مثالی از یک تقاطع مرگ
تاریخ انتشار: ۱۳۹۵-۰۲-۰۴
۱
در نبرد شیلی (۲: کودتا؛ پاتریسیو گوثمان، ۱۹۷۶) صحنهای میبینیم که در آن یکی از نظامیان کودتاچی در خیابان توجهش به سوی فیلمبردار-دوربینی که مشغول فیلمبرداری از وقایع است جلب میشود و به او شلیک میکند. سال ۱۹۷۳، در یکی از بحرانیترین نقاط جهان، دوربین همچون همۀ رخدادهای مهم دیگر قرن بیستم حضور دارد. اما تفاوتی هست بین فیلمی که این دوربین ضبط میکند با سینما-وریته، مستند وقایعنگارانه و تصویر خبری. همچنین این شکل فیلم با آنچه عمدتاً سینمای تجربی یا بعضاً سینمای چریکی خوانده میشود فرق دارد. شاید اولین فرقی که به چشم میرسد، این است که فیلم در بطن وقایع زندگی واقعی انسانها شکل میگیرد. مهمتر از آن فیلم در جریان مرگ واقعی انسانها ساخته میشود. اما نکتۀ اصلی اینجاست که فیلمی که بدین شکل «ساخته میشود»، پیوندی وثیق با جریان تاریخ حقیقی انسان برقرار میکند. یعنی فارغ از اینکه که این فیلمها در جشنوارهها، محافل کوچک، کارخانهها یا حتی فقط روی اینترنت دیده خواهند شد، روند ساختشان و تداوم تاریخیشان آنها را واجد خصلت تاریخیای میکند که به ابزاری ورای امکانات زیباشناختی سینما بدل شوند. البته سینما هیچگاه، حتی در اوج تولیدات «نظام استودیویی» نیز، نتوانسته صرفاً هنری سرگرمکننده باشد. اما شکل سینمایی که در اینجا از آن صحبت میکنیم، شاید تواناترین شکل هنری است که ابزار نزدیک شدن به زندگی عینی را در اختیار مینهد.
سینمای آوانگارد یا رادیکال یا هر اسم دیگری که این شکل فیلم دارد، با برقراری پیوند با زندگی واقعی و واقعیت حیات، تلاش میکند امکانات بالقوۀ آنانی را که در سختترین شرایط زیست ازخودبیگانه، اندک امیدی به تغییر وضعیت خود ندارند، بدیشان بازگرداند. این شکل فیلم بهجای جستجو در سرحدات سینما برای امکانات زندگی، در خود زندگی به جستجوی امکاناتی میگردد تا وضعیت سینما را در شرایط عینی مشخص کند.
۲
این متن مقدمهای است بر مجموعهای که بناست به معرفی آن دسته از کارگردانانی بپردازد که از میانۀ دهۀ ۶۰ با چنین نگاهی به سراغ فیلمسازی رفتهاند. نگاهی که سینما را «. نه بر اساس کاربردها که براساس تواناییهاییش در نظر میگیرد» (Brenez, Nicole; préface à l'ouvrage, L'Atlantide (pages 17 à 22)). از آغاز دهۀ شصت میلادی که تصویر سلطۀ همهجانبۀ خود را بر زندگی انسانها، با شکلدهی به انواع حیات بشری تثبیت کرد، مقاومت سینمایی نیز بهتبع آن شکل گرفت. وقتی سینماها به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره بدل شدند و بعدتر البته تلویزیون نیز تصویر را حتی تا خصوصیترین نقاط حیات برد، اندکاندک صداهای اعتراض و زمزمههای شکایت از گوشه و کنار شنیده شد. تاریخ این شکل از فیلمسازی در پیوندی مستقیم با تاریخ واقعی مردمانی است که در این دوران زیستهاند و مستقیماً تحت تأثیر وقایع جوامع خود و جهان قرار گرفته است. در مرحلۀ بعد شاید فیلمهای مثالی از یک تقاطع مرگ این فیلمسازان بیش از هر چیز ابزاری شد برای «نقد مسلح» تا جایگزین نقد سلاح شود و مبارزات مردمی در کشورهای آمریکای لاتین و خاورمیانه را به بیان درآورد. مانیفست سینمای سوم و مانیفست چریک فرهنگی خولیو لهپارک شاید اولین بیانهای نظری منسجم این سینما بودند. اکتاویو ختینو و فرناندو سولاناس در ۱۹۶۸ ساعت آتشافروزی را ساختند. در خاورمیانه انجمن سینمای فلسطین یکی از پیشگامان آن بود. اما تا امروز سینمای سوم هم دیگر همان شکل دهه ۶۰ را ندارد. خود سولاناس هم حتی تا دهۀ ۸۰ به خطوط تئوریک مانیفستشان، حداقل تا حد زیادی در ظاهر، وفادار نماند. امروز سینمایی که نقد را در شکلهای واقعی زندگی انسان جستجو میکند، بیشتر دستبهدامن تصاویر آرشیوی میشود. این تغییر فرم را بیشتر البته در سینمای اروپای غربی و آمریکای شمالی میتوان مشاهده کرد. احتمالاً یکی از دلایل آن این است که مبارزه بیش از واقعیتی موجود به خاطرهای تاریخی بدل شده است. بنابراین برای به تصویر کشیدن حقایق عینی زندگی و مرگ باید به سراغ جرقههای درخشان «موتور کوچک» محرک تحولات تاریخی رفت. امروز شاید دیگر برای سینماگران روشنفکر، به قول نظریهپردازانشان، «پیشروی آرام» مردم عادی جذابیت تصویر تاریخی رمانتیک نیاکان مبارزشان را ندارد. اما سینماگران و ویدئوسازان آسیا و خاورمیانهای نشان دادهاند که تصویر واقعی زندگی را اتفاقاً در پیشروی ناآرام مردمان عادی سرزمینهایشان نیز میتوان یافت.
در این مجموعه یکبهیک سراغ هر دو این دسته فیلمسازان خواهیم رفت. بیشتر تلاش میشود تا به آن دسته از فیلمسازانی پرداخت که نامشان کمتر شنیده شده و یا آثارشان کمتر دیده شده. از دستۀ اول (فیلمسازان اروپای غربی و آمریکای شمالی) برای مثال میتوان ژان-گابریل پریو را نام برد که آخرین کارش فیلمی بلند دربارۀ بادرماینهوف بود که سیر تحول این گروه را از نویسندگان و فیلمسازان تجربی به آنچه فراکسیون ارتش سرخ نام گرفت پی میگیرد؛ یا گوران هوگو اولسن سوئدی که او هم بیش از مثالی از یک تقاطع مرگ هر چیز بر تصاویر آرشیوی تکیه میکند تا تاریخ جنبش سیاهان آمریکا را به زبان تصویر درآورد یا مبارزات ضداستعماری آفریقای مرکزی را با اتکا به دوزخیان زمین فانون مستند کند؛ یا بن راسل آمریکایی که دوربینش را به خیابانهای یونان و یا کارگاههای ساختمانی دوبی میبرد تا تصاویر دستاول ضبط کند، یا استفانو ساوونای ایتالیایی که خود به صحنههای نبرد مثالی از یک تقاطع مرگ در قندیل کردستان یا التحریر قاهره رفت تا تجربهکنندگان بلافصل رخدادها را راوی فیلمهایش کند. از دستۀ دوم، که بیشتر به آن خواهیم پرداخت، میتوان طارق تقیه را نام برد که با تصویر کردن توسعۀ شهری ناتمام در الجزایر کار خود را شروع کرد و در آخرین فیلمش به پیوند تاریخی بهار عربی و شورش زنگیان در قرن سوم هجری پرداخت. خالد حافظ در مصر که فیلم انقلاب-عدالت اجتماعی، آزادی، اتحادش در مصر سال ۲۰۰۶، همزمان با جنبش کفایه، فیلمی پیشگویانه بود از وقایع سال ۲۰۱۱ یا هموطن او حسن خان که با دوربین موبایل در رؤیای کور، وضعیتهای اجتماعی-فرهنگی گوناگون را در زمان انقلاب مصر ثبت کرد. فیلمسازان لبنانی از جمله جوسلین صعب، حینی صرور و اکرم زعتاری و همچنین ترکیهایها مثالی از یک تقاطع مرگ سهم زیادی خواهند داشت. البته نمیتوان بر معیارهای سادۀ جغرافیای یا ژانری تکیه کرد. احتمالاً معرفیها صرفاً به مستندسازان و تجربیکاران محدود نخواهند شد. برای مثال یکی از سختترین دستهبندیها مربوط به سینمای ایران پس از انقلاب است که در آن هر فیلمی را که مجوزهای رسمی پخش در اختیار ندارد، میتوان فیلم غیررسمی نامید.
۳
اما پیش و بیش از همه در این مجموعه باید از کرامت دانشیان یاد کرد. دانشیان از اولین فیلمسازانی بود که در ایران به سینما اینگونه نگریستند. در مستند کوتاهی که وی در سال ۱۳۵۱ به نام «دولتآباد» ساخت، دوربینش را به دولتآباد شهرری برد تا زندگی کسانی را تصویر کند که پیش از آن هیچ دوربینی رغبت نگریستن بدیشان را نداشت. «دولتآباد» را مدیران مدرسۀ عالی سینما و تلویزیون منافی مصالح مملکت تشخیص دادند تا این فیلم هیچگاه رنگ پرده را به خود نبیند. یکی از این مدیران فریدون رهنما بود. فریدون رهنمایی که خود در «پسر ایران از مادرش بیخبر است» میخواست ناکامی کارگردان را در ارائۀ تصویر تاریخی صحیح از ایران نشان دهد. شاید این خود نشاندهندۀ شکاف موجود بین دو شکل، یا دو نگاهی بود که در ایران آن زمان به امکانات فیلمسازی وجود داشت. رهنما امتناع کارگردانیِ مضامین تاریخی را به دلیل موانع مادی و عینی، بهواسطۀ پیرنگ فیلمنامهاش نشان میدهد. اما دانشیان امکانناپذیری فیلمسازی تاریخی - اجتماعی را در «روند» فیلمسازی عینی خود ثابت میکند. به بیان دیگر تلاش او بیش از هر چیز در راستای فیلمسازی و فعالیت (اکت)، به شکلی سیاسی است. او پس از ساخت این فیلم، فیلمسازی را رها کرد تا با «سلاحهای واقعی» اینبار سیاست حقیقی را در جشنوارۀ فیلم آسیا و اقیانوسیه در شیراز محقق کند. ناکامی بار دیگر پیش از موعد فرا رسید اما این بار به قیمت جان او. دانشیان، پسر ایران، یک سال پس از «دولتآباد» اعدام شد و تاریخ مسیر دیگری پیمود. سینما امروز بیش از پیش از حیات و وضعیت مادی مردمان عادی فاصله گرفته است. سالنهای سینما و جشنوارهها به بالاترین طبقات مراکز خرید غولپیکر کلانشهرها منتقل شدهاند. سینماهایی که حداقل در زمانی نهچندان دور مراکز شهرهای بزرگ را در تسلط خود داشتهاند اکنون رو به ویرانی میروند. سیستان و بلوچستان، فقیرترین استان ایران، (روی کاغذ) تنها یک سالن سینما دارد. آذربایجان غربی، استانی در میانۀ نقشۀ فقر ایران، از ۲۰ سینمای پیشین خود تنها سه سینمای فعال آن هم در مرکز استان دارد. اما سودای کرامت دانشیان در پیوند سینما به حیات مادی و زیست واقعی انسان همچنان زنده است. از دوردستترین نقاط غرب آفریقا در الجزایر تا شمالیترین نقاط اروپا همچنان کارگردانانی هستند که در پی سینمایی دیگرند که هدفش سالنهای پرزرق و برق و جشنوارههای پرسر و صدا نیست. شاید این جملۀ دانشیان در دادگاه نمایشیاش که «. برای پایان مبارزۀ طبقاتی این طبقۀ حاکمۀ ایران است که باید آخرین دفاع خود را تنظیم نماید»، حاکمان سینما، از جمله فریدون رهنما، را نیز دربرمیگرفت.
تقاطع ها
وبلاگ تین نیوز | در گزارش زیر انواع تقاطع ها و کاربرد آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
تقاطع های هم سطح
اشکال کلی هندسی عبارتند از: سه راه (شکلT یا شکلY)، چهار راه، تقاطع چند راهه، میدان یا فلکه.
8-1- امتداد و نیمرخ تقاطع ها
امتداد تقاطع راه ها باید حتی الامکان به طور مستقیم و با کمترین شیب ممکن صورت گیرد و فاصله دید باید برابر یا بیشتر از کمینه لازم برای شرایط تقاطع باشد. برخورد و تلاقی راه ها باید با زاویه قائم و یا نزدیک به زاویه قائم صورت گیرد. زاویه قائم بزرگتر از 60 درجه کمتر موجب کاهش دید است، و غالباً تصحیح امتداد مجدد تا رسانیدن آن به 90 درجه لازم نیست. شیب راههایی که در محل تقاطع توسط خودرو های متوقف شده مورد استفاده قرار می گیرد باید تا حد امکان کم بوده، و راه به صورت افقی باشد. به هر صورت، میزان شیب نباید از 6% تجاوز کند و بهتر است از 3% کمتر باشد.
معمولاً خط شیب راه اصلی در طول تقاطع اعمال شده و شیب راه دیگر بر اساس آن تنظیم می شود.
8-2- فاصله دید در تقاطع ها
در تقاطعها باید دید کافی در امتداد هر دو راه و نیز گوشه های تقاطع وجود داشته باشد تا رانندگان خودرو های متلاقی، به موقع یکدیگر را مشاهده کنند و بدین ترتیب از بروز تصادف جلوگیری شود. مقدار فاصله دید بستگی به نوع وسیله کنترل کننده جریان آمد و شد دارد. هرگاه در مواردی نتوان فاصله دید کافی تأمین کرد، باید سرعت های نزدیک شدن به تقاطع کنترل شده و مقدار آن به میزان مناسب، در رابطه با فاصله دید موجود، کاهش داده شود.
8-2-1- تقاطع های بدون چراغ راهنما یا علامت ایست،و کنترل راه فرعی با علامت ایست
حالت یک – تأمین امکان تطبیق سرعت خودرو ها – طول ضلعی از مثلث دید، که در امتداد هر یک از راه ها واقع است، باید حداقل برابر با مقادیری باشد که در زیر داده شده است تا رانندگان بتوانند پس از مشاهده علامت و قبل از رسیدن به تقاطع، سرعت خود را مطابقت دهند.
جدول 8-1
سرعت نزدیک شدن(کیلومتر در ساعت) | 30 | 40 | 50 | 60 | 80 | 100 | 110 |
فاصله(متر) | 25 | 32/5 | 40 | 50 | 66/5 | 85 | 95 |
چون این طول ها معادل یک دوم تا یک سوم فواصل دید توقف ایمن می باشد، باید در مورد راه های دارای آمد و شد کم در محل هایی که تغییر مکان موانع دید مستلزم هزینه زیاد می باشد، اعمال شود.
حالت دوم- تأمین امکان توقف خودرو ها – طول ضلعی از مقلق دید، که در امتداد هر یک از راه ها واقع است، باید حداقل برابر با مقادیری باشد که در جدول 8-2 داده شده است تا رانندگان بتوانند پس از مشاهده علامت و قبل از رسیدن به تقاطع، خودروی خود را متوقف کنند.
جدول 8-2
سرعت طرح(کیلومتر در ساعت) | 50 | 60 | 80 | 100 | 110 |
فاصله(متر) | 60 | 80 | 105 | 160 | 185 |
8-2-2- کنترل راه فرعی با علامت ایست
تأمین امکان عبور راه اصلی برای خودرو های درحال توقف پشت راه فرعی – در مواردی که آمد و شد راه فرعی توسط علامت ایست کنترل می شود، راننده خودروی متوقف شده باید بتواند در طول کافی از راه اصلی را ببیند تا امکان عبور از تقاطع را قبل از رسیدن خودرویی که پس از شروع به حرکت مشاهده کرده، داشته باشد. فاصله دید براساس فاصله چشم راننده از سطح راه، یعنی 10/1 متر تا 35/1 متر اندازه گیری شده در معیار های تقاطع ها، داده شده است. در جدول 8-3 نیز خلاصه ای از آن آورده شده است.
راه هایی که میانی آن ها برابر یا پهنتر از طول وسایل نقلیه می باشد، امکان عبور دو مثالی از یک تقاطع مرگ مرحله ای از عرض راه را به خودرو می دهد. عرض میانهای باریکتر جزء عرض کل راه، خودرو که در یک مرحله باید از آن بگذرد، منظور می شود. در مواردی که فاصله دید از ارقام ذکر شده کمتر است، ممکن است به منظور شرایط ایمنی، از تابلوی سرعت محدود، و یا چراغ های راهنما در راه اصلی استفاده کرد.
جدول 8-3 فاصله دید لازم (در طول راه اصلی) برای یک خودروی متوقف شده برای عبور از عرض راه
8-2-2- تأثیر اریب و شیب-
فاصله دید لازم در راه هایی که به طور مورب و یا با شیب یکدیگر را قطع می کنند، باید با توجه به شرایط فوق اصلاح شود. بهتر است فواصل مثلث دید حالت یک به کار برده نشود. در حالت سه، زمان لازم برای عبور از عرض راه اصلی و در نتیجه فاصله دید لازم، به علت مورب بودن تقاطع افزایش می یابدو وجود شیب نیز موجب تغییر آن می شود. در حالتی که راه فرعی ( سرپایی) به شیب 4% باشد، فاصله دید لازم در امتداد راه اصلی حدود 20% کمتر از فاصله دید لازم در راه افقی است. در حالتی که راه فرعی(سربالایی) به شیب 4% باشد، فاصله دید لازم خودرو های طرح سواری و کامیون حدود 20% و برای خودروهای تریلی بزرگ 60% بیشتر از فاصله دید لازم در راه افقی است.
8-2-3- تقاطع های انتهای شیبراهه ها در مبدل های لوزوی
مثلث دید افقی و انحنای قوس قائم مورد بررسی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که مسافت دید در امتداد راه متلاقی(قطع کننده) به اندازه کافی است تا خودرویی که در حال توقف در انتهای شیبراهه است امکان گردش به چپ را در شرایط کامل ایمنی دارا باشد. بهترین راه برای انجام این کنترل، استفاده از روش ترسیمی است. فواصل لازم باید به ترتیبی که در جدول 8-4 آمده، باشد.
فواصل دید توقف حداقل مبنای طرح در قوسهای قائم معمولاً از مقادیر فواصل دید داده شده برای خودروی طرح سواری بیشتر است. در مواردی که چنین نیست،باید طول قوسهای قائم افزایش داده شود یا انتهای شیبراهه ها مقدار بیشتری از حد لازم جلوتر از پل قرار گیرد. در پاره ای موارد ممکن است استفاده از چراغ های راهنما لازم باشد. جرئیات طرح می تواند از ورودی های غیر مجاز جلوگیری کند.
جدول 8-4 فاصله دید لازم در امتداد راه متلاقی در انتهای شیب راهه های مبدل های لوزوی شکل
8-3-1-1- شکل انتهای میانه
انتهای میانه ممکن است به صورت نیم دایره و یا سرفشنگی باشد که در معیار های طرح تقاطع ها نشان داده شده است. شکل سرفشنگی برای میانه های با عرض 4/2 متر یا بیشتر، مناسبتر است، زیرا این نوع میانه انطباق بیشتری با مسیر خودرو ها دارد و مستلزم سطح روسازی کمتری در تقاطع، و همچنین طول بریدگی کمتری است.
8-3-1-2- حداقل طول بریدگی
در حالتی که راه قطع کننده، جدا شده نیست، باید طول بریدگی میانه حداقل برابر با عرض سواره روی راه قطع کننده(روسازی به علاوه شانه ها) باشد و ضمناً از عرض راه قطع کننده به علاوه 40/2 متر نیز کمتر نباشد. در مواردی که راه قطع کننده، جدا شده است، باید طول بریدگی حداقل برابر مجموع عرض روسازی راه متلاقی به علاوه عرض میانه به اضافه 40/2 متر باشد.
بهتر است طول بریدگی امکان گردش حداقل را به وسیله حودروی کنترل کننده طرح فراهم آورد.
طول لازم بریدگی میانه های واقع در تقاطع های با زاویه 90 درجه باید به ترتیب جدول 8-6 باشد تا خودرو های طرح بتوانند تیزترین گردش ها را انجام دهند.
طول بریدگی برای تقاطع های مورب بیشتر است. از به کار بردن میانه با بریدگی بیشتر از 25 تا 30 متر باید اجتناب شود.
8-3-2- ضوابط طرح بیش از حداقل برای گردش به چپ
چون گردش تریلیها بر روی مسیر های دارای شعاع انحنای 15 تا 5/22 متر سبب تجاوز تریلی به خطوط عبوری مجاور می شود، باید برای تریلی متوسط حداقل شعاع انحنا برابر 5/25 متر و برای تریلی بزرگ حداقل شعاع انحنا برابر با 5/28 متر به کار برده شود. انتهای میانه با سرفشنگی شکل، شعاع کمی دارد. در مواردی که شعاع بزرگتر برابر یا بیشتر از 30 متر باشد، فضای لازم برای پناه دادن حداقل یک خودرو سواری با فاصله کافی از آمد و شد اصلی و راه قطع کننده تامین می شود. میانه های به عرض 9 متر یا بیشتر فضای حفاظتی لازم را برای خودرو های بزرگتر تامین می کند.
روش مطلوب دیگر استفاده از یک خط با عرض متغیر برای میانه و یک کمان با شعاع 5/1 متر یا بیشتر در محل راه قطع کننده است. فضایی که به این ترتیب به دست می آید، برای حداقل یک خودرو طرح با فاصله کافی از آمد و شد اصلی و قطع کننده کفایت می کند. میانه های دارای حداقل عرض 10/5، 6، 60/6، 20/7 متر فضای حفاظتی لازم را به ترتیب برای خودرو های سواری، کامیون و تریلی متوسط و بزرگ تأمین می کند. این طرح، گردش به چپ همزمان را از هر دو جهت که خودرو ها از سمت یکدیگر حرکت می کنند، میسر می سازد.
8-3-3- طرح برای آمد و شد متلاقی
در مواردی که استفاده از چراغ های راهنمایی غیر قابل توجیه بوده، ولی میزان آمد و شد در راه جدا شده به اندازه ای است که عبور از عرض هر دو طرف راه را در یک مرحله غیر ممکن می سازد. و همچنین آمد و شد راه متلاقی نیز کم و بیش با اهمیت است، عرض میانه راه جدا شدهباید به اندازه ای باشد که حداقل یک خودرو بتواند در بریدگی میانه، و با فاصله کافی از آمد و شد خطوط اصلی راه متوقف شود. عرض کنترل میانی، برابر با طول هر یک از خودرو های طرح یعنی 70/5، 9، 15 و 5/15 متر است.
8-3-4- طرح برای دورزدن ها
گاه برای دور زدن قبل یا بعد از تقاطع ها بریدگی های مجزایی در میانه در نظر گرفته می شود تا به این ترتیب عمل دور زدن در فاصله کافی از تقاطع انجام گیرد. این بریدگیها برای حرکات اصلاح کننده و نیز خدمات محلی به کار می رود. حداقل فواصل مناسب بین بریدگی های میانه، برابر با 800 تا 400 متر است. لیکن تعداد این بریدگی ها باید تابع نیاز های محلی باشد.
در محل بریدگی میانه های دارای بیش از 5/4 متر عرض، نوع سرفشنگی برای انتهای میانه رجحان دارد. حداقل طول بریدگی میانه برای خودروی سواری برابر 6 متر و برای سایر خودرو های طرح شامل تریلیها برابر با 9 متر است. در مواردی که میزان آمد و شد موجود، تأمین تسهیلات لازم را برای دور زدن در راه های دارای میانه باریک ایجاب کند، این گردش ها با استفاده از اتصالات دسته کوزه ای که به حاشیه ها می رسند، صورت می گیرد. استفاده از این نوع طرح ها برای گردش به چپ می تواند خطرات ناشی از کاهش سرعت را برای دور زدن خطوط آمد و شد اصلی به حداقل برساند.
روایت تسنیم از وضعیت شوم جاده مرگ؛ دولت "محور سوادکوه" را ویژه ببیند
به گزارش خبرگزاری تسنیم از سوادکوه ، جادههای مواصلاتی پرتردد نیازمند زیرساختهای قوی و متناسب با شرایط محور هستند، شرایطی که امنیت تردد و رفاه مردم بومی و مسافران را تامین کرده و نقاط حادثهخیز، تهدیدکننده جان و گره ترافیکی در آنها شکل نگیرد، اما برخلاف آنچه که انتظار میرود در جادههای مختلف استان شاهد نقاط حادثهخیز و گرههای ترافیکی هستیم که همواره حوادث ناگواری در آنها رخ میدهد، حوادث جادهای که در صورت تدابیر صحیح شاهد کاهش آن خواهیم بود.
محور مواصلاتی سوادکوه به عنوان یکی از پرترددترین جادههای ورودی مازندران که همواره بار ترافیکی سایر محورها را بر دوش میکشد، دارای نقاط حادثهخیز و پرخطری است که باوجود حوادث ناگوار جادهای در این نقاط، تلفات جانی و سختی تردد ، تاکنون مثالی از یک تقاطع مرگ ابراز نگرانیها در مورد آن تدبیری را پایان نداده و طرحهای پایهریزی شده را به اتمام نرسانده است.
اگرچه از پل پلسفید تا طرح شهید مهدوی قائمشهر جزء طرح ملی محسوب میشوند اما اعتبارات قطره چکانی این طرح ملی را فرتوت زمان کرده و سالهاست با اجرای کند پیش میرود، طرحی ملی که در مسیر خود قرار است گره ترافیکی پل پلسفید را گشوده، تقاطع آزادمهر را اجرایی، جاده مرگ بالازیراب را امن ، جاده پر حادثه سرخکلا را عاری از خطر و گره ترافیکی کرده و به سمت شهرستانهای مجاور پیش رود، قراری که کندی آن، نقاط مختلف جاده سوادکوه بویژه بالازیراب و سرخکلا را از حیث مسکونی بودن مسیر و جمعیت ساکن، محلی ناامن برای برای تردد بومیان و مسافران کرده است.
اتمام طرح ملی جاده سوادکوه بستگی به بودجه دارد
سید مرتضی حسینی مدیر حوزه ساخت و توسعه راههای مازندران در گفتوگو با خبرنگار تسنیم درمورد نقاط حادثهخیز و گره جاده سوادکوه، خاطرنشان کرد: دو نقطه " بالازیراب" و " سرخکلا" در قالب پروژه محور پلسفید به قائمشهر قرار داشته و پیمانکار درحال انجام کارهای اجرایی مسیر پلسفید به سمت زیراب هست، بعضاً دیوارسازی انجام شده، طرح ملی بوده و به مرور در حال انجام است.
وی با توجه به خرید املاک و تعریض در برخی نقاط جاده سوادکوه به منظور اجرای طرح ملی، اظهار داشت: املاک بحثی حقوقی و توافقی بین طرفین است در طی چند سال گذشته بخشی از خریداری املاک انجام شده و بخشی هم نشده که بر اساس مسائل اعتباری باید اصلیترین موارد را اولویت قرار دهیم.
حسینی تصریح کرد:به عنوان مثال درحال حاضر ورودی "بالازیراب" که یک مسیری قیفی و گره ترافیکی ایجاد میشود در ابتدا باید این گره را رفع کنیم و سپس شرایط ایجاد طرح میدان در آن نقطه را فراهم آوریم درواقع رفع حالت قیف اولویت دارد.
وی افزود: میدان یک فضای شهری است و در بین راه میدان نداریم از این رو قبلا هماهنگیهایی با مجموعه شهری داشتیم اما در حال حاضر اولویت آن نقطه رفع حالت قیفی وحفظ ایمنی مسیر است.
مدیر حوزه ساخت و توسعه راههای مازندران تصریح کرد: تمام مسیر طرح ملی بوده و اتمام آن بستگی به شرایط بودجه دارد بنابراین نمیتوان زمانی برای اتمام آن تعیین کرد.
وی افزود: متناسب با بودجهای که میرسد کار انجام میشود البته باید توجه داشت که محور دارای اعتبارات خوبی بوده و کارها نیز به مرور در حال اجرا شدن است.
به طرح ملی جاده سوادکوه باید نگاه ویژه داشت
رمضان غلامی اِواتی فرماندار شهرستان سوادکوه نیز در گفتوگویی با بیان اینکه باید نگاه ویژه به محور سوادکوه داشت، تصریح کرد: با توجه به پر هزینه بودن این طرح ملی و وضعیت کشور روند پیشروی کند بوده اما باتوجه به اهمیت جاده سوادکوه باید به طور ویژه به این محور و طرح نگاه کرد، دغدغه ماست و جلساتی را با نمایندگان مجلس و استاندار داشتهایم.
وی افزود: اگرچه در طی سالهای اخیر اتفاقهای خوبی رقم خورد اما همچنان در برخی نقاط از این محور دارای مشکلاتی هستیم.مثالی از یک تقاطع مرگ
غلامی اِواتی خاطر نشان کرد: با در دست گرفتن مسئولیت، بازدیدهایی از نقاط پر خطر ازجمله " اَمیرده" پلسفید و " بالازیراب" در زیراب داشتیم که در هر دو نقطه کار شروع شده است.
وی ادامه داد: نقطه رانشی امیرده ایمنسازی و تعریض نقطه حادثهخیز بالازیراب در حال انجام است،بحث تملک در بالازیراب نیز به دلیل کسری بودجه و همچنین ارزیابی نکردن همه نقاط دچار تاخیر شده است که پیگیر جدی این موضوع هستیم و طرح میدان در آن نقطه نیز به دلیل کسری بودجه تاکنون اتفاق نیفتاد اما جزء طرح است.
فرماندار سوادکوه باتوجه به سفر ریاست جمهوری به مازندران، خاطر نشان کرد: در سفر ریاست جمهوری به استان از گدوک تا قائمشهر همه را در یک محور و یک طرح تعریف کردند و بودجهای نیز در نظر گرفتهاند که پیگیر تخصیص آن هستیم.
غلامی اِواتی با اشاره به سایر نقاط حادثهخیز جاده سوادکوه، عنوان کرد: در سرخکلا موانع برداشته ، بتنریزی و جدول انجام، بحث روکش آسفالت و خرابی جاده در پلسفید و سرخکلا نیز انجام شد در منطقه رانشی " جوارم" زهکشی، " چمچم" پلسفید ، نقطه رانشی جاده خطیرکوه و شهرک فرهنگیان بهینهسازی را انجام دادیم.
فرماندار سوادکوه تصریح کرد: برای این طرح ملی اعتبارات ملی در سطح کشوری پیگیری میشود، برای پل پلسفید که در این طرح قرار دارد پیگیر تخصیص اعتبار هستیم.
طرح محور سوادکوه در ردیف اعتبارات ملی قرار دارد
کمال علیپور خنکداری نماینده مردم قائمشهر، سوادکوه، جویبار، سوادکوه شمالی و سیمرغ در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برای نقاط حادثهخیز چند ردیف اعتباری داریم، گفت: هر دستگاه اجرایی باید آنها را پیگیری کند، اولین موضوع ستاد مدیریت بحران بوده که از محل ده 12 بودجه مدیریت بحران کشور است و برای مازندران به منظور دیوار حائل، نشت زمین، مشکلات کشاورزی و این قبیل از محل ده 12 میتوان به تمام دستگاهها کمک کرد.
رئیس مجمع نمایندگان مازندران، محور سوادکوه را خارج از موضوع مدیریت بحرانی دانسته و اظهار داشت: در محور سوادکوه موضوع مدیریت بحرانی نیست در نقاط حادثهخیز یک ردیف اعتباری داریم که میتواند برای رفع موانع، نصب گاردریل، دیوار حائل و موارد دیگر باشد درواقع ردیف اعتبار در این نقاط حادثهخیز بستگی به تعریف پروژه دارد که امسال برای مازندران 174 میلیارد تومان پول گذاشتهایم.
وی افزود: درواقع پروژهها باید تعریف شود و اداره راه پیشنهاد دهد که نقطهای حادثهخیز است.
علیپور تصریح کرد: در محور سوادکوه نقاط حادثهخیز جزء اعتبارات نداریم چراکه این محور در اعتبارات ردیف ملی قرار داشته و نقطه حادثهخیز برایش مفهومی ندارد و هرچه که هست در همان طرح ملی قرار دارد.
وی افزود: برای پل پلسفید امسال 450 میلیارد تومان اعتبار قرار داد بستیم و سقف قرارداد تا 850 میلیارد تومان است،تلاش داریم تا سال 1402 پل به عرشه برسد.
به گزارش تسنیم، اجرای کند طرحهای زیرساختی ملی همچون طرح جاده سوادکوه که وابسته به اعتبارات ملی است، همواره زیانهایی را برای بومیان و مسافران اعم از جانی و مالی به بار آورده، اگرچه تلاش متولیان شهرستانی، استانی و نمایندگان برای سرعت بخشیدن و اتمام هرچه سریعتر طرح فزون گشته اما همواره سهم مناطق کم برخوردار از اعتبارات ملی، پاسخگوی نیاز وسیع آن نبوده از این رو سالهاست روند کندی را برای این طرح شاهد هستیم هرچند اقداماتی نیز در طی این سالها شاهد بودیم.
امید تخصیص اعتبارات ملی کلان اگرچه دلگرم کننده است اما مسرت این امیدواری زمانی حاصل میشود که عملا این اتفاق خوشایند رخ دهد و چالشهای این مسیر پر تردد کم رنگ شده و نقاط حادثهخیز آن ایمن گردد.
حساب پرايم اي سي ام
آشنايي با الگوي چارت تقاطع طلايي icmbrokers
آشنايي با الگوي چارت تقاطع طلايي icmbrokers: تقاطع طلايي يك الگوي كندل استيك از سيگنالي صعودي است كه در آن يك ميانگين متحرك نسبتا كوتاه مدت از يك ميانگين متحرك بلند مدت به سمت بالا، عبور ميكند.
تقاطع طلايي يك الگوي شكست (Breakout) صعودي است كه از يك تقاطع شامل ميانگين متحرك كوتاه مدتِ يك نماد معاملاتي (مانند ميانگين متحرك 15 روزه) و ميانگين متحرك بلند مدت (مانند ميانگين متحرك 15 روزه) يا سطح مقاومت شكل گرفته است.
از آنجايي كه انديكاتورهاي بلند مدت وزن بيشتري دارند، تقاطع طلايي يك بازار صعودي را در آستانهي وقوع شناسايي ميكند و با حجم بالاي معاملاتي تقويت ميشود.
تقاطع طلايي چه اطلاعاتي به ما ميدهد؟
سه مرحله براي تقاطع طلايي وجود دارد. اولين مرحله نيازمند اين است كه يك ترند نزولي نهايتا با خالي شدن بازار فروش، به انتهاي خود برسد (آشنايي با الگوي چارت تقاطع طلايي icmbrokers).
در مرحلهي دوم، ميانگين متحرك كوتاهتر يك تقاطع با ميانگين متحرك بلندتر ايجاد ميكند تا يك شكست انجام شود و تاييديهاي براي تغيير جهت ترند ايجاد شود.
آخرين مرحله، ادامه پيدا كردن ترند صعودي تا قيمتهاي بالاتر است . ميانگينهاي متحرك در عقبنشينيها نقش سطوح حمايت را بازي ميكنند تا زماني كه بع سمت پايين تقاطع ايجاد شود كه به آن تقاطع مرگ گفته ميشود.
تقاطع مرگ برعكس تقاطع طلايي است زيرا در آن ميانگين متحرك كوتاهتر با عبور از ميانگين متحرك بلند به سمت پايين، تقاطع ايجاد ميكند (آشنايي با الگوي چارت تقاطع طلايي icmbrokers).
ميانگين متحركهايي كه بيش از بقيه استفاده ميشوند، ميانگين متحركهاي 50 دورهاي و 200 دورهاي هستند. معمولا دورههاي زماني بزرگتر Breakoutهاي قدرتمند و با دوامتري را ايجاد ميكنند.
معاملهگران روزانه معمولا از بازههاي زماني كوتاه مانند ميانگين متحركهاي 5 دورهاي يا 15 دورهاي استفاده ميكنند تا بر اساس الگوي تقاطع طلايي در چارتهاي روزانه، معامله كنند.
بازههاي زماني چارتها همينطور ميتوانند از يك دقيقه تا يك هفته يا ماهها تنظيم شوند (آشنايي با الگوي چارت تقاطع طلايي icmbrokers).
همانطور كه دورههاي بزرگتر، سيگنالهاي قدرتمندتري ايجاد ميكنند، چنين چيزي براي بازه زماني چارتها نيز صحت دارد. هر چقدر چارچوب زماني چارت بزرگتر باشد، الگوي تقاطع طلايي، سيگنالي قدرتمندتر ارائه ميكند.
سهم الارث مادر از فرزند
ارث بردن شرایطی دارد برای مثال فوت مورث (ارث گذرانده برای دیگران) اتفاق بیفتد و قبل از فوت وی پای ارث وسط نمی آید.
دسترسی آسان به مطلب
شرط ارث بردن مادر
علاوه بر فوت مورث، شرایط دیگر، وجود وارث است.
برای مثال: مردی که می میرد ممکن است فرزند یا زوجه ای داشته باشد که وراث او محسوب می شوند اشاره و مثال برای وارث یا وراث برای فهم بیشتر واژه مورث است.
شرط دیگر ارث بردن وجود ترکه و اموال است.
لذا به شکل خلاصه ۳ شرط لازمه ارث است:
- فوت مورث.
- وجود وارث.
- داشتن ترکه.
در این مقاله قصد داریم تا در بحث ارث به ارث مادر از فرزند خود بپردازیم.
وارث بودن مادر
مادر در طبقات ارث در طبقه اول قرار دارد یعنی این که اگر کسی فوت کند و مادر وی در قید حیات باشد نسبت به باقی خویشان از اولویت ارث بری برخوردار است.
پدر و فرزندان هم این اولویت را مانند مادر برخوردار هستند.
طبقات ارث ۳ دسته هستند که در طبقه اول پدر و مادر و فرزندان هستند، در طبقه دوم خواهر و برادر و اجداد یعنی پدر بزرگ و مادر بزرگ هستند، و طبقه سوم اعمام یعنی عمه ها و عمو ها و اخوال به معنی دایی ها و خاله ها هستند.
چگونگی ارث مادر
اگر کسی فوت شود و مادرش در قید حیات باشد مادر وی سهم مشخصی از دارایی فرزند خود را به ارث می برد که این سهم مشخص و معین “فرض” نامیده می شود.
و مادر را اصطلاحا” فرض بر” می نامند.
فرض بر ها کسانی هستند که سهم معینی از دارایی و ترکه متوفی دارند.
در مقابل “قرابت بر” ها کسانی هستند که سهم معینی از ترکه ندارند و پس از تقسیم ارث میان فرض بر ها هر آنچه باقی مانده را به ارث می برند، مانند پسر یا پسر ها.
اما گاهی افرادی هستند که این دو ویژگی را باهم دارند یعنی گاهی به فرض ارث می برند و گاهی به قرابت مانند دختر یا دختر ها که اگر با پسر باشند به قرابت ارث می برند و اگر خودشان تنها باشند به فرض سهم و عدد معین و مشخصی را ارث می برند.
سهم الارث مادر از فرزند
برای تعیین سهم الارث مادر از فرزند متوفی خود باید ببینیم که آیا این فرزند مادر خود دارای فرزندی هست یا خیر؟
زیرا اگر خود (متوفی) دارای فرزندی باشد سهم مادر کمتر می شود و اگر این فرزند مادر خود فرزندی نداشته باشد، مادر بیشترین سهم ممکن را از سهم خود خواهد برد به این صورت که:
- اگر متوفی (فرزند مادر) فرزند یا فرزندانی داشته باشد، سهم مادر ۱/۶ از کل ترکه است.
- اما اگر متوفی (فرزند مادر) فرزند یا فرزندانی نداشته باشد سهم مادر ۱/۳ از کل ترکه است.
مثال ۱: وراث و بازماندگان متوفی عبارت اند از:
مادر و یک پسر و زوجه
برای تقسیم ارث در اینجا چون متوفی فرزند دارد، ۱/۶ به مادرش تعلق می گیرد و به همین علت ۱/۸ به همسرش تعلق دارد و باقی مانده اموال که ۱۷/۲۴ است به پسر او خواهد رسید.
مثال ۲: بازماندگان و وراث متوفی عبارت اند از:
مادر و زوجه و پدر
در اینجا چون متوفی فرزندی ندارد به مادر ۱/۳ سهم می دهیم به زوجه به این علت که فرزندی ندارد ۱/۴ سهم می دهیم و باقی مانده اموال را به پدر خواهیم داد.
ارث مادر از فرزند خوانده
از علل و موجباتی که باعث ارث بردن می شود وجود رابطه نسبی یا خونی و سببی به واسطه ازدواج است.
اگر این رابطه وجود نداشته باشد ارث هم در کار نخواهد بود.
فرض کنید که خانواده ای به این علت که بچه دار نمی شوند فرزندی را به فرزند خواندگی قبول می کنند در اینجا اگر چه در حکم فرزند و والدین هستند اما چون رابطه خونی بین آنان نیست از هم دیگر ارث نخواهند برد.
برای مثال: اگر این فرزند بمیرد، مادر خوانده وی از وی ارث نخواهد برد و برعکس اگر مادر یا پدر بمیرند فرزند از ایشان ارثی نخواهد برد اما پدر یا مادر خوانده می توانند برای اینکه از اموال شان به فرزند خوانده برسد قبل از فوت خود اموالی را به نام ایشان بزنند تا بعد از فوت با وجود مقرره عدم ارث مثالی از یک تقاطع مرگ فرزند خوانده بی نصیب نباشد راه دیگر آن که والدین می توانند در هنگام فوت به نفع فرزند خوانده وصیّت کنند همین امر را فرزند خوانده نسبت به پدرخوانده و مادر خوانده نیز می تواند انجام دهد.
ارث مادر از فرزند ناشی تلقیح مصنوعی با اسپرم بیگانه
در این قسم اسپرم فردی بیگانه با تخمک صاحب رحم ایجاد جنین می کنند در اینجا صاحب رحم یعنی زن و صاحب اسپرم نسبت به طفل و طفل نسبت به ایشان ارث خواهد برد اما زوج در اینجا که همان پدر حکمی یا مدر خوانده است چون رابطه نسبی با طفل ندارد پس ارث ایشان نیز منتفی است.
ارث در فرزند ناشی از اهدای تخمک به زوجین متقاضی
فرض کنید اسپرم زوج با تخمک دیگری تلقیح سود و در رحم زوجه قرار بگیرد در اینجا رابطه ارث بری بین صاحب تخمک و زوج صاحب اسپرم باقی است و زنی که جنین در رحم او رشد یافته ارث بردن وی منتفی است.
ارث در فرزند ناشی از اهدای جنین به زوجین متقاضی
فرض کنید که زوجین هر دو فاقد اسپرم و تخمک باشند اما زوجه توانایی حمل دارد در اینجا جنینی حاصل از تلقیح اسپرم و تخمک غیر در رحم زوجه قرار داده می شود باید گفت چون این افراد ناشناس مانده اند کودک از آنان ارث نمی برد حتی از زوجین هم که والدین حکمی وی هستند هم ارث نخواهد برد.
((برگرفته از مقاله بررسی فقهی حقوقی حق توارث فرزندان متولد از اهدای نوشته جنین صدیقه مهدوی کیا و.. ))
ارث مادر از فرزند متولد از زنا
یکی از شرایط در رابطه نسبی برای ارث بری، مشروعیت است لذا اگر زن و مردی مرتکب زنا شوند و در این بین فرزندی از این رابطه نامشروع به دنیا آید این فرزند از پدر و مادر خود و مدر و مادر نیز از فرزند خود ارثی نخواهند برد.
ناگفته نماند که این حکم قانون مثالی از یک تقاطع مرگ گذار فقط برای ممنوعیت ارث است لذا پدر بچه متولد از زنا یا ولدالزنا مکلف به نفقه وی خواهد بود.
اما در شرایطی ممکن است فرزند نامشروع نیز ارث ببرد در این صورت که در رابطه زنا یکی از طرفین دچار اشتباه شوند یا اینکه این اشتباه از جانب دو طرف بوده به این معنا که طرفین نمیدانسته اند نامحرم هستند مثالی از یک تقاطع مرگ یا زن و شوهر نیستند در اینجا که فرزند را ولد الشبهه می نامند از کسی که به این امر جاهل بوده یا اکراه شده ارث خواهد برد.
مثال فرض کنید مردی با تجاوز به زنی باعث می شود از این امر فرزندی به دنیا بیاید در اینجا این فرزند نسبت به مادر و مادر نسبت به طفل ارث خواهد برد اما درباره پدر خیر.
نتیجه گیری
مادر از فرزند خود حسب مورد ۱/۳و ۱/۶ ارث خواهد برد به این صورت که اگر متوفی که فرزند وی می باشد خود دارای فرزند یا فرزندانی باشد ۱/۶ اما اگر دارای فرزندی نباشد مادر ۱/۳ از ترکه را به ارث خواهد برد.
که این امر را با جزئیات بیشتر در بالا توضیح دادیم.
اما نکته دیگر اینکه مادر از فرزند ناشی از زنا ارث نخواهد برد و برعکس مگر آن که به حرمت زنا جاهل بوده یا آنکه به این رابطه اکراه و اجبار شده باشد.
سوالات متداول
اگر متوفی فرزند داشته باشد سهم مادر از ترکه چه مقدار است؟
در اینجا سهم مادر ۱/۶ است به ترتیبی که در بالا توضیح دادیم.
اگر متوفی فرزندی نداشته باشد سهم مادر وی از ترکه چه مقدار است؟
در اینجا سهم مادر ۱/۳ خواهد بود.
فرزند متولد از زنا در چه صورتی از مادر و مادر در چه صورتی از هم ارث خواهند برد؟
اصولا فرزند نامشروع از والدین ارث نخواهد برد مگر آنکه رابطه زنا نسبت به یکی از طرفین اکراهی بود یا اینکه جاهل به حرمت رابطه بوده باشد.
دیدگاه شما