیمتی در الگوی کف دوقلو
الگوی کف و سقف دوقلو
در این مقاله که به همت تیم تحلیلی بروکر نیکس جمع آوری و تقدیم شما عزیزان می گردد درباب الگوهای قیمتی سخن خواهیم گفت پس تا پایان مقاله الگوی کف و سقف دوقلو همراه ما باشید که قطعا خواندن آن خالی از لطف نخواهد بود.
الگوی سر و شانه
الگوی سر و شانه در فارکس از رایج ترین الگوهای مورد مطالعه معامله گران به منظور پیش بینی حرکت قیمت دارایی ها در این بازار مالی است. معامله گران دائما در حال بررسی روندها و الگوها و حرکت های بازار هستند تا بتوانند حرکت های احتمالی قیمت بعدی را به درستی شناسایی کنند.
آیا از الگوی سر و شانه سقف شناختی دارید؟ منظور از سر و شانه معکوس چیست؟ نحوه درست کردن یک الگوی کاربردی سر و شانه چگونه است؟
تشخیص و شناخت صحیح الگوها و نمودار ها و همچنین درک اهمیت و کاربردهای مفید آنها برای موفقیت در معاملات بسیار مهم است. نمودار سر و شانه به دلیل سابقه طولانی مدت قابل اعتماد آن در بین تحلیلگران بازار مهم است. باید بدانید که سر و شانه تقریباً هرگز کامل نیست. این کامل نبودن به این معنی است که به احتمال زیاد برخی نوسانات قیمتی در میان شانه ها و سر وجود خواهد داشت و بنابراین شکلگیری الگو به ندرت در ظاهر آن به صورت کامل شکل میگیرد.
در ادامه این مقاله، الگوی سر و شانه معکوس، صعودی و نزولی را به تفصیل مورد بحث قرار میدهیم و اهمیت آن را توضیح می دهیم و اینکه چگونه میتوانید از استفاده از آن سود ببرید.
دیدگاه شما