تعریف استراتژی
مفهوم استراتژی از ابتدا تا زمان حال - تعریف استراتژی به یک جمله ختم نمیشود و از جنبههای مختلفی میتوان به آن نگاه کرد و آن را تعریف کرد. همه جوانب استراتژی را در این مقاله مطالعه کنید.
فهرستمقدمهتاریخچه و معنی استراتژی چیست؟تعریف استراتژی چیست؟نگرش استراتژیک در مقابل نگرش عملیاتیجنبههای استراتژی پنج پی (۵P) استراتژی چیست؟استراتژی، تلاش در جهت ارزشآفرینیویژگیهای تصمیمات استراتژیکچرا شرکتها به استراتژی نیاز دارند؟تکامل مدیریت استراتژیکمحتوای استراتژی چیست؟سبکهای تصمیمگیری استراتژیکواژهشناسی استراتژیاستراتژیمکاتب استراتژیروندهای جدید در مدیریت استراتژیکدانشگاههای مطرح وبسایتهای مطرح سخن آخر - تعریف استراتژی چیست؟ مفهوم و معنی استراتژی یا راهبرد، راه دستیابی به موفقیت است که برای این منظور نیاز به مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک و . است.
مدیریت استراتژیک - استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسبوکارهاست. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش میکند. اما استراتژی چیست؟!
- آموزش بازاریابی اینترنتی برای مدیران وب سایت به صورت تصویری،دانلود رایگان فیلم آموزشی روشهای افزایش فروش آنلاین و بهینه سازی سایت
استراتژی چیست؟( بخش دو، مفهوم استراتژی از دیدگاه مدیریت و رفتار سازمانی)
همانطور که در بخش قبل مشاهده کردید، استراتژی از لحاظ طبیعی و تعریف استراتژی تاریخی با پیش نمایش سناریوهای مختلف و برنامههای عملیاتی که در مواجهه با آنها ایجاد میشود، مرتبط است. با این حال، هرگز تعریف مشخصی از استراتژی وجود نداشته است. این اصطلاح دارای چندین معناست، در مقیاس و پیچیدگیهای متفاوت، تعریف استراتژی که میتواند به معنای: سیاستها، اهداف، تاکتیکها و برنامهها باشد. با این حال، همواره مفهوم استراتژی بطور غیر مستقیم در زمینه مدیریت استفاده شده است. در اصل میتوان تا حدودی اظهار داشت که استراتژی در زمینه مدیریت به معنای هر چیزی است که با یک روند دقیق تدوین شده باشد و موقعیت را در یک محیط خاص بصورت کامل و جامع با در نظر گرفتن تمام جوانب شرکت بررسی کرده باشد.
مینتزبرگ و همکارانش بر این عقیدهاندکه استراتژی دشمن تعریف استراتژی رویکردهای قطعی و جبرگرایانه است؛ زیرا آنها آزادی و انتخاب را به حداقل میرسانند. استراتژی فقط یک راه مقابله با دشمن در یک فضای رقابتی یا بازار نیست که توسط بسیاری در ادبیات و عموم مردم استفاده میشود. زیرا استراتژی فقط نمیتواند ایدهها، پیشنهادات، دستورالعملها و راهحلها را خلاصه کند. در عوض استراتژی دارای وسعت و دامنهای است که مفهوم بهرهوری عملیاتی را هم در بر میگیرد و فقط خود را محدود به تاکتیکهای آن نمیکند. به عبارت دیگر، استراتژی فعالیتی و چیزی استاتیک نیست، که مفهوم آن پیچیده و درک آن دشوار باشد.
این واقعیت توضیحی دارد. استراتژی در سازمانها، به عنوان یک زمینه مطالعاتی، بسیار جدیدتر از روش فعلی خود است و دانش آن در دست تعریف استراتژی تعریف استراتژی ساخت است. این را میتوان از طریق تجزیهوتحلیل بر ادبیات که چندین تعریف مختلف از استراتژی را در طول زمان نشان میدهد درک کرد.
با توجه به تعاریف ذکر شده، همراه با صدها تعریف دیگر، به نظر میرسد که تعریف معنی استراتژی نه بسته و نه ساده برای ایجاد اجماع است. ما نمیتوانیم بگوییم تعریف خاصی صحیح است. هر تعریف موجود صحیح است، اما شامل محدودیتهایی در مجموعه فرضیات و ابعاد مرتبط با آن است.
تعریف مدیریت استراتژی
عبارت قدیمی تجارت یعنی جنگ منعکس کننده روحیه رقابتی و ماهیت استراتژیک دنیای تجارت است. در آن رقبای جهانی برای تسلط نهایی در یک میدان نبرد (بازار) که در آن هر مدعی به آن دسترسی پیدا کرده و از منابع مشترک استفاده میکنند (به عنوان مثال منابع انسانی و فناوری موجود). مزیت اصلی استراتژی برای پیروزی و غلبه بر رقبا در بازار ناشی از استفاده متمایز از این منابع است. این مزیت در واقع روش آن بنگاه در استفاده از منابع است، به عبارت دیگر توانایی بنگاه را برای رقابت در نظرمیگیرد. تلاش برای رسیدن به این هدف موفقیت آمیز باشد یا نه، ناگزیر مسیر (رفتار و عملکرد) بنگاهها را با گذشت زمان تغییر میدهد.
طبق گفتههای Bhalla و همکاران، مدیریت استراتژی به عنوان یک رشته ترکیبی متأثر از جامعه شناسی و اقتصاد متولد شد. ممکن است این یک تکامل نظریههای سازمان تلقی شود. این امر فقط در دهه ۱۹۵۰ با توجه به پیشرفت و توجه بیشتر، چه از نظر دانشگاهی و چه از دنیای تجارت، شروع به جلب توجهکرد و توسعه آن کاملاً در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز شد.
طبق نظر PORTH، مدیریت استراتژی بعنوان بخشی از برنامهریزی استراتژی پدید آمد، اما اکنون به عنوان یکی از ابزارهای اصلی آن در نظر گرفتهشده است. این برنامه در مدیریت استراتژی گنجانیده شده است، که برنامهریزی و مدیریت را در همان فرآیند متحد میکند. از طرف دیگر استید (Stead) اظهار دارد كه مدیریت استراتژی ناشی از مفهوم سیاست سازمانی است. این مفهوم، سازمان را به عنوان سیستمی توصیف میكند كه، در آن منابع اقتصادی با كاركردهای شركت هماهنگ شده و در زمینه تولید سود، بطور مؤثر استفاده میشود.
پس از تأسیس مدیریت استراتژی، این علم به سرعت گسترش یافت و هر دو مدل نظری و عملی را تولید کرد. طیف گستردهای از مدل ها در دهه ۱۹۶۰ از تحلیل بازار بیرون آمدند، از جمله ماتریس BCG، مدل SWOT، منحنی تجربه و تجزیه و تحلیل نمونه کارها تعریف استراتژی تعریف استراتژی و همچنین مفاهیم مهمی از قبیل تحلیل اقتصادی ساختار، رفتار و عملکرد، صلاحیتهای متمایز، مهارتها و به اصطلاح سیستمهای برنامه ریزی استراتژیک.
در حال حاضر، مدیریت استراتژی یکی از برجستهترین و مرتبطترین زمینهها در حوزه مدیریت است. این حوزه مجموعهای از اقدامات مدیریتی را تشکیل میدهد که مدیران شرکت را قادر میسازد تا آن را با محیط و مسیر صحیح توسعه خود هماهنگ نگهدارند، و از این طریق اهداف و رسالت خود را تحقق بخشند.
طبق گفتههای آنسوف و مک دونل، مدیریت استراتژی یک رویکرد سیستماتیک برای مدیریت تغییرات است، که شامل این موارد است: موقعیتیابی سازمان از طریق استراتژی و برنامهریزی، واکنش استراتژیک در زمان واقعی از طریق مدیریت مشکلات و مدیریت سیستماتیک مقاومت در حین اجرای استراتژی. از طرف دیگر PORTH معتقد است که، مدیریت استراتژی به عنوان یک فرآیند تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیماتی قابل تعریف است که سازمانها را قادر میسازد وظیفه خود را تعریف و به دستآورند و در نهایت ایجاد ارزش کنند.
از نظر بومان(Bowman) و همکاران، مدیریت استراتژی به موضوعاتی مربوط میشود که باعث ایجاد و پایداری مزیت رقابتی میشود و یا به جستجوی چنین مزیتهایی میپردازد. علاوه بر این، گرنت(Grant) استدلال میکند که مدیریت استراتژی یک رابطه پیچیده بین تمرکز سازمانی، نتایج به دست آمده و طیف گستردهای از متغیرهای محیط خارجی و داخلی سازمان را شامل میشود.
طبق گفته دس(Dess) و همكاران، مدیریت استراتژی در سازمان باید به یك فرآیند و یك تعریف استراتژی مسیر واحد به منظور هدایت اقدامات در سراسر سازمان تبدیل شود. این شامل تجزیهوتحلیل سازمانی، تصمیمگیریها و اقداماتی در زمینه ایجاد و حفظ مزیت رقابتی است. این نویسندگان چهار ویژگی اصلی را برای مدیریت استراتژی تعریف میکنند: هدایت به سمت اهداف کلی سازمان ، شامل چندین ذینفع در تصمیمگیری، نیاز به ترکیب دیدگاههای کوتاه مدت و بلند مدت و شامل شناخت معاملههای تجاری بین اثربخشی و کارآیی است.
Stead به نوبه خود، مدیریت استراتژی را به عنوان یک فرآیند در حال انجام شامل تلاش مدیران استراتژی برای تنظیم سازمان با محیطی که در آن فعالیت میکنند ضمن ایجاد مزیت رقابتی ، تعریف کرد. این مزایای رقابتی شرکت را قادر میسازد از فرصتها استفاده کنند و تهدیدهای زیست محیطی را به حداقل برساند.
در اینجا برخی از تعاریف استراتژی از دیگر صاحب نظران و دانشمندان را آورده تا با تمامی تعاریف آشنایی لازم را پیدا کنیم:
- چندلر (۱۹۶۲): استراتژی تعیین کننده اهداف اساسی بلند مدت یک شرکت و اتخاذ دورههای عملی و تخصیص منابع لازم برای انجام این اهداف است.
- مینتزبرگ (۱۹۷۹): استراتژی نیرو واسطهای بین سازمان و محیط آن است. الگوهایی سازگار در جریان تصمیمات سازمانی برای مقابله با محیط.
- Prahlad(۱۹۹۳): استراتژی بیشتر از تناسب و تخصیص منابع است. بلکه بسط و اعمال نفوذ بر منابع است.
- پورتر (۱۹۹۶): استراتژی در رابطه با تفاوت است. این به معنای انتخاب عمدی مجموعهای از فعالیتها، برای ارائه ترکیبی منحصر به فرد از ارزش است.
به طور کلی، مدیریت استراتژی یک اصطلاح گسترده است که شامل تعیین مأموریت و هدف سازمان در زمینه محیطهای بیرونی و داخلی آن است. به همین علت سعی ما بر آن بود که در مطالعه بخش یک و بخش دو (استراتژی واقعا چیست؟)، آن را از تمام دیدگاهها و بخشها برسی کنیم. به همین علت با مطالعه این دو بخش شاید توانسته باشیم شما را به درکی روشن و کامل از استراتژی برسانیم.
تعریف استراتژی
مفهوم استراتژی از ابتدا تا زمان حال - تعریف استراتژی به یک جمله ختم نمیشود و از جنبههای مختلفی میتوان به آن نگاه کرد و آن را تعریف کرد. همه جوانب استراتژی را در این مقاله مطالعه کنید.
فهرستمقدمهتاریخچه و معنی استراتژی چیست؟تعریف استراتژی چیست؟نگرش استراتژیک در مقابل نگرش عملیاتیجنبههای استراتژی پنج پی (۵P) استراتژی چیست؟استراتژی، تلاش در جهت ارزشآفرینیویژگیهای تصمیمات استراتژیکچرا شرکتها به استراتژی نیاز دارند؟تکامل مدیریت استراتژیکمحتوای استراتژی چیست؟سبکهای تصمیمگیری استراتژیکواژهشناسی استراتژیاستراتژیمکاتب استراتژیروندهای جدید در مدیریت استراتژیکدانشگاههای مطرح وبسایتهای مطرح سخن آخر - تعریف استراتژی چیست؟ مفهوم و معنی استراتژی یا راهبرد، راه دستیابی به موفقیت است که برای این منظور نیاز به مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک و . است.
مدیریت استراتژیک - استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسبوکارهاست. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش میکند. اما استراتژی چیست؟!
- آموزش بازاریابی اینترنتی برای مدیران وب سایت به صورت تصویری،دانلود رایگان فیلم آموزشی روشهای افزایش فروش آنلاین و بهینه سازی سایت
مدیریت استراتژیک؛ تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را میبینیم تشخیص دادن آن ها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر میرسد.
استراتژی
الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامهریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
• چه اهدافی باید محقق گردد
• روی کدام صنایع، بازارها و محصولها باید تمرکز کرد
• چگونه برای بهرهبرداری از فرصتهای محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیتهایی انجام گیرد
مدیریت استراتژیک
تصمیمات و فعالیتهای یکپارچه در جهت توسعه استراتژیهای مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست.
بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیتهای مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژیها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژیها و در نهایت کنترل فعالیتهای انجام شده را در برمیگیرد.
فواید برنامه ریزی استراتژیک نسبت به دیگر برنامه های بلند مدت
فواید برنامه ریزی استراتژیک نسبت به دیگر برنامه های بلند مدت را می توان به شرح زیر نام برد:
1- جهت گیری آینده را مشخص می کند؛
2- اولویت های آینده را مشخص می کند؛
3- تصمیمات امروز با توجه به پیامد های آینده آن ها اتخاذ میشود؛
4- پایه های منطقی و قابل دفاع برای تصمیم گیری برقرار می نماید؛
5-. مسایل درونی و بیرونی سازمان تحت کنترل و قابل پیش بینی هستند؛
6- عملکرد سازمان را بهبود می بخشد،
7-با شرایط در حال تغییر به روش کارساز برخورد می کنند
پیش نیازهای پیاده سازی مدیریت استراتژیک :
- باور و اعتقاد مدیریت
- بعد و فضای آزاد و رقابتی مناسب و رسیدن به این که برنامه ریزی استراتژیک تنها راه نجات سازمان است و از دیگر روش ها مناسب تر است .
- وجود فرهنگ سازمانی مناسب شامل (باورها ـ رفتارها و عملکردهای مناسب) .
- وجود امکانات و منابع مالی فنی مورد نیاز و حمایت و پشتیبانی از این جهت .
- وجود محیط در حال تغییر ولی نه کاملاً بحرانی و بی ثبات .
- دسترسی به اطلاعات برای انجام تحلیل های لازم .
مزایای مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند.
این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونه ای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول تر و منطقی تر راه ها یا گزینه های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی های بهتری را تدوین نماید.تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک می باشد، ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می دهد که این فرایند(و نه تصمیم اتخاذ شده یا مدارک و اسناد) میتوانند در مدیریت استراتژیک نقشی مهمتر ایفا کنند.
منابع:
مقاله مدیریت استراتژیک ، ترجمه ی علی پارسائیان و محمد اعرابی، دفتر پژوهش های فرهنگی
استراتژی چیست و استراتژیست کیست
استراتژی را میتوان یک نقشه تعریفشده خوب برای یک سازمان دانست. صاحبان کسبوکارها میدانند که وجود آن برای همسوکردن تصمیمگیریها در کسبوکارشان بسیار مهم است. با توجه به اینکه آینده مبهم بوده و وضعیت شرکتها در آن نامعلوم است، وجود استراتژی برای سازمان اهمیت زیادی دارد و این موضوع، نیاز به مدیریت استراتژیک را آشکار میکند.
استراتژی (strategy) ماموریت کلی، چشمانداز و جهت یک سازمان را بیان میکند. بهطور کلی، هدف استراتژی این است که تعیین کند چه چیزهایی برای آینده سازمان مهم یا بیاهمیت است. آیا میدانید دقیقترین تعریف استراتژی چیست یا تفکر استراتژیک چه معنایی دارد؟ در این مقاله با این مفاهیم و سایر نکات مرتبط آشنا خواهید شد.
تعریف استراتژی
Human Resources HR management Recruitment Employment Headhunting Concept.
سالهاست که رهبران و نظریهپردازان کسبوکار به دنبال یافتن تعریف استراتژی و مفهوم دقیق آن هستند. با این حال، پاسخ قطعی در مورد این که واقعا استراتژی چیست وجود ندارد! یکی از دلایل این امر این است که صاحبان کسبوکار به شکلهای مختلف به آن فکر میکنند.
به عنوان مثال برخی معتقدند شما باید زمان حال را به دقت تجزیه و تحلیل کرده و تغییرات بازار یا صنعت مرتبط با کسبوکار خود را پیشبینی کنید. سپس با برنامهریزی بر اساس این پیشبینیها، به سوی موفقیت بروید. در همین حال، گروهی دیگر معتقدند پیشبینی آینده کار بسیار دشواری است و ترجیح میدهند استراتژیهای خود را بهصورت ارگانیک توسعه دهند.
اگر بخواهیم در یک تعریف کوتاه مفهوم استراتژی را بیان کنیم، باید بگوییم استراتژی، توانایی فکر کردن قبل از اقدام است که تقریبا در هر زمینهای بسیار ارزشمند به نظر میرسد. به همین دلیل استراتژی بیشتر به یک طرز فکر شبیه است تا یک عنوان شغلی.
استراتژی جایی است که یک کسبوکار، تلاشهای خود را برای رسیدن به هدف و موفقیت متمرکز میکند و تصمیمهای دقیق و روشنی درباره نحوه رقابت با دیگران میگیرد. در واقع این مفهوم به شما میگوید کجا بازی کنید و چگونه برنده شوید! این یک مسیر عملی خاص را مشخص میکند و شما را از جایی که اکنون هستید، به جایی که میخواهید باشید، میرساند.
استراتژیست کیست؟
کلمه استراتژیست تقریبا همیشه به تعریف استراتژی عنوان یک صفت برای نقش دیگری به کار میرود؛ مانند استراتژیست برند، استراتژیست طراحی، استراتژیست رسانههای اجتماعی و… . اگر ایجاد مشاغل بزرگ را مثل یک کار تیمی بدانیم، در مرحلهای از فرآیند خلاقیت، لازم است شخصی باشد تا همه ایدهها را به واقعیتی قابل انتقال، آزمایش و اجرا تبدیل کند. این شخص یک استراتژیست است!
بهطور کلی میتوان گفت یک استراتژيست، فردی خلاق و آگاه است که گزینهها را شناسایی میکند و پس از ارزیابی آنها، بهترین اقدام را تعریف استراتژی برای تحقق اهداف توصیه میکند. او با یک تفکر سیستمی، طیف وسیعی از تکنیکها و ابزارها را در نظر میگیرد و آنها را در یک رویکرد یکپارچه، برای رفع بهتر نیازهای مشتری ترکیب میکند. استراتژیستها افراد یا گروههایی هستند که در تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی نقش دارند و مانند ریشه یک سازمان هستند.
با وجود تعریفهایی که متخصصان حوزههای مختلف ارائه کردهاند، هنوز نمیتوان در یک جمله گفت استراتژیست کیست. اما به نظر میرسد در مورد تعریف استراتژیست خوب اتفاقنظرهایی وجود دارد: یک استراتژیست خوب، دیدگاهی فراتر از دیگران دارد و مشکلات را از دیدگاه دیگران میبیند! سپس کنترل امور را در دست میگیرد و تلاش میکند تا ایرادات موجود را اصلاح کند. استراتژیستها نقش مهمی در تعریف مدیریت، عملکرد و اهداف سازمان دارند.
سطوح استراتژی
Business concept with icons of chess pieces, schedule, profit and purpose. Marketing strategy banner in flat style. Vector illustration for your design.
مایکل پورتر، کارشناس استراتژی و استاد دانشکده بازرگانی هاروارد، بر نیاز به استراتژی برای تغییر و تحول موقعیت منحصربهفرد سازمان تاکید میکند. او معتقد است این مفهوم تعیین میکند چگونه منابع، مهارتها و شایستگیهای سازمانی برای رسیدن به هدف ترکیب شوند.
استراتژی سطوح مختلفی دارد. هر یک از این سطوح، تمرکز متفاوتی داشته و به ابزارها و مهارتهای خاصی نیاز دارند. استراتژی شرکت بر سازمان به عنوان یک کل متمرکز است؛ درحالیکه تمرکز استراتژی واحد تجاری بر یک واحد تجاری یا بازار منفرد است. در نهایت، استراتژی تیم مشخص میکند که چگونه تیم به سازمان کمک کند تا به اهداف و مقاصد کلی خود دست یابد.
شرکتها باید از فرصتهای در دسترس نهایت استفاده را ببرند و با پیشبینی وقایع پیشرو، برای آنها آماده باشند. بسیاری از سازمانهای موفق و مولد دارای استراتژی شرکتی هستند که از چشمانداز و ماموریت آنها پشتیبانی میکند. از سوی دیگر، هر واحد تجاری در سازمان دارای یک استراتژی تجاری است که رهبران آن برای تعیین نحوه رقابت در بازارهای خود از آن استفاده میکنند. هر تیم در سازمان هم باید استراتژی خاص خود را داشته باشد تا اطمینان حاصل کند که فعالیتهای روزانه در جهت مورد نظر سازمان به پیش میروند. برای تشریح این مطالب به تعریف عمیق سطوح استراتژی میپردازیم:
استراتژی شرکتی
این مفهوم به استراتژی کلی سازمان اشاره دارد که از چندین واحد تجاری تشکیل شده و در بازارهای مختلف فعالیت میکنند. این استراتژی تعیین میکند که چگونه شرکت به عنوان یک کل، ارزش واحدهای تجاری درون خود تعریف استراتژی را پشتیبانی میکند و افزایش میدهد. در واقع در این سطح، ما نگران این هستیم که چگونه واحدهای تجاری داخل شرکت را با هم تطبیق دهیم و درک کنیم که چگونه میتوان از منابع برای ایجاد بیشترین ارزش استفاده کرد. شرکتها این کار را با موارد زیر انجام میدهند:
- ایجاد روابط قوی بین تیمها
- ایجاد مجموعهای از ارزشهای قوی که همه افراد در سازمان از آن حمایت کنند
- به اشتراکگذاشتن فناوریها و منابع بین بخشها و تیمها
- افزایش سرمایهگذاری
- توسعه و پرورش یک برند شرکتی قوی
استراتژی واحد تجاری
این سطح به رقابت موفقیتآمیز در بازارهای فردی مربوط است و به این سوال پاسخ میدهد که چگونه در این بازار برنده شویم؟ استراتژی واحد تجاری احتمالا قابل مشاهدهترین سطح آن در هر حوزه تجاری خواهد بود. افرادی که در هر واحد کار میکنند، باید بتوانند ارتباط مستقیمی بین این استراتژی و کاری که انجام میدهند ایجاد کنند.
یک نکته مهم این است که در کسبوکارهای کوچک، ممکن است استراتژی شرکت و واحد تجاری همپوشانی داشته باشند. با این حال، اگر یک سازمان در بازارهای مختلف رقابت میکند، هر واحد تجاری باید در مسیر استراتژیک خود قرار بگیرد و عمل کند.
استراتژی تیم
برای اجرای موفقیتآمیز استراتژیهای شرکت و واحد تجاری، به تیمهایی در بخشهای مختلف سازمان نیاز است تا با هم کار کنند. هر یک از این تیمها سهم متفاوتی دارند؛ به این معنی که هر تیم باید استراتژی خود را در سطح تیمی، هر چند ساده داشته باشد.
لازم است این استراتژی تیمی با واحد تجاری و شرکت هماهنگ باشد تا تمام سطوح آن از یکدیگر پشتیبانی کرده و برای رسیدن به موفقیت سازمان، همدیگر را تقویت کنند. برای دستیابی به اهداف استراتژیک که در سطوح بالاتر سازمان تعیین شده است، باید بهصورت کارآمد عمل شود. بنابراین یک عنصر مهم از استراتژی تیم این است که بهترین شیوهها را برای کمک به تیم، جهت رسیدن به اهداف خود پیادهسازی کنید.
ارکان اصلی بیانیه استراتژی چیست؟
Businessman at target and arrow and woman analysing data and laptop. Business strategy, business goals and plan concept on white background. Coral pink palette vector isolated illustration.
استراتژی تخصیص هوشمندانه منابع از طریق یک سیستم منحصربهفرد از فعالیتها برای دستیابی به یک هدف است. به عبارت ساده، این نحوه برنامهریزی شما برای رسیدن به هدفتان است. بهطور کلی، بیانیه استراتژی به سه رکن اصلی تقسیم میشود:
چشمانداز
بیانیه چشمانداز، وضعیت مطلوب آینده را نشان داده و تغییرات بزرگ و بلندمدتی را به تصویر میکشد. فلسفه وجودی چشمانداز این است که به روشنی بیان کند یک کسبوکار به کجا میخواهد برسد. این بیانیه در واقع آرزویی است که شما برای خود و کسبوکارتان در آینده خواهید داشت. مثلا این بیانیه برای یک تولیدکننده تجهیزات ورزشی بهصورت “جهانی که در آن ورزش کاری آسان و قابل دسترس برای همه باشد” ارائه میشود.
ماموریت
بیانیه ماموریت به اختصار بیان میکند که چه کارهایی باید انجام شود. در واقع ماموریت، هدف بهوجود آمدن یک کسبوکار را تشریح میکند. در این مرحله، اقدامات بزرگتری برای تحقق چشمانداز انجام میشود و نسبت به چشمانداز، واقعیتر است. مثلا یک تولیدکننده تجهیزات ورزشی ماموریت خود را در ایجاد برنامههای عملی و تجهیزات ورزشی در دسترس میداند که باعث خواهد شد همه بتوانند بهطور منظم ورزش کنند.
اهداف و ارزشها
اهداف، نتایج بلندمدت و ملموسی هستند که به انجام ماموریت کمک میکنند. لازم است این اهداف و ارزشها در یک چارچوب مشخص تدوین شوند و خاص، قابل اندازهگیری، مبتنی بر نتایج و محدود به زمان باشند. در واقع این بیانیه میگوید که شرکت برای تحقق چشمانداز خود چه کارهایی را به چه شکلی انجام خواهد داد.
بهترین زمانبندی برای تعیین چنین اهدافی، دورههای یک تا سه ساله هستند. مثلا اهداف یک تولیدکننده تجهیزات ورزشی میتواند شامل رسیدن به x درصد سهم بازار محصولات وزنهبرداری تا سال ٢٠٢٢ یا x درصد بهبود رضایت مشتریان فروشگاههای آنلاین تا سال ٢٠٢٣ باشد.
توجه کنید این موارد، نتایج بلندمدتی هستند که احتمالا به چیزی بیش از تغییر محتوای صفحه اصلی سایت یا فروش تعداد مشخصی محصول از طریق یک فروشگاه خاص نیاز دارند. آنها هدفهای خیلی بزرگ و غیرقابلدسترسی نیستند و میتوانند اندازهگیری شوند. انتخاب هدفی مانند پیشرو شدن در تولید محصولات وزنهبرداری، قطعا هدف مناسبی نیست؛ چون نه خاص و مبتنی بر نتایج است و نه محدود به زمان!
تاثیر فرهنگ سازمانی بر استراتژی
فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین بخشهای سازمانی است که میتواند بر استراتژی آن تاثیر بگذارد. یک سازمان در طول فعالیت روزانه خود، سنتها، ارزشها، سیاستها و نگرشهای خود را به اشتراک میگذارد که این همان تعریف فرهنگ سازمانی است. بنابراین میتوان گفت که فرهنگ سازمانی، زیربنای استراتژی یک سازمان است.
یک سازمان اگر فرهنگ سازمانی را در چشمانداز و ماموریت خود قرار دهد، به راحتی به اهداف خود دست خواهد یافت. البته برای رسیدن به این مقصود لازم است به تطابق فرهنگ با اصول استراتژیک سازمان توجه شود. هر سازمان، فرهنگ منحصربهفردی دارد که میتواند بر تعریف استراتژی کارمندان و حتی مشتریانش تاثیر بگذارد.
تا زمانی که کارکنان از فرهنگ سازمان مطلع باشند، کسبوکار را میشناسند و بنابراین، استراتژیهایی را میسازند که فرهنگ سازمانی را احاطه کند و از هدف سازمانی منحرف نشود. از سوی دیگر، یک فرهنگ سازمانی روشن و قوی میتواند توجه مشتریان را جلب کند و به آنها این امکان را بدهد تا با هدفهای شرکت بهخوبی آشنا شوند.
بیشتر شرکتهای موفق، فرهنگ سازمانی خود را با چشمانداز مطابقت میدهند. آنها سعی میکنند بین فرهنگ سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه مثبتی ایجاد کنند و این اطمینان را بهوجود آورند که کارکنان بهطور موثر کار میکنند و مشتریان به خوبی میدانند که هدف سازمان چیست. چشمانداز و ماموریت سازمان در پایداری آن نقش دارند. سازمان باید ارتباط چشمانداز و ماموریت خود را با فرهنگ سازمانی به خوبی روشن کند و آن را برای ایجاد انگیزه در کارکنان، شرکای تجاری و مشتریان خود بهکار بگیرد.
استراتژی وابسته به یک دیدگاه گسترده است و به جای کار بر یک محصول واحد، بر داشتن یک نقشه راه کلی متمرکز است. این مفهوم نشان میدهد که به عنوان یک کسبوکار در طول زمان به کجا میرویم. فکرکردن به این که کارها به چه ترتیبی انجام شوند هم به آن مرتبط است. استراتژی به ما میگوید از نقطهنظر تجاری یا بازاریابی، بر چه چیزی و چه زمانی تمرکز کنیم. برای مطالعه بیشتر در مورد مفهوم استراتژی و عناوین مشابه میتوانید به وبسایت کیو سی بی مراجعه کنید.
دیدگاه شما