معیارهای بازار سهام


مقایسه رابطه ارزش افزوده بازار و ارزش افزوده اقتصادی با معیارهای حسابداری در بورس اوراق بهادار

حد اکثرسازی ثروت سهامدار عمده ترین هدف واحد تجاری است.امروزه از ارزش افزوده اقتصادی به عنوان برترین شاخص ارزیابی عملکرد داخلی- که شاخصی از افزایش ارزش سهامدار است- یاد میکنند. این شاخص رابطه نزدیکی با شاخص ارزش افزوده بازار دارد. تحقیقات متعددی در سطح بین المللی انجام شده که با این نظر که ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی بیشترین همبستگی را با ارزشهای بازار دارد، موافق می‌باشد.
این پژوهش به بررسی این موضوع میپردازد که بین این دو شاخص ارزش افزوده اقتصادی وارزش افزوده بازار با معیارهای ارزیابی عملکرد در حسابداری، ارتباطی وجود دارد تا بر اساس آن بتوان به مناسبترین معیار ارزیابی عملکرد داخلی- که نمایندهای از ارزش افزوده بازار نیز محسوب شده واتصال قوی و منطقی با ارزشهای بازارداشته باشد- دست یا فت.
به طور خلاصه نتیجه بررسی انجام شده این است که در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، معیار ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با سایر معیارهای مورد بررسی با ارزش بازار مرتبط است. بنابراین پیشنهاد می‌شود از معیار ارزش افزوده اقتصادی به عنوان شاخص ارزیابی داخلی و خارجی به علت رابطه قوی آن با ارزش افزوده بازار استفاده شود.

کلیدواژه‌ها

  • ارزش افزوده بازار
  • ارزش افزوده اقتصادی
  • قیمت سهام
  • سود اقتصادی
  • بورس اوراق بهادار تهران
  • مدیریت مبتنی بر ارزش
مراجع

1. جهانخانی، علی و ظریف فرد، احمد. «آیا مدیران و سهامداران از معیار مناسبی برای اندازه‌گیری ارزش استفاده می‌کنند؟». فصلنامه تحقیقات مالی، سال دوم، شماره 7 و8، (1374).

2. پناهیان، حسین. «کاربرد ارزش افزوده اقتصادی در تصمیم‌گیری مالی». نشریه سرمایه، سال سوم، شماره سوم، (1382).

4. Anderson, A.M & Bey R.P. "Economic Value Added Adjustments: Much to do about nothing?"., Draft, (2004).

5. Andreas. B & Weibenberger. "Is Market Value-Based Residual Income a Superior Performance Measure Compared to Book Value-Based Residual Income?"., Working Paper, (2003).

6. De Wet. J.H.V.H. A Strategic Approach in Managing Shareholder Wealth for Companies Listed on the JSE Securities Exchange South Africa. Doctoral Thesis, University of Pretoria, Pretoria, (2004).

7. FERNANDEZ, P. EVA, "Economic Profit and Cash Value Added do NOT Measure Shareholder Value Creation"., SSRN, Working Paper, (June 2001). http://www.sses.se/public/events/euram/complete_tracks/managing_innovation_opportunity/fernandez1.pdf

8. Finegan, P.T. "Maximizing Shareholder Value at the Private Company"., Journal of Applied Corporate Finance, Vol. 4, No.1, (Spring 1991), pp.30-45.

10. O’byrn, S. F. "EVA and Market Value"., Journal of Applied Corporate Finance, Vol. 9, No.1, (Spring 1996).

11. Ooi, J.T.L. & Liow, K. H. "Real State Corporations: the Quest for Value"., Journal of Property Inestment & Finance, Vol.20, No.1, (2002).

13. Makelainen, E. Economic Value Added as a Management Tool, 1998, pp.1-59. http://www.evanomics.com/evastudy/evstudy.shtml

14. Manohar, R. "Economic Value Added – The Bottom-Line Measure for Corporate Performance"., Akaunian Nasional, University Tenaga Nasional, September 1999.

15. Kramer, J. K & Pushner. G. "An Empirical Analysis of Economic Value Added as a Proxy for Market Value Added"., Financial Practice and Education, Spring/Summer : 1997.

16. Leiman, R. T. "Some New Evidence on EVA Companies"., Journal of Applied Finance, Vol.12, No.2, Summer 1999.

17. Zaima. J. K & Turetsky. H. F, "The MVA-EVA. Relationship Seperation of Market Driuen Versus Firm Driuen Effects".

۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

10 شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایه‌گذاران

اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق می‌کند. در دنیای سرمایه‌گذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده‌ ماشین سرمایه‌گذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روش‌های مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راه‌ها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیل‌ها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری می‌شود. در ادامه مهم‌ترین شاخص‌های تحلیل بنیادی را معرفی معیارهای بازار سهام می‌کنیم.

درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی معیارهای بازار سهام تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه می‌توانند بر این اساس از آن‌ها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آن‌ها معمولاً تحلیل‌های اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه می‌کنند تا ارزش منصفانه فعلی را معیارهای بازار سهام بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیش‌بینی کنند.

 درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار می‌رود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آن‌ها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود می‌برند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود که منجر به توصیه فروش می‌شود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کم‌تر از ارزش منصفانه‌ی آن باشد، انتظار می‌رود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار می‌رود.

برترین شاخص‌های تحلیل فاندامنتال

همانطور که می‌دانید مدل‌های مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که می‌توان از آن‌ها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب‌ترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شده‌اند. درک این شاخص‌های کلیدی می‌تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.

۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)

این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین می‌شود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما می‌توانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش می‌شود.

۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می‌دهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با معیارهای بازار سهام سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).

دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبه‌ی آن‌ها استفاده می‌شود. اگر سود پیش‌بینی‌شده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آینده‌نگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.

۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)

نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمی‌شود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل‌تری از ارزش‌گذاری سهام ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد سود پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:

PEG = نسبت PE / رشد درآمد

PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل می‌شود

PEG = 1.5

قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش‌گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته می‌شود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی می‌شود.

۴. جریان نقدی آزاد (FCF)

به عبارت ساده‌تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و مخارج سرمایه‌ای یک شرکت باقی می‌ماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکت‌هایی با جریان نقدی آزاد بالا می‌توانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری‌ کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی می‌دانند زیرا نشان می‌دهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینه‌های سرمایه را دارد یا خیر.

FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت می‌شود، به همان شکل محاسبه می‌شود. همچنین می‌توان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمول‌های زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه می‌کنیم:

NOPAT = EBIT مالیات –

NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴

FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )

FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴

۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته می‌شود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش‌گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه می‌شود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام دارایی‌ها منهای بدهی‌ها محاسبه می‌شود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزش‌گذاری شده باشد مفید خواهد بود.

۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان می‌دهد که سهامدار برای بخشی از سرمایه‌گذاری خود در آن شرکت دریافت می‌کند. این نسبت اندازه‌گیری می‌کند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود ایجاد می‌کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما می‌توانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای معیارهای بازار سهام کمک به سرمایه‌گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش می‌دهد. این تحلیل به این مؤلفه‌های اصلی می‌پردازد:

ROA = درآمد خالص / دارایی‌ها، که می‌توان آن‌ها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:

حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص

نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی

اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام

فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:

ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم

ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام

با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار می‌تواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE می‌شود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟

۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

همانطور که می‌دانید شرکت‌ها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت می‌کنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت می‌کند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما می‌گوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز می‌گرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار می‌گذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)

نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که می‌تواند در ارزش‌گذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاورده‌اند یا به دلیل یک عقب‌گردی موقت، آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه می‌شود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه‌گذاران تلقی می‌شود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکت‌ها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

۹. نسبت سود سهام

نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن می‌پردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش می‌یابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند، چه میزان به آن‌ها باز می‌گردد.

نسبت سود تقسیمی به درصد بیان می‌شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می‌شود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت می‌کنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله می‌شود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله می‌شود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. به‌عنوان یک سرمایه‌گذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح می‌دهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.

۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری می‌کند. سرمایه‌گذاران می‌توانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی‌های شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه کسب ‌و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام می‌تواند تعهدات را برآورده کند.

شما می‌توانید نسبت را با تقسیم کل بدهی‌ها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان می‌دهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه می‌شود:

$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰

نتیجه گیری

همه شاخص‌های تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آن‌ها می‌توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می‌گذارند که اندازه‌گیری اکثر آن‌ها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایه‌گذاری می‌شود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده‌های خاص صنعت استفاده می‌شود. این مسائل به شما کمک می‌کند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام می‌خواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخص‌ها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاری‌های بالقوه استفاده می‌کنید.

سوالات متدوال

سوالات متداول

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟

تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتدایی‌ترین یا اساسی‌ترین سطح مالی آن است.

هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟

هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورت‌های مالی، حاشیه سود و سایر شاخص‌های کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسب‌وکار و ارزش ذاتی سهام است.

نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.

سهم بازار چیست ؟

سهم بازار یکی از بزرگ ترین شاخص های موفقیت در تجارت معیارهای بازار سهام است که می‌توان از آن برای اندازه گیری اثربخشی تلاش های مختلف درآمدزایی، از کمپین های بازاریابی گرفته تا توسعه محصول، گسترش، نوآوری، ابتکارات تجاری و موارد دیگر استفاده کرد.

سهم بازار درصد فروش شرکت در بازار کل است. به عنوان مثال، اگر فروش یک شرکت در سال ۱ میلیون دلار باشد و کل فروش این صنعت ۲۰۰ میلیون دلار باشد، سهم بازار این شرکت ٪۰.۵ درصد است. داشتن سهم بالایی از بازار به معنای سودآور بودن کسب و کار است. در مطالعه ای که توسط دانشگاه هاروارد تحت عنوان پروژه تاثیر سود استراتژی های بازار (PIMS) انجام شد، دانشمندان کسب و کار، ۳۷ عامل اصلی تاثیرگذار بر سود را شناسایی کردند که یکی از مهم ترین آنها سهم بازار است.

سهم بازار می تواند مطمئن ترین روش برای قضاوت در مورد اثربخشی برنامه های کسب درآمد شما باشد و می تواند نشان دهد که آیا کمپین های بازاریابی، ابتکارات تجاری یا نرم افزار CRM طبق برنامه ریزی در حال پیشرفت هستند یا نیاز به تغییر و تعدیل دارند.

سهم بازار همچنین یک روش عالی برای سنجش موفقیت شرکت شما در مقایسه با رقبا است. بر اساس سهم خود از بازار نسبت به کل مشاغل موجود در یک مکان خاص، می توانید تأثیر استراتژی ها و اجرای مناسب آن ها را بسنجید.

با این وجود، علیرغم اهمیت سهم بازار، گاهی اوقات به این فاکتور اهمیت کافی داده نمی شود و اکثر شرکت ها تمرکز خود را روی عواملی مانند آگاهی و وفاداری به برند، رضایت مشتری ، سرنخ و سایر معیارهای داخلی نگه می دارند. این یک روش قابل اعتماد برای قضاوت در مورد عملکرد کسب و کار شما نیست، به خصوص اگر در یک زمینه کاملاً رقابتی فعالیت می کنید.

معیارهای متمرکز داخلی اغلب می توانند فریبنده باشند زیرا یافته ها ممکن است خیال شما را از نظر عملکرد داخلی شرکتتان راحت کنند. اما وقتی مقایسه را شامل عملکرد رقبا کنید، همین یافته ها ممکن است نشان دهنده وضعیت عملکردی پایین تری باشند.

داشتن سهم بالای بازار به یک شرکت مزیت رقابتی می دهد. از آنجا که این شرکت ها قادر به تولید بیشتر و فروش سریع هستند، از هزینه های عملیاتی پایین تر و بازگشت سرمایه سریع بهره مند می شوند.

اهمیت سهم بازار | داناپرداز

اهمیت سهم بازار

در ادامه به اهمیت سهم بازار و تاثیر آن بر سود خالص و ناخالص کسب و کار را بررسی می کنیم.

۱. ایجاد مزیت رقابتی

ا فزایش سهم معیارهای بازار سهام بازار یک شرکت می تواند به شرکت اجازه دهد در مقیاس بیشتری فعالیت کند و سودآوری را افزایش دهد. همچنین به شرکت کمک می کند تا در مقایسه با رقبای خود مزیت هزینه ای ایجاد کند.

۲. افزایش فروش با افزایش سهم بازار

افزایش سهم بازار به افزایش فروش کل شرکت کمک می‌کند. هنگامی که مصرف کنندگان متوجه وفاداری بالای مشتریان به برند شما می‌شوند، به سمت خرید از شما سوق داده می شوند. افزایش سهم بازار همچنین به شرکت کمک می‌کند تا مشتریان خود را گسترش دهد. وقتی اکثریت پایگاه مصرف کننده نسبت به یک برند یا محصول وفادار باشد، بقیه هم به همین رفتار ترغیب می‌شوند.

۳. افزایش اعتبار شرکت

افزایش سهم بازار به افزایش اعتبار یک شرکت کمک می کند. شهرت خوب، به نوبه خود، به افزایش فروش و گسترش مشتری کمک می کند. هرچه شما سهم بیشتری از بازار را در اختیار داشته باشید، شهرت شما در بازار افزایش یافته و مشتریان بیشتری به شما اعتماد خواهند کرد.

۴. تسلط بر صنعت با افزایش سهم شما از بازار

با افزایش سهم بازار، یک شرکت تسلط خود را بر صنعتی که در آن فعالیت می کند افزایش می دهد. وقتی که سهم بزرگی از بازار در دست شما است، تمامی تصمیمات شما در بازار تاثیر گذاشته و در واقع شا هدایت کننده و رهبر صنعت خواهید بود.

۵. افزایش قدرت چانه زنی

با افزایش سهم بازار، یک شرکت شروع به تسلط بر یک صنعت می کند. با افزایش تسلط بر صنعت، یک شرکت می تواند از اختیارات خاصی مانند قدرت چانه زنی بیشتر استفاده کند. به این ترتیب این شرکت می تواند با تامین کنندگان و اعضای کانال توزیع به نفع خود مذاکره کند.

اگر می خواهید مقیاس فعالیت شرکت خود را افزایش داده و روی سودآوری تمرکز کنید، باید واقعاً به افزایش سهم خود در بازار توجه کنید. در ادامه چند نمونه از فعالیت های شرکت های بزرگ در جهت افزایش سهم بازار را بررسی می کنیم.

شاخص کل هم وزن بورس چیست؟

یکی از موضوعاتی که اغلب در اصطلاحات بورسی و مطالعه بازارهای مالی با آن مواجه می‌شویم، شاخص‌های مختلف ارزش گذاری در بازار سهام است. شاخص‌ها به تحلیلگران کمک می‌کنند تا هر سهم را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. اما قبل از پرداختن به آن، بهتر است انواع شاخص‌های بورس را بهتر بشناسید. امروزه چندین شاخص کلیدی در بازار سهام وجود دارند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها، شاخص کل هم وزن است. این شاخص زیر مجموعه شاخص کل محسوب می‌شود و برای بررسی آن باید از مفهوم هر دو اطلاع داشته باشید.

بنابراین در این مقاله ابتدا کمی درباره شاخص کل صحبت می‌کنیم و سپس به بررسی شاخص کل هم وزن می‌پردازیم. در ادامه همراه وبلاگ فانوس باشید.

شاخص کل چیست؟

شاخص کل قیمت که به آن شاخص کل نیز می‌گویند، به تغییر سطح عمومی قیمت‌ها در کل بازار اطلاق می‌شود و میانگین افزایش یا کاهش قیمت سهام در بازار را نشان می‌دهد. این تغییرات مربوط به تاریخ مبدا یعنی سال 1369 است. سال پایه سالی است که نوسانات قیمت در آن حداقل بوده و به عنوان مبدا تغییر انتخاب می‌شود. این شاخص همان شاخصی است که در اخبار و گزارش‌ها شنیده می‌شود و نماد صعود یا سقوط بازار است. ولی این تعریف خیلی دقیق نیست، بنابراین در ادامه مقاله جزئیات آن را به طور مفصل بیان می‌کنیم.

این شاخص تنها منعکس کننده تغییرات قیمت سهام در سطح بازار بوده و فاقد معیارهای دیگری مانند سود نقدی است. وقتی می‌گوییم شاخص کل 10 درصد افزایش یافته است، یعنی میانگین قیمت سهام شرکت‌های بورسی نسبت به سال پایه (1369) 10 درصد افزایش داشته است. نکته دیگر اینکه، این شاخص همه‌ی شرکت‌ها را در نظر می‌گیرد و در صورت توقف سهام، قیمت آخرین معامله در نظر گرفته می‌شود. اگر سهام تمامی شرکت‌های بازار را متناسب با وزن سرمایه هر شرکت در پرتفوی خود داشته باشید، تغییر در شاخص کل، دقیقا میزان سود و زیان شما را نمایش می‌دهد.

به عنوان مثال اگر شاخص کل از ابتدای سال از 10000 واحد به 15000 واحد افزایش یافته باشد، میانگین بازده سود و قیمت سهام 50 درصد افزایش یافته است. البته به این معنا نیست که همه شرکت‌ها محاسبات شاخص خود را تا 50 درصد سود افزایش داده‌اند. یک شرکت ممکن است سود کرده باشد و شرکتی هم شاید ضرر داشته باشد. اما این مفهوم، شاخص میانگین قیمت و سود کلیه شرکت‌های بورسی را نشان می‌دهد.

در واقع شاخص کل قیمت، میانگین کل بازار است. همچنین شاخص کل در مواردی مانند افزایش سرمایه، افزایش و کاهش شرکت‌ها و ادغام شرکت‌ها از طریق مطالبات سهامداران، تعدیل می‌شود تا تغییرات ناشی از این اتفاقات بر ارزش شاخص تاثیری نداشته باشد. در ضمن، افزایش سرمایه از محل پس‌انداز و پرداخت نقدی موجب تعدیل این شاخص نخواهد شد.

مهم‌ترین نکته در این شاخص، وزن شرکت‌ها است. در فرمول شاخص، ارزش فعلی یک سهم شامل تعداد سهام و قیمت آن، در شاخص کل لحاظ می‌شود. در نتیجه هر چه تعداد سهام یک شرکت بیشتر باشد، قیمت آن در شاخص کل بیشتر تغییر می‌کند. شاخص بورس یک شاخص ساده و در دسترس است که ما را از تغییرات قیمت کلی بازار آگاه می‌کند.

شاخص کل هم وزن

شاخص کل هم وزن چیست؟

پس از مشکلاتی که در ارزیابی شاخص کل وجود داشت، نیاز شد که از شاخصی دقیق‌تر و با انعطاف بیشتر استفاده کرد. گاهی اوقات فقط باید تغییر شاخص قیمت را بررسی کرد و نیاز به محاسبه وزن سهامی که در شاخص کل وجود نداشت، نیست. معاملات کد به کد و هدفمند در سهام‌های بزرگ برای مثبت شدن مصنوعی بازار، از معیارهای بازار سهام عوامل دیگری بود که نیاز به شاخص وزن را افزایش داد. پس از بررسی‌های فراوان، شاخص هم وزن در تاریخ 5 اسفند 1387 توسط سایت مدیریت فناوری بورس در دسترس افراد قرار گرفت.

در این شاخص تمامی شرکت‌های بورسی دارای وزن یکسان در نظر گرفته شده‌اند، بنابراین تاثیر معاملات کد به کد و هدفمند بر این شاخص خنثی می‌شود. افزایش قیمت هر سهم در این شاخص یکسان است. شاخص هم وزن با افزایش سرمایه تعدیل نمی‌شود و فقط با اضافه یا حذف شدن شرکت و تقسیم سود نقدی تعدیل می‌شود.

فرق شاخص کل بورس با شاخص هم وزن

در هنگام بررسی اصطلاحات بورسی، اطلاع از تفاوت‌های بین شاخص کل و شاخص هم وزن مهم است. شاخص هم وزن بر اساس میزان سرمایه نیست، بلکه بازده اکثر شرکت‌ها را بررسی می‌کند. این شاخص بر خلاف شاخص کل، نشان‌دهنده مقدار مثبت و منفی بورس است. در واقع وزن و اندازه شرکت‌ها در این سهم ملاک نیست و سهم آن‌ها یکسان در نظر گرفته می‌شود. این شرایط در شاخص فرابورس نیز معیارهای بازار سهام وجود دارد.

از دیدگاه فعالان در بورس، شاخص کل هم وزن نمای روشن‌تری از روند بازار به دست می‌دهد و امتیاز بیشتر سهام‌های شاخص‌ساز را در نحوه محاسبه شاخص کل کسب می‌کند. هنگامی که شاخص هم وزن منفی است، یعنی بازدهیِ بیشتر از نصف شرکت‌های بورسی در بازار کاهش یافته است. در مقابل شاخص هم وزن مثبت یعنی بازدهی بیش از نیمی از شرکت‌های موجود در بازار افزایش یافته است. بنابراین اگر می‌گوییم شاخص کل صعودی است یا به عبارتی شاخص کل مثبت است، حتما به این معنا نیست که همه شرکت‌ها در بازار سرمایه فعلی در حال رشد هستند.

اندازه‌گیری رشد بازار با وزن شاخص کل، دقیق‌تر است. اما نداشتن دانش و مهارت کافی در این زمینه باعث گمراهی مردم و تفسیر نادرست از شرایط بازار می‌شود. در شاخص کل، اکثر شرکت‌ها احتمالا بازدهی منفی خواهند داشت. اما فقط به عبارتی مثبت بودن برخی شرکت‌های بزرگ، شاخص کل را مثبت می‌کند. در شاخص هم وزن بورس، شاخص با توجه به میزان بازدهی اکثر شرکت‌ها نمایش داده می‌شود نه بر اساس سرمایه بیشتر.

تعداد شرکت‌های پذیرفته شده در بورس به قدری زیاد است که به راحتی می‌توان تحت تاثیر برخی نوسانات شاخص قرار گرفت. بنابراین استفاده از نمودارها و اندازه‌های شاخص کل به عنوان تنها معیار ارزیابی بازار، کمکی به درک روند بازار نمی‌کند و تنها از این طریق می‌توان شدت هیجان بازار را احساس و درک کرد. همچنین در شاخص هم وزن، مقدار افزایش یا کاهش سود به یک میزان موثر است.

در واقع باید بدانید که شاخص کل، معیار مناسبی برای افزایش یا کاهش بازار سرمایه نیست و تنها عملکرد بورس را منعکس می‌کند. برای درک بهتر این موضوع می‌توان به این نکته اشاره کرد که تغییرات صعود یا نزول شرکت‌های بزرگ با توجه به مثبت و منفی شدن آنها می‌تواند منجر به تغییر در شاخص کل شود. به این دلیل که شاخص هم وزن شرایط بازار را بهتر نشان می‌دهد.

شاخص هم وزن بورس

نتیجه‌گیری

در رابطه با موارد فوق، نمی‌توان گفت که کدام یک از این دو شاخص بر دیگری برتری دارد. دانستن این نکته ضروری است که هر شاخصی در رابطه با ویژگی‌ها و ماهیت خود دارای مزایا و معایب است. اما به طور کلی استفاده از شاخص کل، دید وسیع‌تری از وضعیت بازار به شما می‌دهد که در آن نقش شرکت‌های بزرگ از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما اگر به دنبال این هستید که جزئیات بیشتری به دست آورید یا بدانید که بازار روندی صعودی دارد یا نزولی، پس بهتر است شاخص کل هم وزن بورس را در نظر بگیرید.

اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید 😊

بررسی معیارهای مالی مؤثر بر تصمیم گیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار

در معیارهای بازار سهام این پژوهش معیارهای مالی مؤثر بر تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار ایران مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور پانزده معیار مالی که با توجه به تحقیقات پیشین و نظر تحلیلگران و متخصصان بازار سرمایه می‌تواند بر تصمیم‌گیری سرمایه گذاران مؤثر باشد، مطرح شده است. داده‌های مورد نیاز برای آزمون فرضیه‌ها با وسیله پرسشنامه از یک نمونه شامل 204 سرمایه‌گذار بورس جمع‌آوری شده است. این عوامل به طور کلی تحت عنوان گروه معیارهای مالی مورد بررسی قرار گرفت ضمن اینکه به صورت تک به تک نیز این معیارها بررسی، و میزان اهمیت آنها نیز از نظر سرمایه گذاران سنجیده شده است در هر قسمت بنابه نوع داده‌ها از آزمونهای مناسب آماری مانند تی استیودنت، کروسکال والیس، کی دو، دقیق فیشر، ویلکاکسون و فریدمن استفاده شد. نتایج آزمون فرضیه‌های تحقیق نشان می‌دهد که معیارهای مالی برای سرمایه‌گذاران با اهمیت است. در بررسی مورد به مورد تأثیر پانزده عامل مالی بر تصمیمات سرمایه‌گذاران مشخص شد، معیارهایی چون سرعت و قدرت نقدشوندگی سهام، روند قیمت سهام و وضع بازار سهام از عوامل معروفی چون سود هر سهم و نسبت قیمت به سود بااهمیت‌تر بود.

کلیدواژه‌ها

  • تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران
  • معیارهای مالی
  • روند قیمت سهام
  • وضع بازار سهام
  • نسبت قیمت به سود

20.1001.1.20088914.1391.3.8.8.0

مراجع

- خلیفه‌سلطانی، سید احمد؛ ملانظری، مهناز و سجاد پاکدل (1389)، ارتباط خطای پیش‌بینی سود و اقلام تعهدی، دانش حسابداری، شماره 3، ص 76-59.

- سینایی، حسنعلی؛ مرتضوی، سعید و یاسر تیموری اصل (1384)، پیش‌بینی شاخص بورس ارواق بهادار تهران با استفاده از شبکه‌های مصنوعی، بررسیهای حسابداری و حسابرسی، شماره 41، ص 83-59.

- فهیمی‌دوآب، رکسانا (1384)، بررسی درجه اهمیت عوامل موثر بر رفتار سرمایه‌گذاران سهام عادی در تالار بورس اوراق بهادار مشهد و مقایسه تطبیقی آن با رفتار سرمایه‌گذاران در تالار بورس اوراق بهادار تهران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا.

- لاری دشت بیاض، عباس (1389)، ارزیابی تاثیر افشای اطلاعات غیرمالی بر تصمیمات سرمایه‌گذاران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.

- مختاریان، امید (1383). بررسی عوامل موثر بر تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار تهران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس.

- Al-Ajmi, J., (2009). Investors' use of corporate reports in Bahrain, Managerial Auditing Journal, Vol. 24, No. 3; pp. 266-289.

- Belzile, R., Fortin, A., and Viger, C., (2006). Recognition versus Disclosure of Stock Option Compensation: An Analysis of Judgments and Decisions of Nonprofessional Investors. Canadian Accounting Perspectives. Vol. 5, No. 2; pg. 147

- Christiansen, C., Schröter, J., Rangvid, J., and Rangvid, J., (2007), Are economists more likely to hold stocks?, Review of Finance, Vol, 12, No. 3, pp. 465-496.

- Dorn, D., and Huberman, G., (2005). Talk and action: what individual investors say and what they do, Review of Finance, Vol. 9, No. 4, معیارهای بازار سهام pp. 437-481.

- Feng, L., & Seasholes, M.S, (2005). Do investor sophistication and trading experience eliminate behavioral biases in financial markets? Review of Finance. Vol. 9, No. 3, pp. 305-351.

- Glaser, M., and Weber, M., (2008). Which past returns affect trading volume? Journal of Financial Markets, Vol. 12, No. 1, pp. 1-31.

- Goetzmann, W.N., and Kumar, A., (2008). Equity portfolio diversification, Review of Finance, Vol. 12, No. 3, pp. 433-463.

- Hayley, H., (2007). Report Analyzes importance of investor behavior national underwriter. Life & Health. Vol. 111, No. 28; pp. 10.

- Lipe, M.G., (1998). Individual investors' risk judgments and investment decisions: The impact of accounting and market data. Accounting Organizations and Society. Vol. 23, No. 7, pp. 625-640.

- Marilyn, C.M., & Geoffrey, N.S., (2003). What individual investor's value: Some Australian evidence. Journal of Economic Psychology. 539–555.

- Nagy, R.A., and Obenberger, R.W., (1994). Factors influencing individual investor behavior. Financial Analysts Journal, Vol. 50, No. 4; pp. 63-68.

- Ng, L., and Wu, F., (2005). Revealed stock preferences of individual investors: Evidence from Chinese equity markets. Pacific-Basin Finance Journal, Vol. 14, No. 2, pp. 175-192.

- Peng, L., and Xiong, W., (2005). Investor attention, overconfidence and category learning. Journal of Financial Economics, Vol. 80, No. 3, pp. 563-602.

- Shim, G.Y., Lee, S.H., and Kim, Y.M., (2006). How investor behavioral factors influence investment satisfaction, trust in Investment Company, and reinvestment intention, Journal of Business Research, Vol. 61, No. 1, pp. 47-55.

- Veld, C., and Merkoulova, Y.V., (2007). The risk perceptions of individual investors. Journal of Economic Psychology, Vol. 29, No. 2, pp. 226-252.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.